خانه » پیشنهاد سردبیر » ایجاد «مِهستان محلی دلیجان و محلات»

ایجاد «مِهستان محلی دلیجان و محلات»

یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲  شماره ۱۷۹۲

یک پیشنهاد شهروندی

زهرا مدنی: محمدرضا یوسفی شهروند دلیجانی و فعال اجتماعی در گفت و گو با خبرنگار وقایع استان می گوید؛ مردم باید شنیده شوند و خواست هایشان اجرا شود و دلیل اجرایی نشدن این خواست ها شاید این باشد که خرد جمعی در نگاه نمایندگان مجلس وزن نگرفته است. وی در پاسخ به این دغدغه پیشنهاد تشکیل طرح «مِهستان محلی دلیجان و محلات» با هدف ایجاد ساختاری برای بهره مندی از خرد عمومی و عقلانیت جمعی را ارائه می کند. به گفته وی؛ ساختن و آفریدن جایگاهی با عنوان مِهستان محلات و دلیجان (ترکیب مِه+ستان. پیشوند ِمه یا مِ از پیشوندهای بسیاررایج و دیرین در گویش منطقه به معنای بزرگ و ارزشمند و ستان نیز که پسوند معروفی برای نشان دادن جای و جایگاه است) جایگاه و شانیتی است برای حضور شهروندانی که تمایل دارند در تصمیم گیری های عمومی مشارکت کنند، نظرات شان شنیده شود و در فرایند مستقیم تبدیل این نظرات به خَِرد و عقل جمعی و ارائه و قبولاندن سیاست های اجرایی برآمده از آن به عنوان اولویت های اصلی جامعه محلی به مدیران و خود جامعه نقش داشته باشند و برای تحقق این هدف، سرمایه های اجتماعی و مادی و معنوی را از هرنوع را در کنار هم و در یک راستا به استخدام درآورند.
اگر بخواهید ارزیابی ای از سیستم نمایندگی به ویژه در شهرهای دلیجان و محلات داشته باشید به چه مواردی اشاره خواهید کرد؟
ذهن آدمی، خطاها را می تواند ببخشد اما نمی تواند آسان فراموش کند که اگر این باشد دوباره خطا تکرار خواهد شد. بزرگترین اشکال به سیستم نمایندگی در شهرهای محلات و دلیجان و دیگر شهرها چه در مجلس و چه در شورا آن است که افراد بعد از قرار گرفتن در مصدر امور و یا حتی عدم توفیق در برنده شدن، دیگران را فراموش می کنند. تا انتخابات بعدی همه کنار هستند. بیشتر برندگان، با درک غلط از مفهوم نمایندگی، تبدیل به ماشین خودکاری می شوند که به تنهایی و دست کم برای ۴ سال از دریچه چشم خود می بینند، با ذهن و ذهنیت خود، فکر و ایده پردازی می کنند، با ترازو و متر و معیار خود اندازه می گیرند و اولویت سنجی می کنند و به دست خود اقدام می کنند. حیرت آور آن است که در طول زمان، باور این اشخاص به صحت مشاهدات، اندیشه ها و ایده های خود بیشتر می شود و وقتی در طول زمان و در فرایند رأی گیری جدید یا در همان دوره تصدی خود به یکباره با عدم اقبال و بی توجهی و بازخورد منفی مردم مواجه می شوند دچار حیرت و سرگشتگی می شوند که چه شد؟! غافل از آنکه آنچه را به عنوان هدف و اولویت و روش دنبال می کردند برای بسیاری از افراد جامعه، رتبه اول اهمیت را نداشته یا از دست داده است. برای گشودن این گره به نظر می آید باید تدبیری اندیشید. نظام تصمیم گیری ما در منطقه باید تحول یابد.

از نظر شما چگونه می توان این نظام تصمیم گیری را متحول کرد؟
برای گذر از دوره تفکر سنتی و ورود به دوره مدرن، افراد جامعه و نه فقط افراد و گروه های خاص باید این امکان را پیدا کنند در تصمیم گیری ها، نقش مستمر و بازیگر و یاریگر داشته باشند در هر سطحی که باشند. رای مثبت یا منفی به یک کاندیدا به معنای پایان نقش شهروندان نیست. مردی که از زنی برای عقد ازدواج بله بگیرد نباید به اتکای همان بله، همسرش را تا پایان عمر از هرگونه نظر دادن و مخالفتی محروم کند. پس مساله این است که برای حفظ کرامت انسانی شهروندان و برای ظهور و بروز توان و استعداد آنان در تدوین و انتخاب سرنوشت اجتماعی و هموار شدن مسیر رشد گروهی و برای بهره مندی از خرد و عقل جمعی باید راهی جست و چاره ای اندیشید و مکانیزمی طراحی کرد. اما استفاده از خرد جمعی فقط یک ایده طلایی است، این هدف ایده آل باید سازوکاری بیابد که از ذهن و فکر به روی زمین منتقل شود.ابزارهای نوینی چون افکارسنجی و نظرسنجی برای دریافت نظرات و رویکرد غالب مورد قبول مردم وجود دارد، اما دریافت نظرعمومی جامعه، اگرچه مقدمه ی مورد نیاز است لیکن به تنهایی معرف و معادل خرد جمعی نیست و کفایت نمی کند.

به نظرتان مشکل کجاست؟
خرد و عقلانیت جمعی در بسیاری از موارد یافتنی نیست بلکه ساختنی است . نظرات یکایک مردم مانند آجرهایی است که شرط لازم برای ساختن بنایی رفیع است اما تا در کنار هم و به شکلی هدفمند چیده و استوار نگردند ساختمانی را شکل نخواهند داد. در سطح منطقه دلیجان و محلات سازوکار ایجاد خرد جمعی و بهره مندی از آن تا بحال محقق نشده است. در برخی مقاطع کوتاه و خصوصا مدتی قبل از روز انتخاب اشخاص، خرد گروهی معطوف به هدف برنده شدن در رقابت، در سطح نازل و کوچکی فعال می شود اما با انتخاب یا عدم انتخاب اشخاص، موضوع اصلی که استفاده مستمر از خرد و عقل جمعی در سطحی بالاتر است دوباره فراموش می شود و خرد حداقلی بر خرد عمومی سایه می اندازد.

خب چه باید کرد؟
برای یافتن پاسخ به نظر می رسد در ابتدا باید کاندیداها به دو دسته تقسیم شوند. دسته ای که معتقد به خرد جمعی نیستند و خودبسنده و خودکفا هستند و دسته ای که باور به عقلانیت و خرد جمعی دارند و این باور در جان و دلشان نشسته است. طبعا با دسته اول کاری نیست و این ها را در جزیره کوچک و آرام ذهنی شان باید رها کرد و گذشت. طرف سخن، تنها با گروه و دسته دوم است. گروهی که از مواجهه با طوفان نظرات و ایده ها و تنوع و تکثر جامعه خصوصا برای دو شهر مهاجرپذیر و سیال و پویای دلیجان و محلات نمی ترسند و از جزیره نشینی فاصله گرفته اند و دل به دریا زده اند و تن بر امواج سراسر زنده جامعه انداخته اند و برای یافتن مروارید های درخشان از غواصی و غوطه ور شدن در آب های ژرف، نه تنها ابایی ندارند بلکه اشتیاقی وافر نشان می دهند.
پذیرفتن جامعه آنگونه که هست و درک و قبول تفاوت میان اعضای آن، هنر و قابلیت ذهنی و روحی این دسته دوم است. (مرج البحرین یلتقیان، گویی حکایتی از دریای جامعه است که شور و شیرین اما با برکت در کنارهمند). این تفاوت های طبیعی، جامعه را می سازد و هر کس بیشتر آن را بپذیرد توفیقی افزون تر دارد. کاندیدایی که جزو این دسته سعادتمند است برای توفیق شخصی خود هم که شده سازوکاری برای بهره مندی از مرواریدها و مرجان های اندیشه و تدبیر و همدلی و همراهی تک تک اعضای جامعه در هر سطحی که هستند خلق می کند. در مرحله ابتدایی باید افراد را بعنوان شهروندان جامعه که هر کدام یک هویت مستقل و غیر توده ای دارند به رسمیت بشناسد و در ذهن خود ارتقا دهد، شهروندانی که بیشتر از آنکه طالب دریافت کمک باشند دست یاری دهنده دارند. اینکه نماینده یا کاندیدایی در ذهن و چشم و دلش، دیگران را بیشتر نیازمند خود ببیند خطایی نابخشودنی است، این اوست که همواره به مساعدت شهروندان و همراهی مردم نیازدارد. اگر این گیرایی و قابلیت جذب کنندگی در او نباشد ایجاد دافعه خواهد کرد و مردم از گرد او پراکنده خواهند شد حتی اگر برنده شود در نهایت توفیق چندانی نخواهد داشت.

پیشنهاد شما چیست؟
اگر کاندیدا یا نماینده منتخبی این حق طبیعی را برای افراد جامعه پذیرفت که آن ها حق دارند نظر دهند و خواستار آن شوند که- نظراتشان طی فرآیندی منطقی، تبدیل به خرد جمعی جامعه محلات و دلیجان شود و در تصمیم سازی و تصمیم گیری ها، نقش اصلی را ایفا کند، گام بلندی برداشته است اما این پذیرش صرفا نباید به زبان باشد . سازوکاری اجرایی و ساختاری محلی باید شکل بگیرد که وظیفه و کارکرد آن تبدیل اندیشه و نظر و ایده شهروندان به خرد و عقلانیت جمعی است. در حال حاضر این ساختار محلی در دو شهرستان محلات و دلیجان وجود ندارد ، علت نبود آن به سادگی این است که : ساخته نشده است. امروز هیچ شهروندی از جمعیت ۱۲۰ هزار نفری دلیجان و محلات نمی داند اگر نظر و ایده ای برای توسعه جامعه محلی خود داشت به کجا باید مراجعه کند.
برای ساختن و سرپاشدن و حرکت این ساختار و ماشین زنده، که کاراصلی اش تبدیل نظرات شهروندان به خرد جمعی و تولید محصول و فرآورده اندیشه خردمندانه عمومی است پیشنهادهای مختلف می توان داشت اما بعنوان پیشنهاد این نوشتار، ایده ای اینجا مطرح می شود تا چکش بخورد و صیقل یابد و آن این است: ساختن و آفریدن جایگاهی با عنوان مِهستان محلات و دلیجان ( ترکیب مِه+ ستان. پیشوند ِمه یا مِ از پیشوندهای بسیاررایج و دیرین در گویش منطقه به معنای بزرگ و ارزشمند و ستان نیز که پسوند معروفی برای نشان دادن جای و جایگاه است). این ساختار، جایگاه و شانیتی است برای حضور شهروندانی که تمایل دارند در تصمیم گیری های عمومی مشارکت کنند، نظرات شان شنیده شود و در فرایند مستقیم تبدیل این نظرات به خَِرد و عقل جمعی و ارائه و قبولاندن سیاست های اجرایی برآمده از آن به عنوان اولویت های اصلی جامعه محلی به مدیران و خود جامعه نقش داشته باشند و برای تحقق این هدف، سرمایه های اجتماعی و مادی و معنوی را از هرنوع را در کنار هم و در یک راستا به استخدام درآورند.
کارکرد بسیار مهم این ساختار بعد از کنار هم قرار دادن شهروندان دلسوز و مسئول جامعه در یک مجموعه مشترک واحد و در فرایند تبدیل نظرات به خرد جمعی، انتخاب اولویت هاست. انتخاب اولویت برای پیگیری، همواره یک چالش بزرگ برای مدیران و جامعه محلی بوده است. منابع مالی و مادی و انسانی، ثروت نامحدودی نیست که به هر نیازی پاسخ دهد، ناگزیر باید به انتخاب و گزینش اولویت ها تن داد. اینکه کدام اولویت باید وزن و امتیاز بیشتری پیدا کند از وظایف و نقش های ِمهستان محلی و مشترک دو شهر است.

می توانید کمی بیشتر از ایده تان بگویید؟
بله. کارکرد دیگر مهستان محلی، شکستن حلقه های بسته رسمی اداری یا رسمی و غیر رسمی اطراف مدیران و کاندیداهاست. این حلقه های بسته و گلخانه ای که تمایل ذاتی برای کوچک شدن و محدود ماندن دارند مجاری تنفسی طبیعی را می بندند و درک و بینش کاندیداها یا افراد منتخب در شورا یا مجلس را از واقعیت ها محدود می کنند. با فعال شدن ساختار باز ِمهستان های محلی، کاندیداها و افراد منتخب مستقیما در تماس دایمی با نظرات عموم مردم و شهروندان قرار می گیرند. وزن اولویت ها در این حالت یک شاخص اصلی و بنیادی خواهد داشت : منافع حداکثری عمومی. یعنی هر تصمیمی باید بیشترین منفعت مستقیم و کمترین زیان عمومی را در پی داشته باشد. این شاخص در تضاد با شاخص های حلقه های بسته است که بیشتر بر منافع و نگرش افراد خاص و گروه های محدود و یا برداشت مفهوم منافع عمومی از دیدگاه اقلیت استوار و فرموله شده است.

از آنجایی که در یک ماه آینده، تعیین مهم ترین پست مدیریتی منطقه دلیجان و محلات که نمایندگی مجلس است اتفاق خواهد افتاد، آیا می توانید این سازوکار محلی را متمرکز بر آن تشریح کنید؟
بله هر چند در مورد شوراها هم قابل تعمیم و پیاده سازی است. پست نمایندگی، معمولا بعنوان گره و نخ تسبیح مدیریت و برنامه ریزی و سیاستگزاری منطقه ای توسعه می تواند نقش ایفاکند. بهترین فرد برای تصدی پست نمایندگی کسی است که در کنار صلاحیت های شخصی و قانونی و برخورداری از حدی از فضیلت های اخلاقی ظاهری و باطنی به محتوای این سازوکار باور داشته باشد ( به محتوا و نه الزاماً فرم که قابل تغییر و اصلاح است). کسی که از همان ابتدا خود را به خرد و عقل جمعی محلی، مقید و پابند نماید و بپذیرد که عقل جمعی مردم دو شهر، علیرغم امکان اشتباه دربرخی موارد، در نهایت، میانگین بُرداری رو به جلو و مثبت و سازنده و تحول آفرین دارد در مسئولیت خود موفق تر خواهد بود. نماینده شورا یا مجلس، نماینده اراده عمومی است نه نماینده یا وکیل عقل و خرد جمعی، او تکلیفی ندارد بجای دیگران بیاندیشد اما وظیفه دارد بطور مستمر و برای اعمال این اراده عمومی، عقل و خرد عمومی را رصد کند مطیع آن باشد و آن را چراغ راه خود کند. در نخستین گام، کاندیدای مطلوب باید از هر حلقه بسته ای هر چند تحت عنوان ستاد انتخاباتی فاصله بگیرد. عضویت در ستاد باید کاری افتخاری باشد و یا بشکل کارمزدی و قراردادی در زمان مشخص کوتاهی پایان پذیرد مانند نقشی که قابله یا ماما در زایمان دارد. قبل دارد اما بعد نخواهد داشت. تصمیم و برنامه کاندیدا یا نماینده باید معرف نظر و نمایاننده نظر و منافع بیشترین تعداد از مردم باشد نه کسانی که به او رای داده اند یا خواهند داد. کسب این نظر با ابزار علمی نظر سنجی و افکارسنجی علمی و استاندارد و آزاد و ضمن بحث و گفتگو و نشر و تبادل نظرات قابل استخراج است. این نظرات در مهستان محلی باید ترکیب شود و تبدیل به خرد جمعی گردد. در کنار شهروندان دلسوز برای مسائل اجتماعی، از نمایندگان یا مدیرانی علاقمندکه دوره فعالیتشان به اتمام می رسد و نیز کاندیداهای غیر برنده برای عضویت در مهستان محلی باید دعوت شود تا تجارب موفق و ناموفق مدیریتی منطقه به عنوان بخشی از رودخانه سرمایه اجتماعی استمرار داشته باشد. در مهستان محلی و منطقه ای محلات و دلیجان ، سلایق سیاسی و تفاوت های قومی موثر نخواهد بود و بر اشتراک نظر حداکثری برای توسعه پایدار منطقه و یافتن مدل های متناسب توسعه محلی تکیه خواهد شد( بنیادهای توسعه پایدار در همه جا مشابه اما مدل ها وروش ها، متفاوت است). این نظر همگانی یا حداکثری و مدل مورد توافق محلی نیز از طریق اتخاذ روش و رویکرد سیستمی استخراج خواهد شد. روشی که خطا در روند تصمیم گیری را در صورتی که به اصلاح منجر شود طبیعی می داند.

در عمل چگونه می توان به اجرایی کردن این طرح در محلات و دلیجان پرداخت؟
از آنجایی که روند تصمیم گیری در مِهستان محلی در قالب روش سیستمی نیازمند دریافت اطلاعات و داده های صحیح و شفاف است( بعنوان ورودی سیستم) و پردازش آن در این مجموعه محلی با مشارکت اعضا صورت خواهد گرفت بنابراین گزارش های مستمر کاندیدا یا نماینده و اطلاعات او که از خارج از سیستم محلی کسب شده به همراه اطلاعات و داده ها و یافته های افراد حاضر در مهستان محلی که در کنار خصلت عالمانه آن از کف خیابان و بطن جامعه جمع آوری شده، ترکیب خواهد شد و نهایتا یک خروجی واحد و مورد پذیرش اکثریت به جامعه عرضه خواهد شد. اشکالات و معایب تصمیم ها در جریان کار پیدا شده و اصلاح خواهد شد. در مهستان محلی حتما و لزوما، از نسل های مختلف و طبقات و اقشار اقتصادی و اجتماعی و دهک های مختلف درآمدی باید حضور داشته باشند. سن پایین یا بالا، غنی یا فقیر بودن، باسواد یا بی سواد بودن و تفاوت های دیگر مانع حضور افراد نخواهد بود و بر حضور همه افراد علاقمند به سرنوشت جامعه تاکید می شود. دلیل اصرار بر امکان حضور افراد مختلف در این نهاد محلی، ایجاد همدلی و همفکری و به اشتراک گذاری ایده ها و در نهایت هم افزایی حداکثری برای پیشبرد اهداف توسعه منطقه است. مردمی که در تدوین سیاست ها مشارکت نکنند در اجرای آن هم همراه نخواهند شد ( ریشه بسیاری از ناکامی ها در فرآیند توسعه، همین موضوع ساده است).

موضوع اصلی و هدف مهستان های محلی چیست؟
توسعه متوازن و پایدار هر دو شهرستان دلیجان و محلات است. توسعه این دو شهر بدلایل مختلف باید مکمل و همسو و همسود باشد و از دو قطبی بودن فاصله بگیرد. فراموش نکنیم مهمترین ثروت همگانی و انفال عمومی در یک جامعه معادن و چاه های نفت نیست بلکه خرد جمعی و عقل عمومی است که برخلاف بقیه ثروت ها هرچقدر بیشتر مصرف شود بیشتر می شود و بهتر ثمر خواهد داد. علت اصلی تبعیض و بی عدالتی و فقر به عدم حضور طبقات ضعیف در تصمیم سازی و تصمیم گیری ها بر می گردد. انحصار در تصمیم گیری و نظردهی و اختصاص آن به طبقه یا قشر خاص اجتماعی و اقتصادی به انتخاب اولویت ها و اهداف غلط و انحصار در توزیع ثروت مادی و رانت منجر خواهد شد. هرچقدر فرصت حضور افراد و اقشار مختلف در تصمیم گیری های عمومی بیشتر شود عدالت در زندگی فردی و اجتماعی شهروندان بیشتر ظهور خواهد یافت و توسعه محلی، شکل پایدارتر و موزون تری پیدا خواهد کرد. اینکه کسانی به نمایندگی از دیگران و به تنهایی بخواهند امور را پیش ببرند نتیجه مطلوبی نخواهد داشت مگر به اتکای قدرت متمرکز بسیار زیاد که آن هم با مقاومت و پذیرش انفعالی جامعه همراه می شود. سلب فرصت برداشت از سرمایه نظرات شهروندان مختلف خصوصا شهروندان ضعیف ، سلب آزادی فرصت های برابر برای رشد آنان است. مهستان محلی دو شهر محلات و دلیجان در صورت شکل گیری،راه و ریلی خواهد بود که مدیران و نمایندگان را عقلا ملزم به تبعیت از خرد جمعی خواهد کرد.
اینکه در شرایط فعلی و جز در موارد معدود با بی اطلاعی عمیق و گسترده از نظرات کاندیداهای مجلس مواجه هستیم و وضعیت جز در هفته آخر و به شکل هیجانی و تبلیغاتی، مبهم است ناشی از همین شخصی شدن و غیر سیستمی بودن در روش اندیشیدن و اتکا به عقل فردی و غیر جمعی است.کاندیدایی که به خرد جمعی محلی و سازوکار و لوازم اجرایی آن معتقد نباشد توفیقی نخواهد داشت این روش مسلما باید تغییر کند و عقلانیت برآمده از فرایند تفکر مشارکتی و عقل جمعی مردم و شهروندان جای آن را بگیرد. طرح ایجاد« مهستان منطقه محلات و دلیجان » تلاشی برای رسیدن به این مقصود است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.