چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ شماره ۸۱۰
طی هفته ای کـه گذشت، نشر شـورآفرین «سونات مهتاب» را منتشر کرد. ایـن کتاب شامل دو شعر بلند از یانیس ریتسوس است؛ یکی (سونات مهتاب) با ترجمهی فرامرز الهی و دیگری (هلن) با ترجمهی سینا کمال آبادی. گفتنی است چاپ اول این کتاب با تیراژ ۱۰۰۰ نسخه به طور کامل پیش فروش شده و ناشر در صدد است طی روزهای آغازین سال پیش رو، چاپ دوم را منتشر و روانه کتاب فروشی ها کند.
بخشی از شعر «هلن» را باهم بخوانیم:
دیگر نه نامی و نه کلمهای؛ تنها آوای کلمات مانده است
آوای یک شمعدان نقرهای
یا یک گلدان بلوری، هر یک به تنهایی میپیچد و ناگهان آرام میگیرد
و چنان وانمود میکند که گویی هیچ نمیداند، که گویی این اصوات
آوای او نبودهاند، که کسی
لمسش نکرده است، که حتی کسی از کنارش عبور نکرده است.
لباسی به آرامی از روی صندلی میلغزد و میافتد روی زمین
و توجه را
از آوای پیشین میبرد به سادگیِ هیچ.
به هر صورت
تصور دسیسهای خاموش، گرچه در هوا منحل شده باشد
شناور و فشرده میشود و بالا میآید. به روشنی دیده میشود
و میتوانی درشکاف میان چروکها و خطوط اطراف لبهایت
حضور مزاحمی را ببینی که جای تو را میگیرد
و از تو مزاحمی میسازد، در بستر خــودت، در اتاق خودت.
دیگر نه نامی و نه کلمهای؛ تنها آوای کلمات مانده است
آوای یک شمعدان نقرهای
یا یک گلدان بلوری، هر یک به تنهایی میپیچد و ناگهان آرام میگیرد
و چنان وانمود میکند که گویی هیچ نمیداند، که گویی این اصوات
آوای او نبودهاند، که کسی
لمسش نکرده است، که حتی کسی از کنارش عبور نکرده است.
لباسی به آرامی از روی صندلی میلغزد و میافتد روی زمین
و توجه را
از آوای پیشین میبرد به سادگیِ هیچ.
به هر صورت
تصور دسیسهای خاموش، گرچه در هوا منحل شده باشد
شناور و فشرده میشود و بالا میآید. به روشنی دیده میشود
و میتوانی درشکاف میان چروکها و خطوط اطراف لبهایت
حضور مزاحمی را ببینی که جای تو را میگیرد
و از تو مزاحمی میسازد، در بستر خــودت، در اتاق خودت.