شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ شماره ۱۰۵۳
نیم ور؛ کهنسال نام آور
بخش ششم/ فصل دوم
مهدی لعل بار/ نویسنده:
نیمور در گذر تاریخ
ابن فقیه همدانی در کتاب«مختصر البلدان» در سال ۲۹۰ هجری قمری(۲۵۳ هجری شمسی) درباره نیمور آورده است: «… گویند هیچ بنایی از گچ و آجر شکوهمندتر از ایوان کسری نیست در مداین، هیچ بنایی سنگی، زیباتر از قصر شیرین نیست… و هیچ بنایی از خشت و گل، خوش منظرتر از بنای نیمور، روستایی از اصفهان نیست و در این بنا تصویرها و اخبار و پندهای شگفت انگیزی است. »
در خاطرات دکتر ژوانس فوریه درکتاب سه سال در دربار ایران در مورد نیمور میخوانیم که:
«…. بعد از گذشتن از ریگستانهای بلندی که طی آنها سه ساعت طول کشید چشم ما به واحههای سبزی که از دور نمایان گردید روشن گشت. قدری دورتر از نیمور که از طول آن گذشتیم قطعات ستون و خرابههای دیگری است که باید متعلق به زمانی خیلی بیشتر از زمان ما باشد. اگر سد اینجا را شکسته تعمیر کنند و آب را به اراضی دور دستتر برسانند این ناحیه آباد و سرسبز خواهد شد.»
همچنین محمدحسنخان اعتماد السلطنه در خصوص نیمور در سفرنامۀ عراق عجم در سال ۱۲۷۱ ه.ش، مینویسد: «پس میتوان به طور قطع گفت که این طاق نصرت( منظور میل میلونه است) از ابنیه یونانیان بوده است که غالباً این قبیل طاق نصرتها را در خارج از شهر بنا میکرده اند. …… بعد از فوت اسکندر مقدونی که ممالک وسیعه آن قهرمان جهانگیر در میان خلفا و سرداران او تقسیم شد، پس از چندی که الکساندر سلوکوس نیکاتر – سر سلسله سلفکیان که سلطنت شامات و آناطولی و عراقین و تمام ایران را تا سیحون و رود سند داشت و اختلاف او که به سلفکیان معروفند نیز تا چند نسل مستقلاً در همۀ این متصرفات فرماندهی میکردند.آنگاه سلاطین یونانی باختریماوراءالنهر از یک سمت و اشکانیان از طرف دیگر طلوع نموده، ضعف و انکساری به سلطۀ سلاطین سلفکی در ایران وارد آوردهاند. مع هذا مملکت مدی (عراق عجم) باز تا هفتاد و پنج سال تمام مستقلا ً در تحت سلطنت آنها باقی بود و حکام از جانب خودشان به این مملکت مأمور میداشتند تا مهرداد اول اشکانی (۱۹۵-۱۳۸ پ.م) جنگهای بسیار سخت نموده، دست تسلط آنها را به یکباره کوتاه داشت. و در این مدت هفتاد و پنج سال مهاجرین زیاد از یونان به این طرف ایران آمده سکنی گرفتند و این نقطه که استعداد هر نوع آبادی و جمعیت را دارد، بی شک و شبهه مقر حکمرانی و مرکز اردوهای نظامی یونانیان بوده است. »
زین العابدین شیروانی در کتاب «بستان السیاحه» در سال ۱۲۴۸ هجری قمری در خصوص آب و هوای نیمور میگوید:
«قریهای است خجسته اثر در زمین فرح انگیز و قرب رود گوهرخیز واقع و اطرافش واسع از توابع محلات و هوایش به جهت آیات، آبش خوب و خاکش مرغوب است. قدیم الایام شهری بوده و مرور دهورش قریه نموده، باغات فراوان دارد و مردمش همگی شیعه مذهب مکرر مشاهده شده است.»
در فرهنگ جغرافیایی کشور( جلد اول، استان مرکزی) درباره نیمور چنین میخوانیم: « نیمور قصبۀ مرکز دهستان نیمور، بخش حومه شهرستان محلات، ۱۱ کیلومتری جنوب محلات، دامنۀ سردسیر، سکنه ۱۷۰۰، شیعه، فارسی، رودخانۀ لعل بار، غلات، پنبه، کنجد، صیفی، میوهجات: قیسی، بادام، انگور، شغل: زراعت و کرباس بافی. سر راه شوسه دلیجان به خمین واقع است. مزرعه و چشمهسارهای آب رباط که یک خانواده دارد و سر راه گلپایگان است -آب بالا که دارای دو قنات است یکی متعلق به خود مزرعه و دیگری به نیمور میرسد- آب نوده در جنوب قصبه و مهدیآباد و حسینآباد- آب لعل بار -جزء نیمور هستند. این قصبه از قراء بسیار قدیمی و از آب نهر آن در ۱۱ روز فعلاً ۲ روز به قم برده میشود. و در قدیم ۱۱ روز یک روز بوده است. قبرستانی در کنار آبادی و راه شوسه وجود دارد که معروف به قبرستان بیت المقدس بوده و در گذشته اکتشافاتی شده و انواع ظروف سفالی در آن کشف گردیده که مورد توجه عتیقه شناسان بوده است.»
با نگاهی به اطلسهای جغرافیایی و نقشههای باقیمانده از زمانهای قدیم، در مرکز ایران عراق عجم یا جبل قرار دارد که مرکز حکومت مادها(۶۵۵-۵۵۰ پ.م) بوده است. عراق عجم شامل ولایات: همدان، عراق(اراک فعلی به انضمام تفرش)، قم، ساوه، زرند، قزوین، تهران، کاشان، ثلاث (کمره، گلپایگان، خوانسار)، اصفهان، یزد، ملایر، تویسرکان، نهاوند، دامغان، سمنان، شاهرود و بسطام بوده و نیمور نیز در این منطقه واقع شده است.