دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ شماره ۷۲۵ *** وقایع استان سحر یاری *** عروسک خاکی اش را بغل گرفته بود و به دوستش که روی پای مادرش دراز کشیده بود نگاه می کرد، پیش خودش فکر می کرد مگر او با آن ها چه فرقی دارد؟ چرا باید مادر او زیر آوار مانده باشد. خودش دید که پدر به عمه ...
ادامه مطلب »