خانه » پیشنهاد سردبیر » گزارش روزنامه وقایع استان از پدیده سقط جنین در استان مرکزی/رایج تر از سرما خوردگی

گزارش روزنامه وقایع استان از پدیده سقط جنین در استان مرکزی/رایج تر از سرما خوردگی

چهارشنبه ۲۶ آبان ۹۵ شماره ۴۶۶

روشنک مشتاق
وقایع استان

چندی پیش در یکی از رسانه های اجتماعی عکس جنینی در گوشه خیابان، درست در کنار جدول و سطل آشغال را دیدم، جنینی که معلوم نبود به کدامین گناه از بین رفته است، جنینی که از بوی هوس و یا فقر می آمد اما خود بی گناه و بی پناه بود. جنینی که به جای بالش و پتوی گرم و نرم، آسفالت سخت و خشن خیابان بالینش شده بود و به جای لالایی گوشنواز پدر و مادر صدای بوق ماشین و پچ پچ مردم از لعن و نفرین به پدر و مادرش گوشش را خراش می داد. پدر و مادری که نمی توان نامشان را نه پدر و مادر بلکه نمی توان نامشان را انسان گذاشت، پدر و مادری که به دنبال یک هوس، کودکی را قربانی می کنند، نمی توان روی آنها هیچ حسابی باز کرد.
تاریخچه سقط جنین به ۲ هزار و ۷۰۰ سال قبل از میلاد در ‌چین برمی گردد. براساس آمارهای بهداشت جهانی هرسال حدود ۲۰۵ میلیون بارداری در دنیا اتفاق می‌افتد که بخشی از این بارداری ها به روش های خواسته و یا ناخواسته به سقط منجر می شود. بیشتر سقط‌ها ناشی از بارداری‌های ناخواسته هستند.در ایران گرچه سقط جنین امری نکوهیده و به مثابه قتل یک انسان است اما آمارهای اعلام شده از سوی مراجع قانونی نشان می‌دهد که این پدیده در ایران در سال های اخیر به یک آسیب اجتماعی تبدیل شده است.
بعد از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۷ اجازه سقط جنین وجود نداشت اما در سال ۷۷ اجازه سقط جنین به جهت کاهش تولد فرزندان تالاسمی ماژور داده شد. این اجازه در سال ۱۳۷۶ با فتوای مقام معظم رهبری صادر شد. براساس آمار وزارت بهداشت در سال ۷۷، ۹۰ هزار سقط جنین انجام شده است که ۱۰ هزار مورد از آن به صورت قانونی و ۸۰ هزار مورد آن به صورت غیرقانونی انجام شده بود. آنچه که موضوع سقط جنین را در بین مسئولان و جامعه شناسان بااهمیت می کند افزایش تقاضا برای سقط جنین و سقط های غیرقانونی در ایران است.در ایران به خاطر پنهانی بودن بخش اعظم سقط جنین در کشور آماری دقیقی در دست نیست. اما برخی آمار از میزان سقط جنین قانونی نشان می دهد آمار مراجعان برای سقط جنین به مراکز پزشکی در طول سال های ۸۵ تا ۹۵ رشد صعودی داشته است.
سالانه تعداد زیادی از افراد برای از بین بردن جنین خود به مراکز غیررسمی سقط جنین مراجعه می کنند، مراکزی که برخلاف آنچه که تصورش را می کنید یا در فیلم «میم مثل مادر یا دعوت» دیده اید نه متروکه است، نه شبیه دخمه می ماند و نه در جنوبی ترین قسمت شهر قرار دارد، این روزها برخی پزشکان در مطب و گاهی افراد خانه ای را مجهز می کنند و تیمی متشکل از یک ماما و پرستار این کار را انجام می دهد، همچنین برخی از پزشکان نامتعهد در بخش سونوگرافی نیز با گرفتن مبالغی در گزارش های خود می نویسند که قلب کودک شکل نگرفته تا فرد بتواند جنین را به صورت قانونی سقط کند.
این شماره وقایع استان گزارشی از سقط جنین غیرقانونی در شهر اراک انجام داده است.این گزارش داستان واقعی یک سقط جنین است که در اراک اتفاق افتاده و سعی شد از اسامی مستعار استفاده شود.
به وسیله یکی از دوستانم با مریم که تازه فارغ شده است، آشنا شدم. مادری ۳۹ ساله که این روزها داغ فرزند ۵ روزه اش را می کشد. روزی که به بیمارستان رفتم، در بیمارستان کودکش را در آغوش گرفته بود، کودکی که رنگش کبود شده و به سختی نفس می کشید. با لوله های اکسیژن که به بینی اش وصل شده بود صدای خر خر نفس کشیدنش اشک مریم را درآورده بود.شیر کودک تمام شد و او را به پرستار داد تا به بخش مراقبت های ویژه ببرد. با او قرار گذاشته بودم تا از تجربه ناموفق سقط جنینش بگوید. مریم که در طول مصاحبه فقط اشک می ریخت، گفت:« در ۱۵ سالگی ازدواج کردم و دو فرزند ۲۰ و ۲۲ ساله دارم. اما امسال متوجه شدم که باردار هستم، شوهرم از بارداری ام خوشحال نبود و بچه هایم کل مدت به من سرکوفت می زدند. راستش را بگویم خودم هم اصلا دوست نداشتم بچه دار شوم و احساس خجالت می کردم. با پیشنهاد یکی از دوستانم شماره یک پزشک را پیدا کردم که سقط جنین انجام می داد. پزشکی که متخصص زنان و زایمان بود و به دلایلی نمی توانست در بیمارستان و مطب کار کند. به شماره اش زنگ زدم، اما منشی منکر قضیه شد و گفتم پس برای معاینه به مطب می آیم. آدرس مطب را گرفتم اما مطب تابلو نداشت. ساعت ۱۰ صبح وقت داشتم، یک ساختمان سه طبقه بود که مطب دکتر در طبقه دوم قرار داشت. زنگ زدم و با شوهرم وارد شدیم. مطبی شیک و مجلل که سه اتاق داشت، منشی روسری قرمز رنگی بر سر داشت و لباس سفید رنگ با کفش های پاشنه دار منشی کارمان را پرسید و گفتم:« دوستم آدرس داده تا سقط جنین انجام دهم.» با شنیدن نام دوستم خیالش راحت شد و گفت :« دکتر این کار را انجام می دهد، باید منتظر باشید.»یادم است آن روز یک خانم دیگر آمده بود و وقتی از اتاق دکتر بیرون آمد، روی صندلی نشست و در حالی که مردی که همراهش یود را نفرین می کرد النگوهایش را از دستش بیرون آورد و مرد آن ها را در کیسه گذاشت تا بفروشد. منشی زن را به داخل اتاق دیگری برد تا برای جراحی آماده شود. نوبتم شد و به داخل اتاق رفتم.
دکتر بعد از دیدن سونوگرافی و آزمایش هایم گفت:« هزینه اش یک میلیون و هفتصد هزار تومان می شود و همین امروز هم می توانی این کار را انجام دهی.» از اتاق که بیرون آمدم، مردی که همراه زن بود در حال شمارش پول ها بود و زن به اتاق جراحی رفته بود. تصمیم گرفتم فردای آن روز عمل را انجام دهم. فردای آن روز ناشتا به مطب رفتم. درست ساعت ۹ صبح بود، دکتر به همراه فردی که می گفت متخصص بیهوشی است این کار را انجام دادند، در اتاق آمپول بیهوشی تزریق کردند و دیگر چیزی به یاد ندارم اما شوهرم می گوید، بعد از عمل دکتر گفت که جنین را تخلیه کرده است و من حدود سه ساعت در مطب بودم و بعد به خانه رفتم. تا چند روز خونریزی داشتم اما از این خوشحال بودم که مردم نمی گویند در پیری بچه دار شده ام. تا اینکه دو ماهی گذشت اما حس و حال زنان باردار را داشتم، یک روز صبح آزمایش انجام دادم و متوجه شدم باردار هستم و جنین ۵ ماهه است و تقریبا کامل است و دیگر نمی توانم کودک را سقط کنم چراکه قتل محسوب می شود. هنوز هم متوجه نشدم که چرا جنین سالم مانده بود.
دکتر می گفت حتما دوقلو بوده اما من که فکر می کنم اصلا جنین را سقط نکرده بود. اما همه پول را به من برگرداند. بچه را نگه داشتم و هفته گذشته پسرم به دنیا آمد، پسری که دستگاه تنفسش مشکل دارد و همانطور که دیدی کبود است. نمی دانم تاثیر آن سقط ناموفق بوده و یا مادرزاد این گونه است. فقط می دانم از ترس حرف مردم دست به این جنایت زدم، کودک به دنیا آمد و اما ناقص است و پزشکان می گویند تا چند روز بیشتر زنده نمی ماند.»

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.