پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۷۸۱
وقایع استان گزارش می دهد؛ زنان و بازار کار
فاطمه چاپاری: موانع اشتغال زنان اشاره به مشکلات و محدودیتهای زیربنایی دارد که حضور بانوان در عرصه های اجتماعی به ویژه بازار کار را با محدودیتهای اساسی همراه میکند. این مساله ریشه در عواملی کلان، اثرگذار و دیرپا دارد که به سادگی قابل رفع نیستند. به علاوه این موانع با درجه توسعهیافتگی کشورها نیز رابطهای معکوس دارد. موانع فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی متعددی در راه ورود زنان به بازار کار وجود دارد. این مساله خاص کشورهای درحال توسعه نیست و حتی در جوامع پیشرفته نیز به چشم میخورد. با این وجود در کشورهای کمتر توسعه یافته یا در حال توسعه بیشتر مشاهده میشود. در کشورهای پیشرفته بحث بیشتر در حوزه مدیریت زنان مطرح است و مساله کانونی موانع ارتقای شغلی زنان است. اما در کشورهای در حال توسعه اساساً بحث بر سر حضور زنان در محیط کاری است. در ایران نیز زنان نقش فعال و سازندهای در شکلگیری و نهادینه شدن روند توسعه اقتصادی دارند. با این وجود آن چنان که شایسته است همچنان از سهمی متناسب و همخوان با کار ویژهشان در ساختار قدرت اجتماعی برخوردار نشده اند. بانوان در مواضع تصمیمگیری و مناصب قدرت جمعی، حضوری کمرنگ دارند. این در حالی است که زنان توانمندیهایی دارند که اگر جامعه بستر لازم برای بهرهمندی از آنان را مهیا نکرده باشد، نیمی از نیروی بالقوه خود را از دست خواهد داد،
زهرا عسگری بانوی کارآفرین استان در گفت و گو با خبرنگار وقایع می گوید: معمولا خانم ها در زمینه اشتغال با مشکلات بسیاری روبرو هستند و عموما در فضاهای مختلف آن گونه که کار آقایان را راه می اندازند، کار خانم ها را جدی نمی گیرند. در جامعه کنونی ما بانوان در زمینه اجتماعی و همچنین در خانواده در ارتباط با همسر و فرزندانشان نقش مهمی دارند و اگر هر خانمی از نظر روانی در سلامت باشد خانواده و به تبع آن اجتماع سالم تری خواهیم داشت.
وی می افزاید: در شرایط اقتصادی حاضر واقعا یک خانواده نمی تواند با درآمد یک نفر زندگی اش را بچرخاند برای همین به نظر من امروز اشتغال زنان ضروری به نظر می رسد و می توانند هم در مدیریت دخل و خرج خانواده و هم در افزایش منابع درآمدی خانواده در این اوضاع نابسامان اقتصادی کمک بزرگی داشته باشند.
این بانوی کارآفرین توضیح می دهد: اما متاسفانه جامعه نگاه تبعیض آمیزی به اشتغال بانوان دارد به طوری که اغلب زنان را برای مشاغلی با دستمزد کمتر به کار می گیرند، مثلا برای زعفران چیدن و برداشت محصولات که کارهای سخت بعضا با درآمد ناچیز است از کار بانوان استفاده می کنند.
وی تصریح می کند: در این زمینه خود خانم ها هم مقصراند چون تلاش بیشتری دارند اما دست مزدشان نصف آقایان است و اگر قبول نکنند که خود را در چنین شرایطی قرار دهند، کارفرما شرایط شغلی خانم ها را می پذیرد یا اینکه آقایان را به کار می گیرد که آن ها هم بیکار نمانند اما این روند فعلی هم به بانوان و هم به آقایان آسیب زده است.
عسگری می گوید: متاسفانه در قوانین کلان کشور در هر شغلی به بانوان کمتر توجه شده است و اگر قوانینی هم در نظر گرفته شده بیشتر برای بانوانی که به استخدام ادارات دولتی درآمده اند می باشد و خانم هایی که به شکل شخصی بخواهند اشتغالزایی کنند اغلب با چالش های بسیاری روبرو خواهند شد. وی در پایان اشاره می کند: لازم است در زمینه های اجتماعی شرایط روحی بانوان را بیشتر درک کنیم و در فضاهای شغلی، خانوادگی، شهری و .. بستری برای فعالیت بیشتر خانم ها فراهم کنیم چرا که این امر در ارتقا نشاط اجتماعی جامعه هم موثر خواهد بود.
امیر مولوی کارشناس جامعه شناسی نیز در اینباره می گوید: حضور اجتماعی زنان با عوامل محدود کننده متعددی مواجه است که مهمترین این عوامل نوع نگاه به این حضور اجتماعی است. وی می افزاید: دیدگاه سنتی اصولا اعتقادی به حضور اجتماعی زنان ندارد و این تفکر همان زن سنتی مملوک بی اراده و پرده نشین را تولید میکند.
این کارشناس اظهار می کند: نگاه دوم نگاهی است که نوعی زن تحمیلی را تعقیب میکند؛ زنی که باید با ویژگیهای ذاتی درونی خود فاصله بگیرد و زن مطلوب ساختارهای جدید اجتماعی باشد. زنی که مثل همان زن سنتی از سوی ساختارها تولید میشود اما این بار توسط ساختارهای جدیدی که باز هم نگاه کالایی به زن دارد. اگر نگاه ساختارهای سنتی، از زن یک کالای غارتی تولید میکرد که باید در نهانخانه و اندرونی ها پنهان و پوشیده میماند، ساختارهای جدید جوامع غربی از زن، کالای حراجی تولید میکند که جامعه بدنی آن را میپسندد و باید بدن خود را سرمایهای فرهنگی بداند و آن را صرف تولید هویت جدید در جامعه جسمانی نماید.
وی تصریح می کند: در واقع این دیدگاه نوعی از اجبارِ مبتنی بر ساختار برای زنان ایجاد کرده است که آنان را بخاطر نبودِ زمینه های دیگر مجبور به انتخاب این مسیر میکند و حق انتخاب را از آنان سلب مینماید.
مولوی می افزاید: در جامعه جسمانی اگر بدن زن بخشی از جماعت نشود وجود نخواهد نداشت زیرا دیده نشدن در این جامعه مساوی با نابود شدن است. وی توضیح می دهد: اغلب سیاستگذاریهای حوزه زنان متکی به یکی از این دو دیدگاه کلی است و به همین دلیل خسارت بار هستند.
مولوی ادامه می دهد: زیرا در ساختارهای حقوقی و فرهنگیِ مبتنی بر هر دو نگرش یا نقشی حقیقی برای زنان در مقدرات اساسی جامعه تعریف نمیشود و یا این نقش غیرمتناسب با طبیعت آنان خواهد بود.
این کارشناس بیان می کند: گاهی نیز دیده میشود این دیدگاهها توسط خود زنان نیز در مناصب تصمیم گیری یا تصمیم سازی مطرح میشود که حاکی از فهم غلط آنان از مختصات حقیقی زن در جهان است.
وی می گوید: اما دیدگاه سومی نیز وجود دارد که معتقد است باید زمینههای حضور اجتماعی زنان از طریق ایجاد بسترهای نوین فراهم شود تا از ظرفیت عظیم زنان برای پیشرفت جامعه بهرهگیری شده و جهان از سلطه نظام مذکرسالار آزاد شود اما نه به قیمت مرد گونه شدن زنان؛ زیرا این امر اساسا در تقابل با حقوق زنان قرار دارد و گونه زن را مثل همان تفکرات سنتی گونهای غیر اصیل و طفیلی معرفی میکند.
مولوی اشاره می کند: این تفکر اعتقاد دارد باید به استعدادها و ویژگیهای ذاتی زنان احترام گذاشته شود و بدون این که مجبور شوند مرد گونگی را بپذیرند، بتوانند در جامعه حضور فعال و مؤثر داشته باشند.
وی توضیح می دهد: برای تحقق این امر لازم است آموزشهای جامعه منطبق بر این استعدادها و ویژگیهای ذاتی زنان برنامهریزی شود تا نیروی عظیم نهفته در وجود زنان در مسیر شکوفایی و بروز و ظهور قرار گیرد.
این کارشناس در پایان می گوید: این دیدگاه معقتد است حضور اجتماعی زنان مستلزم جدا شدن زن از خانواده و نقشهای همسری و مادری نیست؛ بلکه زن میتواند مادر و همسر بماند و در خط مقدم عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز نقش آفرینی کند.