خانه » پیشنهاد سردبیر » قلب های صبورِ کوچک/کودکان زلزله زده نیاز به حمایت روانی ویژه دارند

قلب های صبورِ کوچک/کودکان زلزله زده نیاز به حمایت روانی ویژه دارند

دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶    شماره ۷۲۵

***

وقایع استان

سحر یاری

***

عروسک خاکی اش را بغل گرفته بود و به دوستش که روی پای مادرش دراز کشیده بود نگاه می کرد، پیش خودش فکر می کرد مگر او با آن ها چه فرقی دارد؟ چرا باید مادر او زیر آوار مانده باشد. خودش دید که پدر به عمه اش اشــاره کرد تا او را ببرند؛ ولی گل های دامن مادرش یادش است. او دختر بدی بوده لابد وگرنه چرا مادر و برادر کوچکش زنده نیستند. حتمـا چون دروغ گفته بود که پاک کنش را گم کرده تا برایش از آن پاک کن جدیدها بگیرد… اصلا دیگر هیچ چیز نمی خواهد فقط بغل مادرش را می خواست. شاید برده اند او را جایی تا خوبش کنند و بیاید شاید رفته روستا خانه ی مادربزرگ و او دارد خواب می بیند. دلش می خواهد پدرش بیاید و او را پیش مادر و برادرش ببرد. دوستش روی پای مادرش خوابش برده و او دلش برای لالایی مادرش تنگ شده است.
زمانی که بلایای طبیعی چون سیل و زلزله رخ می دهد افراد زیادی از اقشار و سن های مختلف مورد آسیب های جسمی و روحی قرار می گیرند. قطعا آسیب پذیری روحی و بار روانی تحمیل شده به کودکان در این حوادث بسیار است بنابراین جدای از امدادهای ضروری باید به بحث روانی آسیب دیدگان به ویژه کودکان توجه کرد.
بی شک در زلزله اخیر کرمانشاه نیز کودکان بی شماری هستند که همه یا تعدادی از اعضای خانواده خود را از دست دادند. این کودکان بغیر از سرپناه، لباس و … نیاز به افرادی دارند که مداخله بحران بدانند و بتوانند با مدیریت روانی آن ها در کاهش واکنش هایی چون ترس، انکار، حسادت، پرخاشگری و …. موثر باشند.
بعد از وقوع زلزله معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از آمادگی این سازمان برای حمایت از کودکانی که سرپرستان خود را در زلزله کرمانشاه از دست داده‌اند خبر داد و گفت: بر اساس برنامه ریزی صورت گرفته مددکاران در محل حادثه برای ارائه خدمات به افراد آسیب دیده مستقر شده اند.
بنابراین این یک سوال مهم است که چگونه با یک کودک آسیب دیده و نزدیک از دست داده در این شرایط باید رفتار کرد و چـگونه می توان در زمان کوتاه تری این افراد را به تعادل برگرداند. کودکانی که ناخواسته در مقابل دیدگانشان صحنه های دلخراشی رخ داده است، باید از لحاظ روانی و شخصیتی مورد توجه باشند بنابراین در این روزها حضور روانکاوان و روانشناخت ها در این مناطق بسیار مهم است.
اغلب کودکان و حتی بزرگسالان در مواجه با مصیبت هایی از این دست در ابتدا وارد مرحله ای به نام انکار می شوند و نمی خواهند این مسئله را بپیذیرند بنابراین فرصت و اجازه برای سوگواری در کنار آمدن با این واقعیت موثر است. به گزارش وقایع استــان به نقل از قــانون بچه ها دکتر حسن عماری، عضو انجمن روان درمانی ایران در خصوص کمک های حمایتی برای خروج از استرس و شوک عاطفی و ترمیم کودکان می گوید: باید اجازه داد تا کودکان تمام مراحل سوگ را طی کنند که با شناخت این مراحل می توان به آن ها کمک کرد.
وی ادامه می دهد: کودکانی که دچار سوگ هستند و یکی از اعضای خانواده خود را از دست داده‌اند، در چند روز اول و یا در واقع ساعات اول که غم از دست دادن مستولی می‌شود، در شوک و انکار به سر می‌برند؛ البته آنچه درخصوص روزهای نخست گفته می‌شود، ممکن است حتی تا ۶ ماه نیز طول بکشد. برای مثال، هنگام تصادف با ماشین، در اوایل امر احساس می‌کنیم چنین اتفاقی نیفتاده است یا آنکه آن‌را در خواب دیده‌ایم و وقوع آن تصادف را انکار می‌کنیم. در وقوع زلزله نیز این‌گونه است و کودک در ساعات اول که خانواده خود را از دست داده، با انکار مواجه است؛ به طور مثال می‌گوید:«بابا رفته مسافرت یا مامان رفته بیرون و بیاد». در واقع کودک در مرحله شوک است. به گفته این روان‌پزشک، مرحله دوم سوگ، مرحله چانه‌زنی، جست‌وجو و کلنجار رفتن با این واقعیت است که آیا آن عزیز را از دست داده‌ام، از دست نداده‌ام، فوت شده یا فوت نشده‌است. بعضی اوقات به خود می‌گوییم آن فرد، فوت شده و در برخی مواقع می‌گوییم فوت نشده‌است. این موضوع در سنین مختلف برای کودکان متفاوت است. برخی بچه‌ها به مرگ مانند یک مسافرت می‌نگرند و نمی‌دانند وقتی کسی فوت می‌کند، دیگر برنخواهد گشت. درواقع مرگ برای آن‌ها مانند خواب و رفتن به مسافرت است.
عماری اظهار کرد: مرحله سوم، مرحله نا امیدی است؛ یعنی شخص از جست‌وجو کردن و چانه زدن با خود، نتیجه‌ای نگرفته‌است و در او این باور شکل گرفته که آن عزیز دیگر باز نمی‌گردد و از جست‌وجوکردن، چانه زدن و بیشتر تلاش کردن برای آنکه وجود آن عزیز را بازسازی کند، نا امید می‌شود.
این مشاور در حوزه روان‌شناسی کودک با اشاره به مرحله چهارم گفت: در این مرحله، بهبود و سازماندهی مجدد اتفاق می‌افتد. برخی پزشکان معتقد هستند قبل از این مرحله، شاهد مرحله افسردگی خواهیم بود که در برخی افراد مشاهده می‌شود.
عماری در جمع بندی مراحل سوگ و آنچه می‌توان برای کودکانی که در معرض سوگ قرار می‌گیرند انجام داد، اذعان داشت: تکنیک‌هایی برای کودکانی که با سوگ مواجه می‌شوند، داریم. این تکنیک‌ها شامل بازی، موسیقی درمانی، گفتار درمانی ، رفتار درمانی و… می‌شوند تا بتوانیم کودک را با شرایط همسو کنیم.
وی می گوید: برگزاری مراسم سوگواری می‌تواند موثر باشد و حتی حضور کودک در مراسم تشییع می‌تواند در باور پذیر کردن مرگ برای او موثر باشد. این درحالی است که در فرهنگ ما، در بیشتر مواقع از حضور کودکان در مراسم عزا و سوگ خانواده جلوگیری می‌شود. از آنجایی که کودک آن مراسم را سپری نکرده‌است و تصویری از آن در خاطرات خود ندارد، پذیرش مرگ عزیز برای او دیرتر اتفاق می‌افتد. کودک نیازمند همراهی خانواده خود است. اطرافیان و فامیل، اقوام و خویشاوندان بهتر است او را در مراسم خاکسپاری همراهی کنند. سعی کنید منبع حمایتی برای این کودکان ایجاد کنید و حس اعتماد آن‌ها را جلب کنید.
عماری تصریح کرد: برای کمک به بچه‌ها می‌توانیم از آن‌ها بخواهیم که داستان‌هایی از فرد فوت شده تعریف کنند یا از خاطرات و تجاربی که با او داشتند، برای‌مان بگویند. برای این بچه‌ها نباید داستان سرایی کرد و نباید اطلاعات مبهم به آن‌ها داد. باید حقایق را تعریف کنیم و اجازه صحبت کردن و طرح سوال را به آنان بدهیم. درعین حال، احساسات خود را از بچه‌ها پنهان نکنیم؛ برای مثال اگر می‌خواهیم برای فرد متوفی گریه کنیم، این کار را پنهانی انجام ندهیم.
این روان پزشک معتقد است: نقاشی کشیدن و خاطره گویی می‌تواند در کاهش سوگ کودکان موثر باشد. در این میان پرداختن به شجره‌نامه بسیار توصیه می‌شود، گوش دادن به موسیقی نیز می‌تواند کمک کند. یاد دادن مهارت‌های کنترل خشم در این مرحله بسیار موثر خواهد بود. در عین حال از تکنیک جعبه نگرانی برای کودکان در مرحله استرس استفاده می‌کنیم؛ به این صورت که هر زمان نگران می‌شوند، آن‌ر‌‌ا می‌نویسند و داخل جعبه می‌اندازندکه به نوعی بازخورد کودک نسبت به سوگ است.
عماری گفت: همه این کودکان در سوگ ناشی از اتفاقات اینچنینی هستند؛ اما ابعاد زلزله گسترده‌تر است. به این معنا که در زلزله با ابعاد بصری گسترده‌تری روبه‌رو هستیم،مفهوم آوارگی در پس آن قرار دارد و چالش‌های آن عمیق‌تر است. کودک در یک شب بر اثر زلزله، خانواده و والدین خود را از دست می‌دهد.
وی با اشاره به کودکانی که در معرض زلزله بودند، گفت: طبق تحقیقاتی که در خصوص کودکانی که تجربه حضور در زلزله را داشتند اما والدین خود را از دست نداده‌اند، انجام شده، به این نتیجه رسیدند که این کودکان نیز با مشکلات دیگری روبه‌رو هستند که معطوف به رفتار است.
عماری افزود: چنانکه ممکن است از تاریکی بترسند، با افکار مزاحم روبه رو شوند، کم خواب شوند و افکار تکرار شونده داشته باشند و دایم در ترس وقوع زلزله به سر برند. این کودکان، تحریک پذیر می‌شوند و با هر صدا و هر اتفاق، زلزله برای آن‌ها یادآوری می‌شود.اضطراب‌شان بیشتر می‌شود.
این استاد دانشگاه با اشاره به آنکه ۶۰ درصد کودکانی که در معرض زلزله قرار می‌گیرند، اختلال رفتار پیدا می‌کنند، درخصوص دلیل این امر گفت: کودکانی که زیر ۶ و ۷ سال هستند، تاکنون در زندگی خود تجربه مشابه با زلزله را نداشته‌اند؛ از این رو بحران را با مفهوم اصلی آن پشت سر می‌گذارند. درعین حال، کودکان، نگرانی و ترس والدین خود را خیلی خوب درک می‌کنند و اگر والدین این نگرانی را بیش از حد بروز دهند، کودک متوجه آن می‌شود. درعین حال کودکان، مهارت کافی ندارند برای آنکه بین اتفاقی که درگذشته یا دروضعیت فعلی بوده، تفاوت قایل شوند و هیجان ذهنی خود را کنترل کنند. زلزله در یک آن اتفاق می‌افتد و در زلزله کرمانشاه، فاصله زمانی قبل و بعد از وقوع زلزله، یک شب است.
به اعتقاد عماری، کودکانی که در معرض وقوع زلزله قرار می‌گیرند، نیازمند حمایت گروهی هستند. به آن‌ها باید اطلاعات و حقایق زلزله را بگوییم. بازی‌های گروهی، تعریف قصه، آرامش خانواده‌ها‌ و مدرسه رفتن می‌تواند به این کودکان کمک کند.
بی شک استفاده از شیوه های درست می تواند منشاء تغییر وضعیت بازماندگان و به ویژه از لحاظ روانی باشد تا آسیب های روانی و عاطفی آن ها را به حداقل برساند. در این زمینه می توان از نتایج تحقیقات و تجربیات قبلی استفاده کرد و با افراد و گروه هایی که تجربه حضور و کار در مناطق زلزله زده را داشته اند مشورت کرد و دست به ابتکارات جامعی زد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.