چهارشنبه ۲۲ دی ۹۵ شماره ۵۰۳
علی امیدی- وقایع استان:
اینکه آیت الله علی اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی چه کسی بود و چه کرد، سوالاتی بس تکراری و با پاسخ هایی روشن است که تمام مردم ایران از بزرگ و کوچک، انقلاب دیده، جنگ دیده و یا حتی سن شان به دیدن هیچکدام قد نداده به خوبی با او آشنا هستند. تاثیر آیت الله در سالهای پس از انقلاب بر انقلابیون آنچنان عمیق بود که بی شک با درگذشتش حتی منتقدان کینه توزش هم به نفوذ و تاثیرش بر انقلاب اعتراف خواهند کرد.
نگاهی به مطالب رسانه های خارجی درباره او در چند روز اخیر بخوبی نشان می دهد که هاشمی رفسنجانی تا چه حد به عنوان یکی از قدیمی ترین روحانیون انقلابی مورد توجه سسیاستمداران دنیا بوده است. شبکه خبری سی ان ان با اشاره به اینکه آیت الله در طول حیات سیاسی خود همواره به دنبال برقراری روابط بهتر با غرب بود بیان داشت رفسنجانی از حامیان حسن روحانی، رییس جمهوری کنونی ایران، بود. وی از جمله شخصیتهای کلیدی جریان میانه روی ایران بود. محمد مرندی، استاد مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران میگوید: «او یکی از باهوشترین افرادی بود که وارد عرصه سیاسی ایران شد. متحدین هاشمی در طول زمان تغییر میکردند، البته نه بدان معنا که او غیر اصولی عمل میکرد؛ بلکه او سیاست را خوب میدانست.»
میانه روی آیت الله یکی از نکات برجسته مورد توجه رسانه های خارجی بوده است. نشریه وال استریت ژورنال در این باره می نویسد: رفسنجانی «میانه روی» افسانهای ایران بود. سیاستمداران غربی رییس جمهور پیشین ایران را به چشم دنگ ژیائوپینگ [سیاستمدار چینی] در لباس روحانی میبینند؛ یکی از بنیانگذاران جمهوری اسلامی که قصد داشت این کشور را به کشوری عادی تبدیل کند. ایده جایگزینی دین سالاری به جای نظام شاهنشاهی هم اندازه که برگرفته از اندیشههای آیت الله خمینی بود، به هاشمی رفسنجانی نیز متکی بود.
یکی دیگر از ابعاد مهم آیت الله که باید در آینده بیش از این درباره آن صحبت کرد، اسرار و رازهای در دل مانده ی او از انقلاب اسلامی ایران است. نشریه فاینشنال تایمز درگذشت هاشمی رفسنجانی را ضربهای بزرگ به ایرانیها می داند و می نویسد: بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که فقدان هاشمی تاثیرات زیادی را بر جمهوری اسلامی خواهد گذاشت زیرا نسل اولیهای انقلاب یا بسیار سالخورده شدهاند و یا درگذشتهاند. درگذشت وزنهای بزرگ همچون هاشمی میتواند اختلافات قدرتی بین اصلاح طلبان و تندروها را بیش از پیش کند. یکی از سیاستمداران اصلاح طلب ایران گفته است: «درگذشت او مانند زلزلهای بزرگ در هسته سیاسی ایران است. در دوران حساسی به تعادل قدرت در ایران ضربه وارد شد.» هاشمی رفسنجانی به دلیل حفظ رابطهاش با قم و محافظه کاران به جبهه قوی میانه روی در برابر تندروها بدل گشته بود.
این نشریه به جمله تاریخی آیت الله خمینی رهبر فقید جمهوری اسلامی هم اشاره میکند که بیان داشتند: «انقلاب زنده است تا هاشمی زنده است»؛ به واقع همین جمله بیانگر بسیاری از واقعیت هایی است که متاسفانه شاید بخوبی در زمان حیات وی مورد توجه قرار نگرفت.
در بعد سیاسی، آیت الله در سالهای پایانی ریاست جمهوریش با حمایت از تشکیل یک حزب تکنوکرات علاقه خود را به تحزب نشان داد. آیت الله یک بار در دیدار با اعضای حزب کارگزاران سازندگی سراسر کشور در جماران نقل کردند: بیانیه حزب کارگزاران در نزدیکی انتخابات مجلس پنجم شورای اسلامی باعث ترس در دل رقیبان شد تا جایی که رقبا متوسل به رهبری شدند. دوستان حزب کارگزاران نزد من آمدند و گفتند اگر رهبری راضی نیستند که وزرا در لیست کارگزاران باشند، ادامه ندهیم که من با رهبری تلفنی صحبت کردم و ایشان از زاویه پر کردن صندوق ها گفتند که معاونان و شهردار تهران می توانند برای نامزدها لیست بدهند.
وی با تأکید بر اینکه منطق من حفظ جایگاه روحانیت و عدم القای اختلاف بین من و رهبری بود، گفت: وقتی دیدم آنها دارند برای بیانیه امضا می گیرند، ماجرا را به رهبری گفتم و ایشان هم دوباره تأکید کردند که مانع حضور این گروه نشویم.
هاشمی رفسنجانی با اشاره به حضور قدرتمند کارگزاران در مجلس و نگرانی رقبا، گفت: از همان زمان هم مرا پدر معنوی این حزب می دانند و هم تبلیغات منفی علیه این حزب شروع شد که هنوز ادامه دارد.
اعضای حزب کارگزاران سازندگی ایران از حسین مرعشی تا غلامحسین کرباسچی و محمد عطریانفر همواره با احترام یاد کردن از هاشمی رفسنجانی به همگان یادآوری می کردند که جایگاه هاشمی رفسنجانی نقش پدر معنوی حزب است و رهنمودهای وی بر تصمیمات اساسی حزب تاثیرگذار است.
محمد عطریانفر عضو حزب کارگزاران سازندگی ایران و از نزدیکان به آیت الله پیش تر بیان کرده بود: هاشمی چهره ای در میانه میدان، هیچگاه علاقهمند نبوده با گروهی خاص نسبت پیدا کند. بهدلیل اینکه او چهره نامداری از مؤسسین نظام است. در کنار امام شخصیتهای مهمی بودند و در تأسیس این نظام نقش کلیدی و محوری داشتند. اگر اینها را مقید به گروههای خاصی کنیم، خطا و در حق آنها ظلم کردهایم؛ هاشمی رفسنجانی پدیدهای است که نه میتوانیم بگوییم اصولگراست و نه اصلاحطلب. مکتب فکری خاص خود را داشته و مطابق با آن سیاستورزی کرده است و به اقتضای شرایطی که اندیشه اصلاحطلبی و اصولگرایی شکل گرفته وکاری کرده ، ایشان در برخی مواضع با هر دو همراه بوده و در برخی ایام ،ا نسبت به هر دوگروه موضع داشتهاند.
عطریانفر معتقد است: هاشمی در جایگاهی بود که به شهادت اجماع عقلا «میزان و معیار مصلحت نظام» بود. به همان نسبت که هر دو گروه چپ و راست از واقعیتهایی که آقای هاشمی نماد آن است، فاصله بگیرند از او دور شدهاند.
بیانیه حزب کارگزاران به بهانه درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی هم بیانگر نکات مهمی است، اشاره به صبر هاشمی در طول سالهای اخیر بویژه پس از اتفاقاتی که در مجلس ششم روی داد تا حوادث سال ۱۳۸۸ و سپس رد صلاحیت او در این بیانیه از نکات مهم آن است: «هاشمی نه معصوم بود و نه ادعای عصمت داشت. گاه سخنش و گاه سکوتش مورد انتقاد واقع می شد اما او صبور بود. از شور و غرور جوانی به صبر و فرزانگی پیری رسیده بود و مهمترین میراثی که برای ملت ایران گذاشت این بود که ان الله مع الصابرین… چه بسیار از راست و چپ که از او بریدند و باز به او پیوستند. که او نه چپ بود و نه راست و هم اصلاح طلب بود و هم اصولگرا. او به ما آموخت که اهل کینه نباشیم و گذشت کنیم. او آموخت که جنگ را واگذاریم و صلح کنیم. او مصلحت را بر حقیقتی که هر کس و هر جناح فکر می کرد فقط در چنگ اوست ترجیح می داد. او حتی بر مصائب شخصی اش صبر کرد تا نشان دهد مصلحت انقلاب و کشور بر مصلحت شخص مقدم است. هنوز طنین آخرین خطبه جمعه او در گوش است که همگان را به صبر و صلح میخواند … »
حزب کارگزاران سازندگی ایران به عنوان فرزندان معنوی آیت الله هاشمی رفسنجانی اما امیدوار است چنانچه در بیانیه خود می آورد: «امیدی که او در پایان عمرش برانگیخت هنوز زنده است : امید به آزادی و سازندگی … »
سرنوشت ایران پس از هاشمی برای بسیاری جای سوال است و تردید؛ فقدان او در وهله نخست این پرسش را در ذهن تداعی می کند که چه کسی توانایی حضور در جایگاه او در ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارد؟ مجلس خبرگان بدون هاشمی چه وضعیتی خواهد داشت؟ جریان تحول خواهی و اعتدال گرایی در ایران چه سرنوشتی خواهد داشت؟ حسن روحانی در زمان انتخابات در غیاب حامی مهم خود چه خواهد کرد؟ آیا روحانی تنهاتر از قبل خواهد شد؟
موقعیت حسن روحانی پس از هاشمی بی شک یکی از مهمترین موضوعاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد. پویان فخرایی، تحلیلگر و فعال سیاسی، در یادداشتی که برای کانال راهبرد نوشته است به ارزیابی موقعیت حسن روحانی پس از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی پرداخت. وی می نویسد: « روحانی، بزرگمردی است که در مقابل سنگینی هجمههای پیش رو و داغ از دست دادن رفیق چند ده ساله، تنهای تنها مانده و دولتش در زیر بار این تنهایی و هجمهها حتی دو ماه دوام نمیآورد. حالا حسن روحانی، در بازی قدرت تنهاست. حسن روحانی، مهمترین پشتوانه خود را در بازی قدرت از دست داده. مطمئنا او در بازی قدرت بسیار ضربهپذیر تر شده است. اما این همه بازی نیست. اگر در ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ بازرگان تنها حامی قدرتمند خود را از دست داده بود، امروز روحانی پشتوانه مهم دیگری دارد. پشتوانهای که اگر در حمایت از او فعال شود، کم از نقش هاشمی نخواهد داشت. مردم، مهمترین سرمایه حسن روحانی و دولتش هستند و انتخابات ۹۶ عرصهای برای تجلی آن. اگر هاشمی در انتخابات ۹۲ با استفاده از کارت ردصلاحیت توانست بازی را برگرداند، امروز باید فقدان او همان بازی را بکند. باید تمام قد از دولت روحانی و انتخاب مجددش حمایت کرد تا نه تنها خلأ هاشمی پر شود، که دست او همچنان در بازی قدرت پر بماند.»