روزنامه وقایع استان مرکزی پایگاه رسمی اطلاع رسانی نشریه
چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶ شماره ۷۶۳
این روزها در سینمای شهرمان فیلم های «اشنوگل»، «خانه کاغذی»، «آینه بغل»، «سد معبر»، «شکلاتی»، »خالتور» و انیمیشن «کلیله و دمنه» بر روی پرده است.
در ادامه نگاهی داریم به فیلم « سد معبر» ساخته «محسن قرایی» است. نکته مهم در مورد این فیلم فیلمنامه آن است که توسط « سعید روستایی» نوشته شده است. سعید روستایی با « ابد و یک روز» خود را به سینمای ایران معرفی کرد بنابراین توقعی از فیلمی که نام روستایی کنارش قرار گرفته باشد ناخواسته بیشتر می شود. داستان سد معبر همانطور که از اسمش پیداست به دستفروشان و ماموران شهرداری ارتباط دارد. قاسم با بازی حامد بهداد مامور سد معبر شهرداری است و باید بساط دستفروشان را جمع کند البته قاسم در این میان گاه زد و بندهایی با برخی دستفروشان دارد که موجب شده کارش در معرض خطر قرار بگیرد.
این کلیت ماجرا است؛ اما داستان به همینجا ختم نمی شود قاسم در خانه نیز با اعضای خانواده اش مانند برادر و همسرش نیز مشکلاتی دارد و بر خلاف شغلش در زندگی شخصی او نه تنها مسئول برچیدن سدهای معبر نیست بلکه خود مانع و سدی برای دیگر افراد است. او مردی خودخواه است و به وضوح در کار و رفتارش این مسئله بارز است. او حـــاضر نیست خانه ای که پدرش در اختیارش قرار داده را خالی کند و اجازه دهد برادرش که او نیز حق و سهمی از این خانه دارد برای مدتی آنجا بیاید. قاسم همینطور با زنش نیز رفتاری مشابه دارد همسرش از اینکه او پیراهن هــا و کفش هـای جمع شده را به اقوامش می فروشد، از حضور پول حرام در زندگی اش نگران است. او دلش می خواهد زندگی مستقلی داشته باشد و درست زمانی که مبلغی نزدیک به ۱۰۰ میلیون به او راث می رسد از قاسم می خواهد تا خانه متستقلی برای او تهیه کند تا بچه اش را در خانه خودشان به دنیـا بیاورند؛ اما قاسم در کمال خودخواهی تصمیم می گیرد پول را برای خرید ماشین سنگین هزینه کند و به نیاز همسرش توجه نمی کند. در این میان یکی از دستفروشان که از قاسم کینه به دل دارد به سراغ او می آید و او را تهدید می کند تا اگر برای کاری با او همکاری نکند با توجه به شواهدی که از خلاف های او دارد او را از کار اخراج کند.
همانطور که می بینیم این فیلم نیز به واسطه نوشته شدن توسط سعید روستایی نزدیکی هایی به ابد و یک روز دارد. فیلمنامه شلوغ و درگیری های و تنش های فردی از ویژگی های این فیلم است با این تفاوت که این بار روستایی تنها به اعضای خانواده و مشکلات آن ها اکتفا نکرده و جامعه را نیز در کنار خانواده قرار داده است. هرچند فیلمنامه نتوانسته به خوبی از پس ایجاد موقعیت ها بر بیاید و در اینجا نیز این دیالوگ ها هستند که قرار است بار مفهوم و معنای فیلم را بر دوش بکشند این تجربه در ابد و یک روز شاید به دلیل تمرکز بر اعضای خانواده موفق بود؛ ولی در این فیلم یکی از ضعف ها به شمار می رود. محسن قرایی با انتخاب فیلمنامه ای از سعید روستایی ریسک کرده است ایده اولیه از سوی خود او مطرح شده و روستایی آن را نوشته است هرچند با وجود سوژه خوب در پرداخت و بسط ماجرا توفیق نداشته و همین کارگردانی قرایی را نیز تحت شعاع قرار داده است هرچند قرایی با تیزهوشی با بالا بردن ریتم فیلم سعی کرده برخی حفره ها را بپوشاند و تا حد زیادی با روایت پیش برود. البته یکی از نقاط قوت فیلم و فیلمنامه عنصر غافلگیری آن است امتیازی که شاید برگ برنده ای برای کارگردان بوده تا مخاطب را راضی نگاه دارد. وقتی سر و کله مرد دستفروش پیدا می شود تمام تصورات این است که او بدمن و شخصیت منفی است؛ اما جلوتر که می رویم و با توجه به تصادف پیش آمده در ادامه متوجه می شویم همچنان این قاسم است که در بد ذاتی و خودخواهی خود غرق شده و اینجـا اتفاقی خلاف آنچه تصور مخاطب رخ می دهد. هر چند تمام اجزای فیلم دست به دست هم می دهند تا قاسم متوجه اشتباهات خود شود و بخواهد راه درست را پیش بگیرد؛ ولی در سکانس آخر مقابل همسرش قرار می گیرد و بعد از دیالوگ های رد و بدل شده بینشان و فضای پر استرس آن لحظه باز هم در انجام کاری که فکر می کند درست است تردید دارد.
قاب بندی های استاندارد و فیلمبرداری قابل قبول به ویژه در صحنه هایی اکشن فیلم خوب از نکات مثبت فیلم است. در مورد بازی ها نیز حامد بهداد هرچند خود را تکرار کرده؛ ولی برای قاسم عصبی و خودخواه این فیلم برازنده است. باران کوثری نیز که حضور کوتاهی در فیلم دارد به ویژه در سکانس آخر بازی قابل توجهی دارد. هر چند برخی این فیلم را کپی برداری هایی از سینمای فرهادی و یا متهم به سیاه نمایی می کنند؛ ولی فیلم در نهایت می تواند ارزش یکبار دیدن و رضایت را داشته باشد. این فیلم هم اکنون در سینما عصر جدید اراک اکران می شود.
