پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۶ شماره ۷۶۴
وقایع استان: چندی پیش خبرگزاری ایسنا گزارشی منتشـر کرد که در آن بــه بی توجهی مسئولان و مدیران کشور نسبت به رسانه ها و سوالاتی که آنها از طرف مردم می پرسند پرداخته بود. ایسنا در این گزارش می آورد: «رسانهها انتقاد میکنند، گاهی تذکر میگیرند، گاهی توبیخ میشوند و گاهی هم توقیف؛ اما در این میان اینکه چقدر این انتقادها روی مسؤولان تاثیرگذارند و آنها را مجاب به پاسخگویی میکنند، بحث دیگری است که روز به روز هم با چالشهای بیشتری مواجه میشود. اغلب از خبرنگاران با عنوان «چشم تیزبین جامعه» یاد میشود؛ افرادی که انتظار میرود خوبیها و بدیهای جامعه را ببینند و منعکس کنند. فارغ از اینکه چقدر آزادی بیان و پس از بیان در فضای رسانهای کشور موجود است، تاثیرگذاری این انعکاسها در تصمیمگیریهای مسؤولان موضوعی است که در سالهای اخیر با چالشهای زیادی همراه شده است.» در این گزارش نظرات چند تن از کارشناسان و اساتید دانشگاه نیز گرفته شده که چکیده ای از آن را در ادامه می خوانید:
کرختی مسوولان در مقابل موجهای رسانهای
علی گرانمایهپور، استاد ارتباطات به وضعیت کشور و عملکرد رسانهها اشاره و بیان میکند: گاهی به دلیل اتفاقاتی که در کشور رخ میدهد، رسانهها برای پاسخگو کردن مسوولان موجهای رسانهای ایجاد میکنند اما گاهی این موجها برای مسوولان حساسیتبرانگیز نیست.
برخی اتفاقات مانند کودک آزاری، اختلاس و… داریم که مسوولان حساسیتی نشان نمیدهند و رسانهها هم به دلایل خط قرمزی که وجود دارد به برخی مسائل نمیپردازند. اگر رسانه هم همه اتفاقات را انعکاس دهد باید بدانیم زمانی که یک جامعه انبوهی از مشکلات دارد و هر بخش از جامعه هر روز اعتراض دارند و جوابی هم نمیگیرند طبیعی است که مردم و مسوولان نسبت به یکسری مشکلات کرخت میشوند و حساسیت خود را از دست میدهند.
این مساله که چقدر صدای نقد رسانهها به گوش مسوولان میرسد به رسانه بستگی دارد. رسانههای متعددی مانند شبکههای اجتماعی وجود دارند که به مسوولان این امکان را دادهاند تا در جریان کل اتفاقات جامعه باشند اما اینکه چه میزان صدای نقدها به گوش مسوولان میرسد و آنها چه میزان خودشان را مقید به حل مشکلات میدانند به میزان پاسخگویی سازمانها و مسوولان بستگی دارد و باید از مسوولان بپرسیم چقدر خود را در برابر مردم پاسخگو میدانند.
به نظرم بخشی از مسوولان به دلایل متفاوتی خود را از پاسخگویی مصون میدانند. بخشی از پاسخگویی به قانون وضوابط کشور، ساختار سازمانی و اخلاق کارگزاران سیاسی در فضای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی بستگی دارد.
ممکن است مسوولی کار اشتباه یا توهینی انجام دهد و عذرخواهی هم نکند اما فشار رسانهها میتواند آن مسوول را مجبور به عذرخواهی کند که البته دیرهنگام است.
اگـر مسوول نخواهد به نقد و انتقاد پاسخگو باشد راههای مختلفی وجود دارد. مدتهاست که ظهور فضای مجـازی، شبکههای اجتماعی و فشارهایی که ایجاد میکنند مسوولان را مجبور کرده تا نسبت به برخی مسائل که در گذشته واکنش نشان نمی دادند، پاسخگو باشند. ما پاسخگویی صریح، توجیهگر و فرافکنی داریم. شکل و محتوای پاسخ مهم است که به چه مطلب و به چه شکل پاسخ میدهی.
اگر پاسخگویی مسوولان شفاف و قانعکننده باشد، بنابراین مردم هم به رسانه و مسوولان اعتماد میکنند. اما هر چه مسوولان از پاسخگویی فرار کنند و توجیهگر باشند مردم بی اعتماد میشوند.
چرا به مسوولان برنمیخورد؟
اکبر منتجبی، سردبیر هفتهنامه «صدا» با اشاره به دلایل پاسخگو نبودن اغلب مسوولان به انتقادهای رسانهها، میگوید: ممکن است مسوولان صدای شما را نشنوند؛ به این معنی که شما در یک نشریه از طریق یک مطلب انتقادی را مطرح و حتی فسادی را افشا میکنید، اما به هیچ فردی برنمیخورد چون روزنامه و یا رسانه شما برای افکار عمومی نیست؛ یعنی مردم آن را نمیبینند و نمیخوانند. بنابراین مدیری که دربارهاش انتقاد کردهاید خیالش راحت است. در نهایت این مدیر، مدیر مسوول روزنامه را دعوت میکند و با او لابی انجام میدهد تا به انتقادهای خود ادامه ندهد و در این راستا نیز به آن روزنامه امتیاز خواهد داد.
همچنین رسانه ممکن است تاثیرگذاری خود را از دست داده باشد. در دهه هفتاد مدیر مترو که محسن هاشمی بود حرفی درباره بودجه زد و یک روزنامه هم حرفهای او را تیتر یک کرد.
هاشمی تا دو هفته دنبال این مساله بود که قضیه را حل کند و بگوید حرفهای من چیز دیگری بود اما حرفهایی که منتشر شده بود را خودش گفته بود و آن رسانه هم دنبال رفع و رجوع کردن قضیه نرفت چون رسانه، رسانه افکار عمومی بود. مردم در گذشته به روزنامه رجوع میکردند و مسؤولان را مورد پرسش قرار میدادند، بنابراین مسؤول نیز مجبور به پاسخگویی بود. اما در حال حاضر به این شکل نیست و مردم رسانه خود را از روزنامه، مجله و تلویزیون به شبکه اجتماعی تغییر دادهاند. سردبیر هفتهنامه «صدا» با اشاره به اهمیت شبکههای اجتماعی، اظهار میکند: برای مثال یک موضوع مانند عوارض خروج از کشور در شبکه اجتماعی دست به دست میچرخد. اما ممکن است هیچ روزنامهای به این مطلب نپرداخته باشد اما بازتاب آن در شبکههای اجتماعی زیاد است و دولت را موظف میکند که توضیح دهد. افکار عمومی به سمت شبکه اجتماعی رفته زیرا شبکه اجتماعی آزادتر است و دسترسی به اخبار واقعیتر و راحتتر خواهد بود. همچنین هر فردی هم در حوزه شبکههای اجتماعی میتواند بنویسد و مطلب منتشر کند؛ البته برخی مسوولان هم دور خود حصار آهنی ایجاد کردهاند و پاسخگو نیستند.
فضای روزنامهنگارها از خبرنگاران تلویزیون بیشتر است
بهروز تشکر، مجری برنامه گفتوگو محور «تهران ۲۰» در این زمینه معتقد است که برای روزنامهنگار بیشتر از خبرنگار تلویزیون وجود دارد؛ زیرا روزنامهنگار میدان عمل بیشتری در حوزه تحقیقاتی دارد. متاسفانه اغلب روزنامهنگاران به سمتی رفتهاند که وقتی یک اتفاق میافتد برای نوشتن مطلبی از جاهای مختلف، مطالب خود را برمیدارند؛ بنابراین قبول دارم که بخشی از دلایل پاسخگو نبودن مسؤولان، روزنامهنگاران هستند زیرا رفتار آنها به گونهای است که گویا خود را وامدار یکی از دستگاهها و وزارتخانهها میدانند.
زمانی که تعدادی از مدیران مسوول و صاحب امتیاز نشریات ما به دنبال افزایش اشتراک هستند تا نشریاتشان خریداری شود یا دنبال آگهی گرفتن هستند، چطور میتوانند مسوولی را نقد کنند.
از میان نشریاتی که چاپ میشوند چه تعداد مستقل و قائم به خود هستند؟ اگر مستقل هم باشند در نهایت به یک سمت و سوی سیاسی گرایش پیدا میکنند. ما باید در این راستا نشریات سرگرمی، گردشگری و حتی ورزشی را جدا کنیم اما به نظرم این نشریات سرگرمی و تخصصی هم میتوانند زبان نقد داشته باشند. زمانی که هزینه چاپ و تحریریه یک نشریه فراهم نمیشود و برای حفظ مجوز باید چاپ شود مجبور است تن به این مساله دهد که در بخشی از صفحه روزنامه، گزارش فلان وزارتخانه یا نهاد چاپ شود. اگر این روزنامه بخواهد مسوولی را نقد کند چون امتیازش را وزارت ارشاد میدهد و به نوعی مجوز دولتی دارد، نگران این مساله است که وارد بحث دادگاه مطبوعات یا لغو امتیاز شود.
تشکر با اشاره به تاثیر مشکلات روزنامهها در نقد منصفانه مسوولان، میگوید: وقتی روزنامهنگار را تحت شرایط خاصی قرار میدهند تا چه اندازه میتواند نقد منصفانه داشته باشد؟ نقد منصفانه میتواند راهکار ارائه کند و حتی روزنامهنگار میتواند نقد منفی داشته باشد اما روزنامهنگار تا حدی امکان دارد که در جهت نقد پیش برود زیرا مشکلات صنفی هم دارد. شاید این مشکل را خبرگزاریها نداشته باشند زیرا چاپ ندارند مگر اینکه بخواهند ویژهنامهای منتشرکنند.
اگر عملکرد مسوولان مناسب باشد، پس از چه چیزی واهمه دارند؟ پس باید جواب سوال خبرنگار و روزنامهنگار را بدهند.
اگر برخی مسوولان پاسخگو نیستند، به دلیل این است که نمیخواهند به چالشی وارد شوند. همچنین نگران این موضوع هستند که کاری که به عنوان مسوولیتشان باید انجام میدادند و ندادهاند، موضوع اصلی پرسشها شود؛ برای مثال بیمارستانی که هفت ماه پیش در کرمانشاه ساخته شد اگر در زلزله تخریب نمیشد معلوم نبود در آینده چه اتفاقی برایش میافتاد. ما میخواهیم در برنامه مسوول راه و شهرسازی را به عنوان مهمان بیاوریم اما حاضر نمیشود که بیاید.
رسانههای تکتیرانداز در برابر مسوولان رویینتن
محمد دلاوری، مجری برنامه «تهران ۲۰» به رفتار مسوولان در زمان انتقاد از آنها اشاره و بیان میکند: نظام مسوولیت در ایران به نحوی سازماندهی شده که هیچکس خود را به طور مشخص مسوول هیچ اتفاقی در کشور نمیداند یعنی با گذر زمان خود مسوولان هم به منتقد تبدیل شدهاند. شما با هر کدام از مسوولان حرف بزنید متوجه میشوید که بزرگترین منتقد حوزه مسوولیت خودشان هستند. به همین دلیل از نقد استقبال میکنند و حاضرند ۱۰ برابر آنچه رسانه انتقاد میکند، نقد کنند. بنابراین برای اینکه خود را سیبل و مسوول قرار ندهند، وارد گود پاسخگویی نمیشوند و میگویند وضعیت بد است و خود ما هم منتقد هستیم.
عموم انتقاداتی که در رسانهها مطرح میشود، بسیار کلی است و ما معمولا فضاهای کلی را نقد میکنیم. ما در انتقادها حرف کلی میزنیم و معین و تخصصی انتقاد نمیکنیم.
زمانی که رسانهها پیشینه انتقاد خود را تجزیه و تحلیل نکرده باشند، باعث میشوند که به فرد خاصی برنخورد برای مثال شما درباره اینکه وضعیت اقتصادی کشور خوب نیست، تحلیلی مینویسید، حال باید بدانید هدف این تحلیل کیست؟ قرار است از چه فردی سوال بپرسیم؟ این تحلیل چه تغییری ایجاد خواهد کرد؟ ما رسانههایی تکتیراندازیم؛ به این معنی که انتقاد میکنیم و بعد از مدت کوتاهی آن را فراموش میکنیم. سپس تابع امواج جدیدی که به ویژه از حوزه فضای مجازی میآید، میشویم و مساله قبلی را فراموش میکنیم.
این مجری تلویزیون با اشاره به تحول پذیری مسوولان و رسانهها، میگوید: ما نمیتوانیم مسوولان را تغییر دهیم، به دلیل اینکه آنها دارای مفهوم مشخص و ساختارمند نیستند. همچنین بر رأس قدرت ننشستهاند که به نصایح ما گوش کنند. اما رسانهها میتوانند خود را تغییر دهند به این معنی که اگر قرار باشد از مسوولی پاسخ بگیرند باید به نحوه انتقاد و نوع سازماندهی انتقادشان توجه کنند و بدانند چگونه بوده است. به هر حال ما باید بپذیریم که با گروهی از مسوولان در دولتهای مختلف روبهرو هستیم که رویینتن شدهاند و ما باید برای عبور از این رویینتنی برنامهریزی کنیم.
طبعیتا رسانههای رسمی خطوط قرمز دارند و این خطوط قرمز را گاهی خود ما تنگ میکنیم، به شکلی که خودمان هم نمیتوانیم در آن فضا نفس بکشیم؛ البته خطوط قرمز به شدت به سازمان و ساختار انتقاد بستگی دارد. اگر ما انتقاد خود را درست طراحی کرده باشیم قبل از اینکه خطری ما را تهدید کند میتوانیم انتقاد خود را مطرح کنیم. همچنین این خطوط قرمز به مدیران رسانه وابسته است یعنی مدیران پیش از اینکه در این موقعیت شغلی قرار بگیرند باید باور داشته باشند که زندگی پر مخاطرهای خواهند داشت و مدام از سوی گروههای مختلف ذی نفوذ و قدرت مورد فشار قرار خواهند گرفت. اگر مدیران رسانه این مساله را باور کنند، بیواهمه وارد انتقاد کردن میشوند.