خانه » جدیدترین » ترانه های عاشقانه در کما به سر می برند

ترانه های عاشقانه در کما به سر می برند

یکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۸  شماره ۱۱۵۵

گفتگوی اختصاصی «وقایع استان» با «مریم حیدرزاده» نویسنده، نقاش و ترانه سرای مطرح ایرانی

ترانه های عاشقانه در کما به سر می برند

نمی دانم چــرا برخـی ترانه سرایـان و خوانندگــان کارهــای خوب را از جـامعه دریغ می کنند؛ بنده نگران نسلی هستم که با این ترانه ها خو گرفته و آن را زمزمه می کنند و با آن خاطره می سازند

کافی است به یک ترانه عاشقانه ایرانی گوش دهید، ۸۰ درصد ترانه های ایرانی یک قافیه درست ندارند و متاسفانه در این ترانه کلمات شایسته استفاده نمی شود، کلماتی به کار برده می شود که در آن قـداست ادبیـات و شعر رعــایت نمی شود

در سال ۹۶ آلبوم «آبرنگ» را به بازار موسیقی و ترانه روانه کردم و قرار است کتاب اشعار کلاسیکم به زودی از نشر معین منتشر شود

مصمم هستم از هشت سال سکوتم برای مردم بنویسم و بیان کنم چرا در آن زمان ممنوع کار شدم

کوروش دیباج

دهه هشتاد، با هر دهه دیگری در کشور متفاوت است، شاید بتوان گفت در این دهه فرهنگ و هنر و شیوه انتقال آن به افراد جامعه با دهه های گذشته متفاوت بود، دهه هشتاد دهه ای بود که ترانه های عاشقانه با محتوای عشق زمینی پر رنگ تر حاضر شد و با ساختارهای موجود آن زمان مقابله و ایستادگی کرد، در واقع موسیقی پاپ و عاشقانه امروز داخل کشور مدیون این دهه، خواننده ها و ترانه سرایان این دهه است، شاید به یاد آوریم در کتابفروشی ها و مراکز فرهنگی آن زمان پوستر گل آفتاب گردانی که چهره دختری نابینا با عینک آفتابی را نشان می داد، توجه همگان را به خود جلب می کرد و آنچه که بیشتر از همه این چهره و پوستر را آشنا می کرد، دکلمه هایی بود که با صدای معصوم دخترانه از رادیو یا کاست نوارها پخش می شد و طولی نکشید که جمعیت قابل توجهی از افراد جامعه شروع به خریدن کاست ها و کتاب های شعر او کردند. مریم حیدر زاده، متولد ۲۹ آبان ۵۶ فارغ التحصیبل رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران اولین بار دریک برنامه تلویزیونی به نام «با طراوت» در شبکه سوم سیما شروع به کار کرد و توانست بعد از مدتی اولین کتـابش با عنـوان« پروانه ات خواهد ماند» را منشتر و بعد اولین آلبوم خود را انتشار دهد و هم اکنون بعد سالیان سال از فعالیت او در عرصه ترانه، از او درباره داستان آن دوره از فعالیتش و وضعیت ترانه های عاشقانه می پرسم.

وقتی اولین آلبومت در کشور منتشر شد، برخورد و واکنش جامعه نسبت به شما چگونه بود؟
خوشبختانه استقبال خوبی از آلبوم و ترانه هایم از سوی افراد جامعه صورت گرفت، ولی با توجه به اینکه اولین دختری که بعد از انقلاب به به شکل علنی، شفاف و قانونی در عرصه ترانه و دکلمه فعالیت می کرد، با تابوهای زیادی روبرو شدم که خوشبختانه توانستم این تابوها را شکسته و به راهم ادامه دهم، البته همیشه در راهم موفقیت نبوده و زمان هایی بوده که در بی عدالتی کامل از سرودن ترانه ها برای افراد جامعه محروم شدم.

در آن دوره با چه سختی ها و مشکلاتی در عرصه فعالیت تان، روبرو بودید؟
فعالیت بنده همزمان با دوران دولت اصلاحات بود، و خوشبختانه در آن زمان مشکلی در انتشار کارهایم وجود نداشت، بلکه تمام بی مهری های و ممنوع کار شدن بنده زمانی آغاز شد، که دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد شروع شد.
در واقع در دوران هشت سال ریاست جمهور بعدی من هشت سال ممنوع کار بودم و به قدری در آن زمان با بنده ناعادلانه رفتار شد، که مصمم هستم از این هشت سال بی مهری و تبعیض کتاب منتشر کنم و برای مردم توضیح دهم چرا در آن زمان ممنوع کار شدم. بنده در آن دوره علنا شاهد بودم بدون هیچ استدلال درست و قانونی به کارهایم ایراد گرفته و اجازه فعالیت به بنده نمی دادند، بی عدالتی چیزی است که هر فردی را در هر جایگاهی زجر و شکنجه می دهد، بنده علنا با چشمان خود شاهد بودم.

دلیل رفتنتان به خارج از کشور و همکاری با خواننده های خارج از کشور چه بود؟
هر چند رشته دانشگاهیم چیزی جز سرودن ترانه و شعر بود، ولی در آن رشته هیچ مهارت و علاقه ای نداشتم و تنها مهارت بنده و راه کسب درآمدم، سرودن ترانه و انتشار آلبوم بود، وقتی بنده را ممنوع کار کردند و اجازه انتشار هیچ آلبوم و ترانه ای را ندادند، مجبور شدم برای گذران زندگی با خواننده های خارج از کشور فعالیت کنم، ولی سخت گیری ها و تبعیض روز به روز بیشتر می شد، در صورتیکه بسیار ترانه سرایان داخل کشور بودند که در آن زمان برای سیـاسی ترین خـواننده های خارج از کشور ترانه سروده و هیچ کس به آن ها کار نداشت، و قابل تامل تر اینکه ترانه های آنها در تیتراژ سـریال های ماه مبـارک رمضان و سـایر سریـال های رسانه ملی مجوز انتشار می گرفت و متاسفانه هنوز این قضیه وجود دارد.

دلیل اینکه از ادامه زندگی در خارج از کشور منصرف و به کشورتان بازگشتید، چه بوده است؟
بنده مدت زیادی در خارج از کشور زندگی نکردم، زیرا همیشه عاشق کشورم بودم و دوست داشتم در کشوری زندگی کنم که مردم آن به راحتی با هم به فارسی صحبت می کنند، ولی بخاطر این سختگیری ها و تبعیض ها مجبور شدم در سال ۸۳ به کشور کانادا برای اقامت مراجعه کنم، ولی بعد یک سال و نیم به دلیل اینکه روحیاتم با آن کشور سازگار نبود، مجدد به کشورم بازگشتم و تمام این ۵ سال و نیم در کشور بدون مجوز گرفتن هیچ ترانه، کتاب و آلبوم گذشت.

پس در این مدت با توجه به اینکه گفتید به غیر از سرودن ترانـه و شعر مهـارتی نداشتید، چه می کردید؟
واقعا به این اعتقاد دارم که عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد، بنده در سن سه سالگی به دلیل آب مروارید نابینا شدم ولی این نابینایی باعث نشد علاقه بنده به نقاشی و تکنیک آبرنگ کم شود و در کنار سرودن ترانه در تکنیک آبرنگ فعالیت می کردم، در این هشت سال که بنده از آن به عنوان هشت سال جهنمی از آن یاد می کنم به برگزاری نمایشگاه های متعدد آبرنگ از کارهای خود پرداختم و خوشبختانه دیگر به برگزاری نمایشگاه آبرنگ ایراد نمی گرفتند.

از چه زمانی مجدد شروع به فعالیت ترانه سرایی و انتشار آلبوم کردید؟
از زمانی که دولت تدبیر و امید به روی کار آمد شرایط فعالیت برای بنده محیا شد، البته چند سال اول درگیر کارهای اداری و پیگیری رفع اتهام از خود بودم و در آن زمان که آقای جنتی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد بودند، نامه ای به وی نوشتم و تمـام این بی مهـری ها و تبعیض ها را توضیح دادم و خوشبختانه وی با ملاقات حضوری که از بنده داشتند، پیگیری مجدد فعالیت بنده در عرصه ترانه سرایی و انتشار آلبوم شدند و توانستم بعد از ۱۲ سال در سال ۹۳ کتاب «تو را در حضور همه دوست دارم» که مجموع نثرهای عاشقانه ده سال عدم فعالیتم بود را متشر کنم و در سال ۹۶ آلبوم «آبرنگ» را به بازار موسیقی و ترانه روانه کنم و قرار است کتاب اشعار کلاسیک به زودی از نشر معین منتشر شود.

ترانه های عاشقانه آن دوره با ترانه های عاشقانه هم اکنون چه تفاوتی پیدا کرده است؟
می توان گفت زمانی که بنده شروع به سرودن ترانه عاشقانه کردم با هم اکنون دو عصر متفاوت است، آن زمان سختگیری ها به نرانه های عاشقانه که در ارتباط عاشقانه دو نفر که این ارتباط سرتاسر پاکی بود، بسیار وجود داشت و نمی توانستیم به راحتی امروز دررابطه با آن صحبت کرد، ولی هم اکنون آفت ترانه های عاشقانه بزرگ شده است که نه تنها ترانه سرایان و خواننده های بلکه ترانه سرایان و خواننده های خارج از کشور ترانه آنان قافیه ندارد، یعنی ترانه را گوش می دهیم یک قافیه در آن پیدا نمی کنیم، برای من سوال است با وجود اینکه اساتید به نام و صاحب سبکی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تایید این ترانه ها هستند، چگونه مجوز اینگونه ترانه ها را می دهند، البته تعدادی از این افراد در مصاحبه هایشان اعلام کرده اند به اسرار محکم بعضی تهیه کنندگان اقدام به مجوز اینگونــه کارها کرده اند.
وقتی فرد در خلوت خودش به این ترانه هــا گوش می دهد، به خوبی در می یابد ترانه ها از محتوا واقعا محروم هستند. به جرات می توان گفت، جز خوانندگان سبک سنتی و چند نفر همچون احسان خواجه امیری، علی زندوکیلی، سیناسرلک، محسن چاوشی و…. که برای مخاطبانشان از اهمیت بالایی برخورداند، خوانندگان دیگر به محتوای ترانه هیچ دقت نمی کنند و برایشان مهم نیست چه ترانه و موسیقی را به مخاطبان خود ارائه می کنند. متاسفانه در کاورهای آلبوم های موسیقی مد شده است، که خواننده از تنظیم آهنگ، سرودن ترانه و… را همه اش را خودش انجام می دهد ولی ای کاش بعضی خوانندگان تخصص هایشان را قبول کنند، زیرا یک خواننده خوب الزما نباید که یک ترانه سرا، موزیسین، نوازنده شایسته و توانمتد باشد.
نمی دانم چرا برخی ترانه سرایان و خوانندگان کارهای خوب را از جامعه دریغ می کنند. بنده نگران نسلی هستم که با این ترانه ها خو گرفته و آن را زمزمه می کنند و با آن خاطره می سازند، امیدوارم اگر ممیزی در ارشاد وجود دارد، حساسیت ها برای یک سری کلمات مشخص همچون آغوش و بوسه نباشد، بلکه، حساسیت ها باید روی ایرادهای ادبی باشد. تشخیص این ایرادات سخت نیست، کافی است به یک ترانه عاشقانه ایرانی گوش دهید، ۸۰ درصد ترانه ها ایرانی یک قافیه درست ندارند و متاسفانه در این ترانه کلمات شایسته در آن استفاده نمی شود، کلماتی به کار برده می شود که در آن قـداست ادبیـات و شعر رعــایت نمی شود. یک کلمه می تواند امروزی و محاوره ای بوده ولی ترانه محترمی باشد و هویت داشته باشد، البته این ترانه ها انقضا دارد وخوشبختانه ثابت شده است این ترانه ها تاریخ مصرف دارد و تمام می شود.

دلیل این همه خشم و نا امیدی در ترانه های عاشقانه عصر امروز چیست؟
نمی دانم دلیل این همه تلخ و تاریک سرودن در چیست، بنده منکر این نیستم که بی وفایی وجود ندارد، و شاید همه آدم ها ده سال گذشته مهربان تر از حالا بودند ولی شاید تکنولوژی و گرفتارهایی دغدغه که برای خودمان ایجاد کردیم این فاصله ها را بیشتر و شاید همه این ها بهانه است و داریم از هم دور می شویم، ولی باید به این نکته توجه داشت، می شود خواننده های محبوبی بود، کنسرت های زیادی گذاشت ولی صحیح، پرمحتوا و خاطره ساز آن را اجرا کرد.

ترانه عاشقانه ایرانی خارج از کشور با داخل کشور از نظر شما چه تفاوتی دارد؟
بنده فکر می کنم ممیزی بهتری از لحاظ نگاه و افقی که برای ترانه های عاشقانه در داخل کشور وجود دارد، یعنی در خارج از کشور بیش از اندازه اجازه ترانه های عاشقانه با هر محتوایی انتشار می یابد. بنده به عنوان کسی که دست به قلم دارد و ترانه می سراید با ممیزی موافق نیستم ولی دوستان به قدری ممشات می کند و هر ترانه ای را انتشار می دهند که گاهی قداست عشق را زیر سوال می برند. کارهای خارج از ایران اکثرشان از ترانه سرایان داخل کشور تغذیه می شود ولی باز ما ترانه سرایان بزرگی همچون اردلان سرفراز، ایرج جنت عطایی و..در خارج از کشور داریم که سبک شان همیشه متعلق به خودشان بوده و هیچ وقت زیر بار ملودی های عجیب و غریب و سفارش ترانه هایی اینچنین نرفته است و داریم خواننده های شایسته ای که قـدر این تــرانه ها را مـی دانند و از آن استفــاده می کنند.

حال ترانه عاشقانه چطور است؟
حال ترانه اغلب شنیده می شود و روی آن تبلیغات انجام می شود و در کنسرت ها اجرا می شود، حال خوبی نیست و به نظر من ترانه های عصر امروز در کما به سر می برند و با احترام چند نفر همچنان اهیمت به مخاطب می دهند.

۱ دیدگاه

  1. بادرود وسپاس
    درایران تورم شاد بودن در فقر معیشتی غرق شده است
    دیگه سردماغی برای مردم نمانده که فعالیت اقتصادی شان که دست کشیدن با یک ترانه همخوانی کنند گذشته آن دوره مسلط بودن بر هزینه های زندگی مردم پیش از انقلاب یادش بخیر که میخواند آنجا که صفا هست در آنجا نور خدا هست بدرود

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.