خانه » جدیدترین » گفت و گو با محسن غلامی کارگردان پرفورمنس جنگ و صلح

گفت و گو با محسن غلامی کارگردان پرفورمنس جنگ و صلح

شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۰  شماره ۱۵۳۶

ما و آینه ها

فاطمه چاپاری

همزمان با برگزاری جشنواره هنرهای تجسمی تهران، در مراکز استان ها نیـز نمایشگاه هایی برگزار شد تا آثار هنری سفال، گرافیک و… هنرمندان در آن به نمایش درآید.
اختتامیه این نمایشگاه در اراک که از ۱۵بهمن آغاز به کار کرده بود روز پنجشنبه ۲۸بهمن برگزار شد. در آیین اختتامیه ضمن اهدای لوح به هنرمندان، پرفورمنس جنگ و صلح اثری از محسن غلامی نیز روی صحنه رفت.
یه همین بهانه گفتگویی با محسن غلامی داشته ایم که در ادامه می خوانید.
محسن غلامی متولد ۱۳۵۳ دانش آموخته دانشکده هنر در رشته نقاشی است وی مدرس هنر و زیبایی شناسی در دانشکده های اراک اصفهان و تهران بوده است این هنرمند در عرصه هنرهای نمایشی طراحی صحنه و بازیگری طراحی نقاشی هنر بازیافت و هنرهای مفهومی فعال بوده است و توانسته دیپلم افتخار طراحی صحنه را از جشنواره بین المللی تئاتر فجر در سال ۱۳۸۱ از آن خود کند.
غلامی در خصوص پرفورمنس جنگ و صلح به خبرنگار وقایع گفت: در نگاه کلی در این پرفورمنس یک زن و مرد را می بینیم که با طناب به بیرون از صحنه وصل شده اند و با این حال در تلاش هستند که به سمت هم قدم بردارند و این طناب ها مانع از به هم رسیدن این دو نفر است که در نهایت پس از این تلاش ها این دو نفر بی حال شده و روی زمین می افتند.
وی افزود: این کار نمایشی نمادین است و تصاویر و رنگ های به کار رفته در این کار کاملا گویا است و در مجموع می توان گفت شخصی از انتهای صحنه می آید که این شخص نمادی از گذشته است که طناب ها را به هم گره زده و به نوعی این دو نفر را به هم می رساند. زمانی که این دو به هوش آمده و از این مســــاله آگاه می شوند خوشحال خواهند شد اما در زمانی که در فاصله ای نزدیکتر و چهره به چهره واقعیت وجود یکدیگر را بهتر می بینند با احساس ترس و نگرانی از هم دور می شوند.
این هنرمند اظهار کرد: به طور کلی این نمایش بیانگر میل انسان ها به یک چیز مثل شهرت، همسر یا ثروت و… است. این کشش در ابتدا از روی ناآگاهی و از روی احساسات سطحی شکل می گیرد و وقتی انسان به چیزی که بدان میل داشته می رسد متوجه خواهد شد این چیزی نیست که در طلبش بوده برای مثال بسیاری از افراد از روی احساس و ناآگاهانه دست به انتخاب همسر و ازدواج می زنند و پس از مدتی جـــدایی رخ می دهد، یا بسیاری از افراد عمر خود را در طلب شهرت سپری می کنند و پس از رسیدن به آن خود را در پشت عینک دودی پنهان خواهند کرد.
وی ادامه داد: درون مایه این نمایش بر روی خواست آگاهانه استوار است یعنی انسان باید هر چیزی را از روی آگاهی طلب کند.
غلامی گفت: در ادامه نمایش این شخصیت ها دوباره به وضعیت بی حالی فرو می روند و وقتی شخصیت ها روی زمین افتاده اند صدای باران شنیده می شود و ما به نوعی مرحله دوم یعنی به بیداری رسیدن این اشخاص را شاهد خواهیم بود در این لحظه یک کودک از میان تماشاگران می آید و آینه ای را در مقابل این دو نفر می گیرد و گویی این دو نفر برای اولین بار خود را در آینه می بینند و بحث خودشناسی به میان می آید و به صورت نمادین در این نمـــایش آگاهی برای این اشخاص پدیدار خواهد شد. این خودشناسی باعث خواهد شد گره های طناب که نمادی از موانع اجتماعی و ذهنی آن هاست باز شود.
وی افزود: سپس این دو نفر آینه ها را به سمت هم گرفته و برمی خیزند و به سمت همدیگر حرکت می کنند و هر یک خود را در آینه دیگری خواهد دید، وقتی انسان به خودشناسی برسد می توان آینه ای برای دیگری باشد و این بار از روی آگاهی و بدون هیچ مانعی به هم خواهند رسید و همدیگر را برای کاری بزرگ تر همراهی خواهند کـرد، این دو، آینه ها را به روی هم می گیرند و هزاران آینه در این دو آینه ایجاد خواهد شد، در پایان آینه ها به سمت مخاطبان گرفته می شود و آگاهی دست یافته به اشتراک گذاشته خواهد شد.
به گفته وی این پرفورمنس نمایشی نمادین است و آینه در این نمایش با مقوله های نارسیسم و روانکاری مرتبط نیست و تنها به عنوان نمادی از خلوص و سادگی به کار رفته است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.