شنبه ۲ دی ۱۳۹۶ شماره ۷۴۹
*** در آخرین طرح پاکسازی نقاط جرم خیز استان ۱۰۶ نقطه پاکسازی شدند
***
وقایع استان
فرشته غلامی
***
«کشف ۴۰ فقره سرقت از زنی سالخورده با فرزندش در اراک»، «باند تهیه و توزیع تراول چک و اسناد جعلی در اراک متلاشی شد»، «قتل زن ۶۰ ساله در یکی از روستاهای استان» و… اینها گوشه ای از حوادثی است که در استان مرکزی اتفاق افتاده است، حوادثی که آنقدر تکرار شده اند که دیگر قبح آن هم ریخته شده است.
قدیم ترها کافی بود تا خواننده پر و پا قرص صفحه حوادث روزنامه ها باشی تا از کم و کیف آنها با خبر شوی اما امروز به مدد فضای مجـازی و افــزایش رسانه ها، دیگر شنیدن اخبار حوادث کار چندان سختی نیست و خواه ناخواه در معرض اخبار مبنی بر حوادث قرار خواهیم گرفت و این سوال در ذهن نقش می بندد که با وجود بالا رفتن سطح سواد و کیفیت زندگی چگونه است که آمار حوادث روز به روز در سطح شهر بیشتر می شود؟
گویی از همان ابتدا انسان با جرم و جنایت عجین شده و با نگاهی گذرا به تاریخ به راحتی پی می بریم که از فردای تشکیل جامعه بشری، جرم و جنایت هم در جامعه رخ داده است. انسانی که زمانی به دور از هر قید و بندی و کاملا آزاد در طبیعت زندگی کرده و این حالت را قرن ها و در درون خود به عنوان یک واقعیت بدیهی باور کرده بود، نمی تواند و نباید هم بتواند به راحتی قید یا قیودی را در زندگیش بپذیرد.
نزاع و درگیری و به دنبال آن کشت و کشتار در طبیعت و نزد حیوانات هم دیده می شود. می توان گفت نزاع بخشی از واقعیت زندگی طبیعی است و انسان را هم گریزی از آن نیست. فقط شدت و نوع آن را می توان امیدوار بود که به تدریج کم شود. اگرچه در مقاطعی از زندگی نزاعات بشری تشدید و افزایش هم یافته است؛ این فراز و فرودها در مقاطعی از زندگی جوامع بشری دیده می شود. جنگ ها و به دنبال آن کشتارهای بی رحمانه هم نوعی از جرم و جنایت های جوامع بشری است.
زندگی مدرن، خشونت را در جامعه بالا میبرد! با این جمله موافق باشید یا نباشید، نمیتوانید منکر این موضوع باشید که در جامعه امروز، بهانههای بروز خشونت بالاست و کمتر پیش میآید، وقتی از خانه خارج شوید با صحنهای از یک درگیری در خیابانهای شهر روبهرو نشوید. فرقی نمیکند طرفهای این درگیری، راننده تاکسی و مسافرانش باشند یا دو راننده عصبانی که همزمان با هم به یک جای پارک رسیدهاند.
برخی کارشناسان حتی می گویند که برخی از این نزاع ها که قتل را در پی دارد ثبت نمی شود و خانواده ها به دلایلی آنها را گزارش نمی کنند؛ از سوی دیگر برخی از قتل ها مربوط به آمار مفقودی هایی است که به قتل رسیده اند اما به این علت که پرونده آنها به نتیجه نرسیده در دسته قتل ها قرار نمی گیرند و جزو آمار محاسبه نمی شوند.
گذشته از جرم هایی ناشی از خشونت که گاها منجر به قتل یا اتفاقات ناگوار دیگری می شود آمارهایی از جرم های دیگر همچون اعتیاد و کودک آزاری و… هم بارها دیده می شود.
همین هم سبب می شود هر از چند گاهی مسئولان به فکر بیافتند تا به شناسایی این مناطق جرم خیز بپردازند که شاید در ظاهر امر نتواند کمک شایانی به کاهش جرم کند اما در واقع همین اقدامات گاه و بی گاه شاید در کاهش جرایم البته در دراز مدت موثر واقع شود. همین چند وقت پیش بود که معاونت اجتماعی نیروی انتظامی استان مرکزی خبر از اجرایی شدن طرح پاکسازی از جرایم در ۱۰۶ نقطه از استان مرکزی داد که در راستای این طرح ۲۹۹ مجرم در حوزه جرایم مرتبط با مواد مخدر، سرقت و سایر جرایم دستگیر و با تشکیل پرونده به مقامهای قضایی تحویل شدند. این طرح در حالی با هدف افزایش امنیت اجتماعی اجرایی شد که بارها در سنوات گذشته هم در استان شاهد اجرایی شدن این طرح ها بوده ایم که مسئولین استانی خبر از شناسایی چندین نقطه آلوده و دستگیری چندین مجرم داده بودند.
حال آنکه این افزایش جرم با وجود اقدامات پیشگیرانه و کنترلی خود علل مختلفی دارد که به جرات می توان گفت افزایش جرم معلولی است که برخی از کارشناسان بی سوادی را علت آن می دانند و گروهی دیگر فقر و هزار و یک علت دیگر که همیشه بر سر آن بحث و تبادل نظر بوده است. اما آنچه که این روزها از افزایش جرم در سطح کلانشهری چون اراک شاهدش هستیم به جرات می توان آنها را ناشی از افزایش هزینه های زندگی قلمداد کرد. انواع و اقسام جرائم و جنایت ها با انگیزه های مختلفی بــه وقوع می پیوندند، که مهم ترین انگیزه ها مسائل مالی و دسترسی آسان به ثروت و اندوخته های دیگران است.
صحبت کردن از فقر و گسترش جرم موضوعی نیست که برای اولین بار مطرح شده باشد؛ بارها مسئولان اعلام کرده اند که فقر ناشی از بیکاری بزرگترین علت وقوع جرم در کشور ما است. اما از نگاه روانشناسان نمیتوان گفت ریشه هر جرمی فقر است یا اینکه فقر به خودی خود باعث ارتکاب جرم میشود، زیرا در علم روانشناسی گروهی از رفتارهای اولیه وجود دارد و گروهی دیگر رفتار ثانویه، ارتکاب جرم نیز جزو همین دسته است. افرادی که از لحاظ مالی و فرهنگی در فقر بهسرمیبرند همیشه بهترین گزینه برای سوءاستفاده افراد سودجویی هستند که با وعده و وعیدهای رنگارنگ آنها را تحت تاثیر شرایط حاکم بر وضع معیشتی و فرهنگی شان قرار میدهند و زمینه ارتکاب جرم را برای آنها فراهم میکنند، فقر فرهنگی این افراد باعث میشود توانمندی استنباط شرایط را نداشته باشند و به دلیل نیازهای مالی و فقر فرهنگی بدون احساس گناه یا پشیمانی دست به ارتکاب جرم بزنند. بیکاری میتواند رابطه مستقیمی با ارتکاب جرم در جامعه داشته باشد، زیرا فرد بیکار برای امرار معاش به ناچار ممکن است دست به ارتکاب جرمی بزند که این امر لکه ننگی بر هویت شخص و جامعه خواهد بود.
فقر فرهنگی در کنار فقر مادی یکی از مهمترین دلایل ثانویه ارتکاب جرم است و به همان اندازه اهمیت دارد، برای پیشگیری از ارتکاب جرایم مختلف باید علاوه بر رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی برای رفع فقر فرهنگی گامهای اساسی برداشت تا از بحران ارتکاب جرم به وجود آمده بهدلیل فقر فرهنگی جلوگیری کرد. بیشک فقر در زمره مهمترین معضلات جامعه است که از جایگاه ویژهای در میان دیگر مسائل اجتماعی برخوردار است. فقر انواع مختلفی دارد که در این میان فقر مادی و فقر فرهنگی بیش از نمونههای دیگر فقر بر بروز جرم تاثیر میگذارد. منظور از فقر فرهنگی، ارزشها و هنجارهای رفتاری است که هر فرد باید در مدت زندگی خود آنها را حفظ و رعایت کند. البته نباید در این میان نقش اعتقادات دینی را نادیده گرفت. افرادی که دارای اعتقادات قوی هستند حتی در صورت بروز مشکلات مالی هم به دلیل این اعتقادات به عنوان عاملی بازدارنده سراغ ارتکاب جرم نمیروند.
بدیهی است مادام که علل و عوامل بروز جرم از جمله فقر مالی و فرهنگی از میان نرفته اند انتظار اینکه جرائم در آینده تکرار نشوند، انتظاری بسیار بیهوده و عبث است.
حال آنکه به باور گئورگ زیمل، افزایش جمعیت با تخصصی شدن و شهرنشینی، افراد را به هویتهای تکه پارهای تبدیل میکند و آنها دیگر احساس تعلق به چیزی ندارند. در کلانشهرها افراد مانند اجتماعات سنتی با تمام وجود عضو یک حلقه اجتماعی نیستند، فقط جزئی از خود را وقف هر یک از روابط شان میکنند. اما به راستی راه بازگرداندن حس مسئولیت به چنین اجتماعی چیست؟ اصلا راهی وجود دارد تا بدنبال این حس تعلق و مسئولیت شاهد کاهش جرایم هم باشیم؟