خانه » جدیدترین » ایده های خوب امیر

ایده های خوب امیر

چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۸  شماره ۱۲۱۹

به بهانه بزرگداشت امیرکبیر در اراک

ایده های خوب امیر

غلامعلی ولاشجردی فراهانی

در کودکی و سر آغاز آموزش و مدرسه، در کتاب‏هـا، حکایت های شیرین و گاه گزنده ای می آموختیم تا در نخستین پله های کسب و فراگیری دانش، بپذیریم، تاثیر سخن حکیمانه را و بدانیم که آراستگی ظاهر، آراستگی بــاطن نیز می خواهد و «ادب» آدمی را می آموزد که با ادب، می شود پنهان و پیدای بشریت را صیقل داد.
در آن روزها، حکایت مرغابی ها و لاک پشت که میان ایشان الفتی و اُنسی سخت پدیدار گشته بود، قصـه ای جذاب بود از بیــان و شکل گیری یک ایدۀ خوب و دلپذیر و پذیرش ایده از سوی آن جمع کوچک و اجرایی شدن ایده خوب برای خروج از شرایط و بن بست پیش آمده.
پایان ماجرا اما، کام لاک پشت به سقوطی دردناک، تلخ شد و چنین شنید: هر آنکس سخن ناصحان نشنود، بدو آن رسد که به «باخه» رسید.
امروز، تا اندازه ای زمان، مکان، شرایط زندگی و مجموعه تفکرات آدمیان، برای تمهید سعادت بشری، کافی است، اما، آیا جوامع بشری توان پذیرش ایده های نو و مطلوب را دارد؟ ایده های خوب از کجا می آیند؟
کشور ما، ایران، در دوره های تاریخی و تغییرات سیاسی و جغرافیایی و اجتماعی خود، تجارب، یادگارها، و روز های خوشایند و گاه مرارت باری را به خاطر دارد.
بدانیم میوه باغ خرد، ادب و سیاست در ایران، میرزا محمدتقی فراهانی است. این میوه شیرین تاریخ ایران جز بر شاخسار وجود آن دو مرد استقلال طلب بزرگ (میرزا ابوالقاسم قایم مقام فراهانی و میرزاعیسی) نرُست. تربیت بزرگ مردی که بعدها زمام مملکت را به دست گرفت. از افتخارات و نبوغ این مرد و پدر خردمند وی، میرزا بزرگ بود. امیر کبیر در واقع عصاره تربیتی این دو شخصیت برجسته ایرانی است. بی شک ایدۀ اصلی این تغییرات ملی، نتیجه نبوغ وی بود و همین نبوغ زمانی فرصت ظهور یافت و عملی گردید که صاحب اندیشه، خود مجری ایده می شود و از امکانات اجرایی نیز برخوردار است و اختیار کافی برای اجرای آن دارد.
در باره امیر همگان، تقریبا همه چیز را مطالعه کرده اند و از توفیقات و نبوغ و استعداد و ایده های جذاب او با خبر هستند. امیر، دانشگاه ندیده بود، آشپززاده ای هم، بیش نبود، اما از هوش و ذکاوتی برخوردار بود که توانست از پادویی آشپزخانه میرزا عیسی قائم مقام، گوش هوش را به کلاس درس شاهزاده ها و امیرزاده ها بفرستد و آگاهی بیاموزد. امیر یکی از طراحان بزرگ ایده های نو در ایران آن زمان و همیشه تاریخ این کشوراست.
امیر در سفر و ماموریتی چهار ساله به عثمانی بــرای انعقاد موافقت نامه صلح دو کشور، تقریبا به اروپا مهاجرت کرد و با فرهنگ و تمدن های نوین روزگار آشنا شد، تجارب ملل را به ذهن سپرد با ایده های خوب، نوین و نجات بخش راهی ایران شد.
بعد از فوت محمدشاه و آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، به صدرات عظمی برگزیده شد. امیر می دانست که فرصت سوخته، دیگر باز نخواهد گشت.
لذا وی تنها در مدت ۳۹ ماه، فرصت صدارت، با همۀ کاستی ها، تنگناها و تنگ چشمی ها و جزم اندیشی ها، چراغ منور اندیشه خود را به آسمان ایران زمین گرفت تا از انوار خالص و پر شعاع آن، کشوری تا امروز بهره مند باشد.
وی نظام حکومتی، اداری و اجتماعی ایران را از پایه و اساس تغییر داد.۱۷ دستگاه و سازمان اداری در کشور ایجاد کرد. بیش از ۳۵ اقدام تازه در کشور انجام داد(حتی با ایجاد و تجهیز نیروی دریایی و خرید ناوگان ارتش را مجهز تر کرد). بزرگترین گام او ایدۀ ایجاد اولین نظام آموزشی نوین در ایران بود.
فکر تأسیس و ایجاد «مدرسه دارالفنون» مقدمه ای شد که بسیاری از بزرگان و خردمندان و آگاهان جامعه برای برطرف ساختن نیازهای اساسی علمی کشور، در آن تربیت یابند و باز بسیاری از جامعه شناسان را اعتقاد و باور بر این است که وجود این دانشمندان اسباب و مقدمات انقلاب مشروطه را در ایران فراهم آورد.
فکرایجاد روزنامه از ایده های نوین امیر بود.(اگر چه قائم مقام با اعزام میرزا صالح شیرازی به اروپا مقدمات انتشارکاغذ اخبار را فراهم کرده بود) و باز ناگزیر تکرار این عبارت که:«ایده اصلی این تغییرات بزرگ، نتیجه نبوغ وی بود و همین زمانی فرصت ظهور یافت و عملی گر دید که صاحب اندیشه و طراح اصلی، خود، مجری ایده می شود و از امکانات اجرایی نیز برخوردار است و اختیار کافی برای اجرایی شدن آن دارد»
این روایت از عهد امیر که نخستین گام ها برای توسعه ملی آغاز شد و الفبای مدنیت در میان مردم آهسته آهسته رواج گرفت، تا دوره های مختلف و مقاطع حساس تاریخ سرزمین ما، جاری است.
در نهضت مشروطه ، دوره ملی شدن صنعت نفت و تحولات اجتماعی و اقتصــادی دوران اخیر، نیز از این دست تغییرات کم نبوده اند. تغییراتی که در سایه تابش ایده های نو و مناسب فرصت ظهور یافته اند و ایده پردازان، همان مجریان مقتدری بودند که به اصطلاح، ریش و قیچی، در دست خودشان بود.
دکتر محمد مصدق از دورۀ وکالت در مجلس، حکومت خراسان، حکومت اصفهان، تا انتخاب شدن برای صدر اعظمی حکومت پهلوی دوم، بخشی ازهارمونی شکل گیری این شیوه از تفکر است. بدین معنا که نبوغ دارد، می اندیشد، باور می کند، در قدرت است، توان اجرایی دارد، می خواهد و می شود. نفت ملی می شود، آزدای های احزاب تضمین و فعالیت های سیاسی و اجتماعی نُضج می گیرد. احزاب به بروز و ظهور خلاقیت ها، کمک می کنند و این ارابه پرشتاب سوار بر باور ایده پرداز آن به پیش می رود.
با توجه به مطالب پیش گفته، ایده های خوب محصول ذهن های خلاق و توانمند و باورمند است که با جرات و جسارت به طرح آن پرداخته اند، اما نکته اصلی و کلیدی برای ظهور و بروز عملی آن ها، همان باور است و قدرت اجرایی.
ادیسون، مخترع برق و براداران رایت، ساخت نخستین هواپیما و استیوجابز، مدیریت خارق العاده «اَپل» بودند. هیچ کس تردیدی در نبوغ ذهنی این انسان های ما فوق ندارد، اما در کنار موفقیت این دستاوردها و حلول این اندیشه ها، آنچه باعث نمایان شدن آن گردید، ورود این مخترعین به عرصه اجرا بود و باور این که غیر از خودشان کسی توان هضم، درک و اجرای دقیق ایده های آنهارا ندارد و به اصطلاح، شخصاً آستین همت را بالا زده و از تمام امکانات و بضاعت مالی خود برای تحقق ایده بهره مند شدند و آنچه را که در رویای خود دیده بودند در پناه پشتکار خود عملی ساختند.
اگر نگوییم، تمام اختراعات و نوآوری های بشری، از مسیر این تئوری عبور کرده است؛ دست کم باید باور کنیم که بین طراح ایده و توان اجرایی و قدرت مالی طراح با تحقق آرمان و ایده نو، رابطه وجود دارد.
بعد از تاسیس دارالفنون، به تعیت از آن، ‌حاج ذوالفقار خان بیات، تصمیم به احداث و راه اندازی سیستم آموزش نوین در اراک گرفت.مدرسه را ساخت و وقف نمود‌ به رغم مخـالفت هــای شـدید مکتب دارها، تهدید، فشار، آزار دانش آموزان و تهدید معلمان، این چرخ از حرکت نه ایستاد و امروز هم همان مدرسه با همان بنا، در شهر جلوه گری می کند. پیدایش روز نامه ها در شهر اراک، از طلیعه سال های ۱۲۷۰ به این سو نیز نشان از نبوغ یاد شده دارد و اینکه تمام این امکانات و خلاقیت ها به دستان همان ایده های نوپرداز شکل اجرایی به خود گرفته اند.
گفته شد که عدم همدلی و همراهی اجتماعی در مردم، یکی از موانع رشد نوآوری است،‌ متأسفانه هر چند اطرافیان ، جامعه و مراکز عملی و نهایتاً مدیریتی، ‌خواسته یا نا خواسته در از کارانداختن چرخ های ماشین خلاقیت ها به شکلی حساب شده عمل می کنند، ‌اما یکی از عوامل قابل توجه در از کار افتادن این نوآوری،‌ ما هستیم. زیرا بر این باوریم که روحیه خلاقی نداریم، توانایی های خود را کوچک می شماریم و به آن به دیده حقارت می نگریم،‌ گمان می کنیم افراد نوآور در جامعه از آب و گلی دیگر ساخته شده اند و ما هرگز توانایی نوآوری نداریم. این در حالی است که در ذهن ما ایده های جذاب و خوبی شکل می گیرد، به دلیل عدم باور خود، ‌ناگزیر ایده را هم نارسا و بی ارزش می دانیم.
بر این باور، ما یکی از اشکال تراشان واقعی در کار خود و یکی از موانع اصلی رشد و شکوفایی خلاقیت در خود هستیم.
ایده های تازه، مانند جوانه های کوچکی هستند که بر شاخسار باغ بزرگ بشریت، روییده اند. سخت حساس و آسیب پذیرند، هجوم سوزنده یک باد سرد، حمله لشکر تگرک، دستان بی رحم یک باد تند، می تواند، ‌بنیاد هستی آن را تهدید کرده و طومار وجودشان را از زمین بردارد. یکی از شیوه های دیگری که به عنوان مانع اصلی رشد ایده خوب در جامعه ما به شمار می رود،‌ همین مسآله است که ایده نو، ‌قبل از اقبال عمومی، به باد انتقاد گرفته می شود و افرادی هم برای همین مساله ساخته شده اند. بدون آ‌ن که اطلاع جامعی از یک طرح داشته باشند، شمشیر نقد و پاره پاره کردن آن را به رویش کشیده و با دیدگان بسته،‌ زبـان گشوده و طــرح را در نطفه خفه می سازند. صاحب نظران را باور بر این است که نبایست یک ایده خوب را به طور آنی به جامعه عرضه داشت. ابتدا باید قابلیت های ظرف را برای گنجایش مظروف بررسی کرد و تدریجا انتقال آن را آغاز کرد. این روش کمک خواهد کرد،‌ برای قد کشیدن نهال و مقاوم شدن آن باید زمان و فرصت کافی داشت و داد تا ایده به درجه رشد و کمال رسیده و از سویی نیز بستر جامعه برای طرح آن فعال و پویا گردد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.