چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸ شماره ۱۱۹۷
گفتند، چیزی بنویس تا روز عمر به شبانگاه نیامده است. جز جایی که ما را همه چیز بخشیده است، نوشته ای دیگر را شایسته نیست. از این پس برای زادگاه بزرگان ایران در ستون «عروس جهان» سطوری خواهم نگاشت و نگاهی خواهم داشت به خبرهای خوشی که گر چه روزگار از آنها عبور کرده است ولی هنوز در سینه های ما یادش مشعل عشق می افروزد. باید سپاسگوی همراهان فرهنگی در روزنامه وقایع استان بود که منت گذاشته و زحمت چاپ این یادداشت ها را پذیرا می شوند.
غلامعلی ولاشجردی فراهانی
پیشگامان آموزش نوین
نام امیر کبیر، همراه با درخشش وی در زیر ساخت های اساسی و بنیان ایران نو ، همراه است. مردی که از فراهان برخاست و آوازه اش در گیتی طنین انداخت. وی به عنوان بزرگترین مصلح اجتماعی ایران معاصر، برای خود جایگاه و منزلتی بزرگ در تاریخ این سرزمین باز کرد. در کنار تحولات و تغییراتی که امیر در نظام سیاسی و حکومتی ایران ایجاد کرد، نگاه او به فرهنگ و آموزش به عنوان بستر پیشرفت و گستـرش اندیشه های نوین، جای تامل بیشتر دارد. یکی از روش های بزرگ و بی مانند فرهنگی امیر، تحول بنیادین در آموزش و فرهنگ تعلیم و تربیت است. یعنی ایجاد آموزش نوین در ایران با راه اندازی مدرسه دارالفنون.پیدایش اندیشه، تنها در قالب ایجاد یک مدرسه محدود نمی شود بلکه حقیقت عقب ماندگی ایران آن روزگار از نظر دانش های روزگار با این روش جبران می گردد و تحولی ژرف در مسیر توسعه علمی ایران از آنجا آغاز می شود. این اقدام امیر، بیانگر تاثیر وی در ادبیات و فرهنگ یک سرزمین طاعون زده، فقیر و با مردمانی بی سواد است.امیر در پی تخریب بنیان ناسالم ادبیات بیمار دوران ، با ایجاد دارالفنون کوشید دانش و ادبیات پویا و زاینده ای را پی ریزی کند و به عنوان پدر دانش و آموزش نوین نام خویش را در تاریخ ایران به ثبت برساند. شهر اراک اما، در روزگار امیر از مدرسه هایی که بــه سبک و روش سنتی اداره می شدند، خالی نبود و مدارس با شکوهی نیز داشت که بزرگترین آن مدرسه سپهدار بود که همزمان با ساختمان شهر ایجاد شده بود.مدرسه سپهدار همزمان با احداث شهر توسط یوسف خان ساخته شد (۱۲۳۱ قمری) این مدرسه بزرگ از دو جهت جنوبی و شمالی به بازار و چهارسو و کوچه سپهدار راه دارد. مدرسه حاج محمد ابراهیم در بعد ها در محل عباس آبادساخته شد و مدرسه آقا ضیاءالدین که ظاهراً قبل از بنای مسجد آقا ضیاءالدین (سال ۱۳۱۸) ساخته شد. این مدرسه را مرحوم حاج حسن ملک التجار تبریزی ساخت. اما تاریخ پیدایش مــدارس نوین در اراک قصــهای شنیــدنی دارد:
آموزش نوین در شهر: معرفی و شناخت مدرسههای نوین در شهر اراک، بدون اشاره به وضعیت مکتب خانهها و نظام مکتب و آموزش مکتب خانهای، شاید شیرینی و جایگاه و تاثیر اجتماعی خود را بیان نکند. از آن پیش که کودک قد برافرازد و گردنی بکشد و شایسته به دوش کشیدن عبا شود و سرش را لایق عمامه بداند، در محله خود یا کمی دورتر به جایی میرفت که آن را مکتب میگفتند و تحویل «مکتب دارش» میدادند و در این سرای، هر روز حضور مییافت و چون دیگر همسالان خود بر پاره گلیمی (زیرانداز یا نالّه) که با خود میآورد، دور ملای مکتب به زانوی ادب مینشست و هنگام ظهر، در قضای ایامی که ملا تعیین میکرد تا ممارستی کرده باشد پیش نمازی را برای سالهای آتی زندگیاش، قامت به نماز میبست. سپس به توشهای که گاه از نان خالی و خشک فراتر میرفت، سد جوع میکرد تا ملا بازمیگشت و تا شامگاه در مکتب بر لوح چوبین هجا را مینوشت و میخواند و حروف جمل (الفبای ابجد) یا تنوین و همزه و گاه میشد که در یک روز باید همه را یک جا فرامیگرفت و چه بسا که بیشتر اوقات، این «چوب» بود که بدرقه هضم این حروف کینه کش جان او بود.
به همین دلیل بود که در همان چند ساعتی که مقیم مکتب بود، صدایش همواره در پاسخ به مکتب دار، لرزان و حزن آلود بود و چشمهایشاشک ریز و گاه پیش میآمد که هیچ گاه این مفاهیم را نمیآموخت.
یک سالِ مکتبخانه با فراگیری «عمّ» به آخر میرسید. بعد گلستان سعدی میآمد و فن نامه نویسی و فرمانهای دیوانی و خوشنویسی و المعجم شرف الدین که بس ثقیل مینمود و دیرفهم و سرشار از واژهها و ترکیبات کمیاب زبان تازی بود و بعد تاریخ وصاف و داستانهایی از کیومرث و کیخسرو و هوشنگ و ضحاک و جمشید سکندر و شاپور…
صمصامیه چگونه متولد شد؟
تاسیس و راهاندازی مدرسه دارالفنون، سرآغاز تغییرات گستردهای در اوضاع آموزشی و تربیتی و به تبع، اجتماعی ایران بود. زمانی که آهسته آهسته، چراغ مکتب خانهها کم سو شد و مکتبداران یکییکی، مدرسهها را بستند و به کارهای دیگر پرداختند.
مانند هر پدیده نوینی که در ایران با واکنش های گوناگون رو به رو می شود، این تغییر بیواکنش آغاز نشد و کشمکشهای طولانی را در سرتاسر ایران به دنبال داشت. در شهر اراک آن روز اندکی کمتر از ده سال از شروع به کار دارالفنون، (۱۳۲۱ قمری) یکی از کسانی که تعلق خاطری عمیق به توسعه و پیشرفت شهر داشت، آستین عزت بالا زد و دروازه سخاوت و ایثار گشود و با سرمایه شخصی خویش نخستین مدرسه نوین را در اراک بنیان گذارد.
حاج صمصام الملک بیات ، برای گشودن مدرسه صمصامیه با هر اتهام و تهدیدی رو به رو شد و تبعات این اقدام از پیش اندیشیده را نیز به جان خرید. نخستین واکنش را مکتب داران ، با تهدید و ارعاب دانش آموزان از راه ضرب و شتم ایشان در کوچه پس کوچه های شهر، به نمایش گذاشتند و سپس دست در گریبان آموزگارانی کردند که با هزینه شخصی حاج ذوالفقار خان از دار الفنون تهران به اراک می آمدند.پس از بی نتیجه ماندن این حرکت و تماشای پایداری بانی مدرسه به عزمی که پیشه کرده بود، کوشیدند تا مجالس و منابر را با ایده خود و با اسلحه بدعت و کفر، همصدا سازند که این حربه هم کارگر نیافتاد. آخرین تدبیر، یورش بود و آخرین تیر ترکش، زبانه سرکش شعله های آتش برای سوزاندن و انهدام کاخی که نخستین خشت هایش را پی ریزی می کرد ..
گفته اند، صمصام ا لملک، مردی، با تدبیر و شجاع بود و از طرفی از نظر اجتماعی، صاحب نفوذ. و البته اندیشه روشن وی بزرگترین سلاحش به شمار می رفت. وی در اقدامی پیشگیرانه، پیش از رسیدن آتش افروزان ، صفی استوار از تفنگچیانش را برای رویارویی در جلوی مدرسه مستقر ساخت. با شلیک اولین تفنگ ها و شنیدن صدای رعب انگیز تفنگ ها، مهاجمان ناگزیر به هزیمت شدند و دیگر ، هیچگاه باز نگشتند.
در سالنامه معارف عراق منتشره به سال ۱۳۱۳ خورشیدی آمده است: «مرحوم صمصام الملک امیرتومان، یکی از معارف خواهان نامی این ولایت و نخستین کسی است که به فکر تاسیس مدرسه و انتشار معارف جدید در این محیط افتاده است.
وی بدوا یکی از وسیعترین و بهترین عمارات مشجر جدیدالبناء خود را که از هر جهت تناسب داشت، برای محل آموزشگاه تعیین نموده و مقداری از املاک خود را نیز به صورت وقف تخصیص به این مدرسه داده و سپس آقای محمد (سروان آذرنوش) را که یکی از جوانان تحصیلکرده و از فارغالتحصیلهای دارالفنون و مدرسه نظام سابق بود را برای مدیریت آن با دو آموزگار دیگر که با نظر او انتخاب شده بودند از تهران دعوت کرده و در ۱۳۲۱ قمری بدون آن که به مشکلات آن روز اعتنایی نماید، آموزشگاه صمصامیه را افتتاح و طولی نکشید که معاضدت و حسن اعمال مدیر پنجاه نفر از اطفال یتیم و بیبضاعت را به مدرسه جمعآوری [کرده] و کلیه مخارج آنان را از لوازم تحصیل و لباس و خوراک حتا استحمام که در ایام تعطیلی، دستهدسته تحت سرپرستی آموزگاران مربوطه به عمل میآمد بر عهده بودجه آموزشگاه واگذار نمود، احترام محصلین و معلمین و حفظ و حراست آن را در خارج از مدرسه از وظایف حتمیه نظامیان مقرر نمود.»
در فاصله ۳۵ سال از شکلگیری مدرسه صمصامیه (تا ۱۳۰۲ خورشیدی) هشت مدرسه دیگر به کوشش افرادی چون منتصرالدوله حاکم وقت اراک، مرتضی قلیخان بیات، نخستین ،صادق انصاری و دیگر مردم شهر بنا گردید که در این مدارس هم پسران و هم دختران توانستند از نعمت آموزش نوین بهرهمند شوند.
این یکی از ارزشهای منطقهای شهر اراک و مردم آن به شمار میرود که پیش از آن که در کشور ایران به تبعیت از تاسیس دارالفنون، مرکزی مشابه پدیدار شود، مردم شهر اراک این افتخار را به نام خود ثبت کردند.
هرچند که دارالفنون از نظر ماهیت و اندیشه شکلگیری و فرایند اندیشه تا واقعیت، خود موجودی زنده بود که از ذهن خلاق و اندیشه متعالی، میرزا تقیخان امیرکبیر، بزرگ مرد سیاست و فرهنگ و ساختار نوین ایران برخاسته بود.