خانه » جدیدترین » از یادداشت های روزانه چارلز بوکوفسکی

از یادداشت های روزانه چارلز بوکوفسکی

پنجشنبه ۹ آذر ۹۶    شماره ۷۳۳

***

سینا کمال آبادی
مترجم

***

بعضی وقتا یادمون می‌ره پول بنزین رو بدیم یا بقیه‌ش رو پس بگیریم یا چیزای دیگه. بیشتر مردم آماده‌ی مردن نیستن، حالا می‌خواد مرگ خودشون باشه یا مرگ آدمای دیگه. مرگ میخکوبشون می‌کنه یا باعث ترسشون می‌شه. یه چیز عجیب و غریبه براشون. لعنتی، آخه نباید این طوری باشه. من همیشه مرگ رو می‌ذارم توی جیب چپم، همیشه با منه. بعضی وقتا می‌آرمش بیرون و باهاش حرف می‌زنم: سلام عزیز دلم، اوضاع چطوره؟ کی می‌آی سراغم؟ من همیشه حاضرم.
نباید برای مردن عزا گرفت، مگه وقتی یه گُل از خاک سر در می‌آره هم عزا می‌گیریم؟ مرگ هم مثل همین. این مرگ نیست که وحشتناکه، زندگیه که ترسناکه و مردم تا دم مردن هدرش می‌دن. آدما قدر زندگی‌شون رو نمی‌دونن، گند می زنن به زندگی‌شون. فلک‌زده‌ها! گند می‌زنن به زندگی. همه‌ی فکرشون روی شکمشون می‌چرخه و فیلم و پول و خانواده و بازم شکم و … انگار کله‌شون رو با خاک اره پر کرد‌ن. خیلی زود یادشون می‌ره اصلا چه جوری باید فکر کنن و می‌ذارن دیگران جاشون فکر کنن. کله‌شون پر شده از خاک اره. قیافه‌هاشون زشته، حرف زدن‌ِشون زشته، راه رفتن‌ِشون زشته. براشون بهترین موسیقی‌های قرن رو هم که بذاری هیچی نمی‌فهمن، اصلا نمی‌شنون. مردنِ بیشتر آدما خجالت آوره. بعدِ مردن‌ِشون هیچی ازشون نمی‌مونه.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.