پنجشنبه ۹ دی ۱۳۹۵ شماره ۴۹۳
داود حشمتی
روزنامه نگار
روستای سامان در میان رشته کوههای خرقان قرار دارد. این روستا از طرفی در شمال شرق همدان و از طرف دیگر به شمال غرب ساوه مرتبط می شود. حوزه بررسی تاریخی که نویسنده کتاب دیار سامان نیز به آن اشاره کرده و نام «منطقه» را برآن نهاده نیز در همین بخش قرار دارد. در دامنههای جنوبی رشتهکوههای خرقان که دهها روستای بزرگ و کوچک را با شرایط اقلیمی ـ کوهستانی، کوهپایه و دشت وجود دارد؛ سامان نیز یکی از این روستاهاست.
از نقطه نظر تاریخی این منطقه دارای قدمتی طولانی است. قدمت تاریخی همدان نیاز به توضیح ندارد. در مورد سابقه تاریخی ساوه نیز اشاره شده است به تحقیقات استاد اذکایی. ایشان با استناد به لوحهی یونانی بازمانده از عصر سلوکی، ساوه را به عنوان یکی از ماندگاههای پارتی تسجیل کرده و با توجه به دیگر دادههای تاریخی و جغرافیایی، پیشینهی تاریخی ساوه را بیش از دوهزار سال ذکر کرده است.
باتوجه به نزدیکی روستاهای دامنه جنوبی رشته کوه خرقان به همدان، این روستاها در طول تاریخ تحت تاثیر این شهر و تمدنهای بهوجود آمده در آن بوده است. غفاری برای شناساندن تاریخ و تمدن همدان به کتاب «همداننامه» استاد اذکایی اشاره کرده و با بیان اینکه قدمت آن از نظر تاریخی به پنج هزار سال پیش می رسد، به پایه گذاری نهادهای فرهنگی و علمی در همدان از دورهمادها نکاتی را بیان داشته و مینویسد: «سرزمین ماد در قرنهای هفتم و ششم قبل از میلاد کانونی بود که از آنجا مفاهیم دینی و فلسفی انتشار یافته است. بنابراین سرزمین ماد مرکز اشاعهی فعالیتهای معینی در زمینهی فرهنگی و دینی بوده است.»
همچنین بد نیست بدانیم علاوه بر مردمان بومی، نسبت قومی بیشتر اهالی منطقه به کدام قوم مرتبط می شود؟ در کتاب دیار سامان صفحه ۲۱ آمده است که «گذشته از مردمان بومی، اقوام دیگری را که مشهورترین آنها قوم کاسی یا کاسیان بودند در خود جای داده است». به عبارت روشنتر پیشینه مهم قومی این منطقه را به قوم «کاس» و «کاسیان» نسبت میدهد. در توضیح این قوم و سابقه اهمیت آن و همچنین نحوه استفاده از «نامجاشناسی» که چطور میتواند نقاط مختلف جهان را با وجود فاصلههای جغرافیایی به هم متصل کند نویسنده از کتابهمداننامه نقل کرده، که به بخشی از آن اشاره میکنیم. استاد اذکایی مینویسد: «چون اصطلاح «کاسی» مفهوم نژادی وسیعتری از تسمیهی قوم واحد داشته، اقوام زاگرسی، مانند لولوبی و گوتی و کوسی و کاسپی را هم شامل میشده است. آوازهی جهانی کاسیان بیشتر از آنروست که طی هزارهی دوم (سدهی ۱۸ تا ۱۲ ق. م) بر میانرودان و سرزمین بابل سلطه و حکومت یافتند، و حتی بر کشور عیلام نیز چیره گشتند (سدهی ۱۶ ق. م)… نامجاهای مختلف «بیتکاسی» (= «باکسایا» در عراق)، «قرقیسیا» (= «کارکاسیه» در سوریه) و «قرقیسین» (در ناحیت همدان و قزوین) بالاخص خود نام شهر «کاشان» کهن در ایران، برخی یا بیشی از لایهها و یا همهی تپههای باستانی مشهور باقی از هزارههای خالی(پنجم تا یکم ق. م) مانند «سیلک، گیان، گودین» و جز اینها به طورکلی تمام جنگافزارها و اشیاء مفرغی پرآوازهی لرستان (از هزارهی ۲ و۱ ق. م) مربوط به قبایل کوهی ـ دشتی «کاسی» میباشد. تعداد زیادی از بلاد و امکنه و ایالات غربی ایرانزمین که در سالنامهها و جنگنامهها و فتحنامههای آشوری (از سدهی ۱۲ تا ۷ ق. م) یاد گردیده، همانا شهرها و ماندگاههای اقوام کاسیایی میباشد.» بعدها به تاریخ پراهمیت این قوم که ارتباط مهمی با سابقه فرهنگی منطقه دارد، اشاره خواهیم کرد. با اینحال مادها نیز بنا به عقیدهی مورخان، مردمانی آریایینژاد بودند که حدود هزارهی دوم قبل از میلاد از راه قفقاز به ایران کوچیدند و در مناطق جنوبی آذربایجان و در این منطقه ساکن شدند. حکومت مادها بیش از دو قرن و با اقتدار به طول انجامید که تاثیرات ویژه ای بر تاریخ و فرهنگ باستان این منطقه گذاشت. حکومت مادها با حمله کوروش هخامنشی به آنها در ۵۵۰ پیش از میلاد به پایان رسید. اما تاثیرات فرهنگی و خصوصا مذهبی آئینهای مرتبط با کاسیها در منطقه هنوز پابرجاست و نمونههای آن را در مقالات بعد به نقل از کتاب دیار سامان و با اشاره به «آئین مهر پرستی» بیان خواهیم کرد.