خانه » پیشنهاد سردبیر » نگاهی به زندگی و شخصیت «مصطفی چمران» به بهانه هفته دفاع مقدس/قهرمان من

نگاهی به زندگی و شخصیت «مصطفی چمران» به بهانه هفته دفاع مقدس/قهرمان من

یکشنبه ۲ مهر ۹۶   شماره ۶۸۷

***

وقایع استان

مهرداد یاری

***

زاده ۱۳۱۰ در محله سرپولک تهران است، پدرش اما اهل روستای چمران ساوه. اگر بخواهیم بدانیم چمران از کجا یاد گرفت بزرگ و غیرقابل پیش بینی باشد باید جوابش را در ۱۵ سالگی او جست وقتی که در مسجد هدایت در کلاس های تفسیر قرآن آیت الله طالقانی حضــور می یافت. به واسطه همین آشنایی، او راه سیاسی خود را در جبهه ملی و شخصیت دکتر مصدق پیدا کرد. او به طور مداوم در تمامی جلسات جبهه شرکت می کرد. چمران در سال ۱۳۳۲ با رتبه ی ۱۵ وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد تا به تحصیل در رشته ی الکترومکانیک بپردازد. او در درس ترمودینامیک شاگرد مهندس بازرگان بود تا از طریق این آشنایی به طور کامل به عنوان یک مصدقی تربیت شود. جالب است بدانید چمران در درس ترمودینامیک مورد تحسین مهندس بازرگان قرار گرفته و نمــــره ۲۲ می گیرد. چمران عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه و از مخالفین ورود نیکسون به ایران بود که با واکنش گارد سلطنتی رو به رو شدند. با این وجود چمران شاگرد ممتاز شد و توانست بورسیه تحصیل در دانشگاه تگزاس ام اند ای را به دست آورد.
وی مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته برق گرفت و با تازه مسلمانی به نام تامسن (پروانه) هیمن ازدواج کرد و بعد هم صاحب سه پسر و یک دختر شدند که یکی از پسرها در استخر خانه پدری خانم هیمن غرق شد. چمران در آمریکا به کمک ابراهیم یزدی و صادق قطب زاده دست به تشکیل انجمن اسلامی دانشجویان زد و همچنین پس از دستگیری رهبران نهضت آزادی ایران (بازرگان، طالقانی و …) به کمک همین افراد در آمریکا و دکتر شریعتی در فرانسه فعالیت این حزب را خارج از ایران ادامه دادند.
چمران در دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا در رشته دکتری پلاسما (فیزیک) قبول شد. در اواخر این دوره به علت فعالیت های سیاسی ضد حکومتش، دولت بورسیه اش را لغو کرد تا از این طریق بضــــاعت مالی اش کم و فعالیت های سیاسی اش تمام شود. اما دکتر در کالیفرنیا خوش درخشید و پایان نامه اش مرجع بسیاری از مقالات به روز دنیا در زمینه پلاسمای فیزیک شد. او مزد یک عمر شماره یک بودنش را وقتی گرفت که در آزمایشگاه های معتبر بل و آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا استخدام شد. دکتر همچنان به فعالیت های سیاسی خود ادامه داد و تدارک تجمع دانشجویان جلوی سازمان ملل، کاخ سفید و سفارت ایران در ایالت های آمریکا را می دید که ماجرای بست نشستنش در سازمان ملل از همه مشهور تر است. این ها همه در اعتراض به شرایط سیاسی و فرهنگی ایران بود.
در سال۱۳۴۶ به علت تحولات خاورمیانه و شکست سنگین اعراب از اسرائیل منجر به شکل گیری فضایی ضد مسلمان ها شد. دکتر و جمعی از همراهانش از جمله ابراهیم یزدی و خسرو قشقایی راهی مصر شدند. وی در مصر در دوره های آموزش های نظامی حضور یافت و باز هم آن را به عنوان شاگرد ممتاز دوره پشت سر نهاد. دکتر در مصر از نفوذ و قدرت بالایی برخوردار شد. عادل عون معروف به ابو یاسر از همرزمان وی، می گوید: «چمران به وی گفته بدلیل اینکه نمی خواسته است در ساخت سلاح های نظامی ناسا و غرب دخیل باشد از نـــاسا ۲ سال مرخصی می گیرد.» مرخصی ای که هیچگاه تمام نشد.
سال ۱۳۵۰ در جریان جنگ های داخلی لبنان امام موسی صدر که با حمایت شیعیان لبنان جنبشی به نام امل را بر علیه فالانژها (مسیحی های تندرو) تشکیل داده بود به تهران می رود و در ملاقات با مهندس بازرگان به وی این اخبار را گزارش می دهد و از او یک فرد کارآمد طلب می کند، مهندس بازرگان نیز چمران را پیشنهاد می دهد. با درخواست امام موسی صدر، دکتر چمران به همراه نیروهایش به لبنان می رود تا به طور رسمی پای در راه واقعی آزادی خواهی بگذارد. سید حسن نصرالله که یکی از شاگردان دکتر است می گوید: «به علت نبود مدرسه برای فرزندان و نبود امکانات در لبنان همسر دکتر تصمیم به ترک لبنان می گیرد. دکتر از همسر و فرزندانش جدا شد تا با خانواده فقرا زندگی کند، البته دکتر چمران در لبنان با غاده جابر ازدواج و تا پایان عمر با وی زندگی کرد.»
با پیشنهاد دکتر، جنبش امل شاخه نظامی حزب (حرکت المحرومین) می شود. دکتر از هر ده و روستایی نفراتی را دعوت، آن ها را با ایدئولوژی اسلامی خود آشنا و راهی نقاط مختلف لبنان می کرد تا از این طریق با قدرت پای در عرصه بگذارد. البته دکتر یک چریک حرفه ای هم بود او در زمان اشغال شهر (نبعه) توسط فالانژها که رفتار وحشیانه ای با شیعیان داشتند با وجود اینکه بسیار شناخته شده بود ولی به تنهایی و با یک زره پوش وارد شهر شد و سه روز مخفیانه در آن ماند و در انتها با وجود اینکه انتقال دهندگانش کشته شدند با به دست آوردن یک پاسپورت فرانسوی که به وی شباهت داشت و با تکیه بر تسلطش به زبان فرانسوی توانست از ایست و بازرسی فالانژها به سلامت عبور کند.
دکتر چمران به زبان های ترکی، عربی، انگلیسی و آلمانی هم مسلط بود. چمران توانست اوضاع نابسامان نبعه را به گوش سازمان ملل برساند. خواندن جزئیات این عملیات تک نفره بسیار جالب و هیجان انگیز است آن هم وقتی می دانیم چمران شاگرد ممتاز دانشگاه های ایران و آمریکا بود و دانشمند ویژه ناسا. در ادامه باز هم از این دست حرکات متحورانه دکتر خواهیم گفت.
چمران و موسی صدر توانستند لبنان را به آرامش برسانند و در کنار بقیه گروه ها به ۱۵ سال جنگ داخلی خاتمه دهند. در بحبوحه انقلاب دکتر چمران قصد داشت با ۵۰۰ رزمنده وارد ایران شود که انقلاب بدون نبرد نهایی شکل گرفت و دکتر با هدف ماندن موقت، همراه با ۹۲ نفر به تهران آمد اما به تــوصیه امام (ره) در ایران ماند. با شروع درگیری ها چمران به عنوان نماینده شورای عالی انقلاب و معاون نخست وزیر دولت موقت به کردستان اعزام شد. او به توصیه مهندس بازرگان مذاکره را برای حل مشکل کردستان در پیش گرفت و در اغلب جاها از جمله مریوان نیز موفق بود. اما در چندین مورد هم گزینه نظامی را برگزید که همین باعث ایجاد اختلاف نظر میان دکتر چمران و مهندس بازرگان شد چرا که مهندس تنها مذاکره را پیشنهاد می کرد اما چمران نظرش را عوض نکرد. کسانی قصد دارند از این آب گل آلود ماهی بگیرند و می گویند چمران هیچ گاه با مهندس بازرگان همفکر نبوده و تنها حرمت شاگرد استادی را نگه می داشته است اما باید بگوییم این تنها یک خیال خام است چرا که صادق زیبا کلام که در قائله کردستان به عنوان مامور دولت موقت دکتر چمران را همراهی می کرد می گوید: چمران و بازرگان همواره همفکر بودند. اختلاف نظری که در راه حل کردستان داشتند تنها به همان موضوع خلاصه می شد و چمران در جایی گفته است که مصدق برایش معبودی بوده است. زیباکلام می گوید: چمران کردستیز نبود و تنها مارکسیست ها و کومله و … را مقصر می دانست به همین خاطر هم بیشترین مذاکره را برای بازگشت خلخالی از کردستان به تهران او می کرد.
چمران فرمانده ای نبود که تنها دستور بدهد او همواره خود را یک چریک می دانست و پیشاپیش همه سلاح به دست می جنگید.در پاوه تیمسار ولی الله فلاحی او را همراهی می کرد کسی که یک ارتشی تمام عیار و هم سن دکتر چمران بود. دکتر کسی شبیه به خود را پیدا کرد.اوج کار آن ها در پاوه بود که زیبایی های کارشان در فیلم (چ) به نمایش در آمد.او تنها به پاوه رفت و با وجود کمبود نفرات در آنجا ماند و فکری جز پس گرفتن پاوه در سر نداشت حتی در آن اوضاع قمر در عقرب.در نهایت پیام امام (ره) مبنی بر گسیل شدن تمام نیروی های نظانی به پاوه شورشی ها پا به فرار گذاشتند. چمران از برخورد هلی کوپتر ۲۱۴ حامل زخمی ها و افراد غیر نظامی به کوه به عنوان یکی از بدترین خاطرات عمرش یاد می کند و آن را دیوانه کننده می دانست. اما چمران در کردستان یکی دیگر از کارهای متحورانه اش را به نمایش گذاشت و آن طریقه نبرد خود و ۱۵۰ نفر از تکاوران فلاحی بود. آن ها به جای اینکه با پیش قراولان جدایی طلب مواجه شوند با هلی کوپتر در قلب پایگاه های آن ها فرود می آمدند و آن ها را تار و مار می کردند.نمونه چنین حرکتی را تنها در هالیوود می توان دید و بس.
بعد از قائله کردستان دکتر به تهران فراخوانده و از سوی امام (ره) به عنوان وزیر دفاع دولت موقت منصوب شد. وی به سرعت ارتش را از حضور ۱۲۰۰۰ نیروی ضد انقلاب پاکسازی کرد. پس از آنکه مهندس بازرگان به خاطر اعتراض به یکسری مسائل و همچنین اعتراض به تسخیر سفارت آمریکا استعفایش را تقدیم کرد دکتر نیز به عنوان وزیر دفاع دولت موقت از سمت خود کنار کشید. سپس به همراه استاد خویش مهندس بازرگان به عنوان نماینده منتخب مردم تهران وارد اولین دوره مجلس شورای اسلامی شد.
دکتر چمران با آغاز جنگ به جبهه خوزستان عزیمت می کند تا باز هم لباس رزم بر تن کند. دکتر چمران ستاد جنگ های نامنظم را بنا نهاد. همچنین با ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگ های نامنظم یکی دیگر از برنامه هایش را پیاده کرد.
جاده های نظامی به سرعت ساخته شد و با پمپ کردن آب کارون در کانال های مخصوص به طول ۲۰ کیلومتر آب را به سمت تانک های عراق روانه کرد تا اینچنین آن ها از تسخیر اهواز ناامید شوند و برای دومین بار به سوسنگرد حمله کنند.نیروهای عراق وارد سوسنگرد شدند و این دکتر را برآشفت تا به این ترتیب با شیوه و نظمی نو با ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی به سوسنگرد وارد شود هر چند که این جنگی نابرابر بود.
دکتر برای اینکه رزمندگان همراهش کمتر آسیب ببینند راه حل را در چریکی جنگیدن دید. وی به همراه دو تن از همراهانش به درگیری با چند تانک و چندین نفربر می روند و باز همه را متحیر می کند چرا که نیروهای عراقی مجبور به فرار می شوند. دکتر از ناحیه ران زخمی می شود و با کامیون هیفائی که غنیمت گرفته بود به اهواز می رود و بستری می شود اما تنها یک شب آن جا می ماند و بعد به مقر ستاد جنگ های منظم باز می گردد.
دکتر چمران در سال ۱۳۶۰برای سرکشی و معرفی و توصیه فرمانده جدید ایرج رستمی به منطقه جنگی دهلاویه می رود که بر اثر برخورد ترکش خمپاره ۶۰ به ناحیه پشت سر زخمی می شود.در بیمارستان سوسنگرد کمک های اولیه صورت گرفت و به اهواز منتقل شد اما آنچه به اهواز رسید پیکر بی جان مرد افسانه ای بود.پیکر دکتر چمران به عنوان پدر جنگ های چریکی ایران در بهشت زهرا و بدون سنگ قبر دفن شد.تا به این ترتیب جنگ چنین غنیمتی ارزشمند را از ایران بگیرد.
از شاگردان چمران می توان سردار قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله را نام برد. جالب است بدانید از دکتر چمران تابلوهای نقاشی رنـــگ روغن و مجسمه هایی باقی مانده است که از کیفیت هنری خوبی برخوردارند. همچنین او به اشعار مولانا علاقه زیادی داشتند.
اگر هزار بار هم زندگینامه دکتر چمران را بخوانیم باز هم نمی توانیم درک کنیم چگونه می شود ناسا و زندگی راحت در آمریکا را رها کرد و پای در جهنم خاورمیانه گذاشت و چریک نبردهای سخت شد؟اما سوال مهم این است که چرا دکتر چمران چه در ایران و چه در جهان برند نشده است؟سوالی که ابتدا باید از سیاسیون و بعد از هنرمندان به ویژه سینماگران جوابش را درخواست کرد.وقتی به سراسر زندگی دکتر چمران نگاه می کنیم وی یک سر و گردن از کسی چون چگوارا بالاتر هستند اما… . چمران در تمام مراحل زندگی اش ممتاز بود چه در دوره تحصیل،چه در دوره آموزش های نظامی،چه در اخلاق،چه در جهان بینی و …. هزاران افسوس که یک اسطوره مطلق را نتوانستیم به عنوان یک الگوی شگفـــت انگیز و منــاسب را برای خــــودمان در جامعه داشته باشیم و بشناسیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.