پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶ شماره ۷۴۸ سینا کمال آبادی مترجم ماکس برود میگوید فرانتس کافکا در روزهای آخری که در آسایشگاه مسلولین کیرلینگ بستری بود نمیتوانست حرف بزند. در اصل صحبت کردن برایش ممنوع بود و او هم چیزهایی را که میخواست بگوید روی تکههای کاغذ مینوشت. این نوشتهها خطاب به ماکس برود، دورا دیامانت و رابرت کلاپستاک بوده است. ...
ادامه مطلب »آرشیو برچسب: سینا کمال آبادی
از یادداشت های روزانه چارلز بوکوفسکی
پنجشنبه ۹ آذر ۹۶ شماره ۷۳۳ *** سینا کمال آبادی مترجم *** بعضی وقتا یادمون میره پول بنزین رو بدیم یا بقیهش رو پس بگیریم یا چیزای دیگه. بیشتر مردم آمادهی مردن نیستن، حالا میخواد مرگ خودشون باشه یا مرگ آدمای دیگه. مرگ میخکوبشون میکنه یا باعث ترسشون میشه. یه چیز عجیب و غریبه براشون. لعنتی، آخه نباید این ...
ادامه مطلب »چند ضربالمثل از بین النهرین باستان
پنجشنبه ۲ آذر ۹۶ شماره ۷۲۸ سینا کمال آبادی مترجم چاه من از آب دادن خسته نمیشود، تشنگی من در این حد نیست. جنایت نکن، وحشت هم نکن. بارداری، شیردهی هم میآورد. ماهی نگرفتم، لباسهایم را هم بردند. نمیشود تغییرت داد، مثل اجاقی قدیمی. دوستی یک روز ادامه دارد، بردگی یک عمر. خیلی ...
ادامه مطلب »نامه ای از فدریکو گارسیا لورکا به پدرش
پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶ شماره ۷۱۴ سینا کمال آبادی مترجم پدر عزیزم، نامه تان با لحن موقر و منطقی اش به دستم رسید، پس تلاش می کنم پاسخ من هم منطقی باشد. اشتیاق من برای ملاقات شما بسیار بیشتر است، هرچه باشد شما همه پیش هم هستید و من اینجا تنها هستم …. اما زمانی که پای شرایط و کار ...
ادامه مطلب »