خانه » جدیدترین » هاشمی می خواهیم؛ نه شرلوک هلمز

هاشمی می خواهیم؛ نه شرلوک هلمز

چهارشنبه ۲۲ دی ۹۵ شماره ۵۰۳
محمد جواد روح.روزنامه نگار
در پی درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی، برخی جریانات رسانه ای رادیکال شروع به فضاسازى و شایعه پراکنی کرده اند تا به گونه ای، تردیدهایی درباره علت این “مرگ ناگهانی” بوجود آورند. نکته جالب توجه آن است که در سمت مقابل، تندروترین روزنامه مخالف هاشمی رفسنجانی هم تیتر اول خود را به “مرگ ناگهانی آیت الله” اختصاص داد و ترجیح داد به جای موضع گیری مثبت یا منفی سیاسی در قبال ایشان، رنگ و بویی حادثه ای و جنایی به این رخداد بدهد. نکته مهم دیگر آن است که درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی در رسانه ای ترین فضای تاریخ حادث شد. از لحظه اعلام خبر بستری شدن آیت الله هاشمی رفسنجانی در بیمارستان شهدای تجریش تا فاصله زمانی اندکی پس از آن که اخبار غیررسمی و سپس رسمی درگذشت ایشان منتشر شد؛ هزاران توییت و پست های تلگرامی، اینستاگرامی و فیس بوکی دراین باره منتشر و دهها میلیون بار دیده شد. طبعا در میان این انبوه خبرها و تحلیل های جدی (اعم از حامیان و مخالفان هاشمی رفسنجانی)، شایعه سازان و جریان هایی که تلاش دارند هر موج اجتماعی را تبدیل به آبی گل آلود کنند و ماهیان خود را از آن برگیرند؛ بیکار نمی نشینند و از حداقل فرصت ها و امکانات برای حداکثر شبهه افکنی ها استفاده می کنند. چنانکه در همین ساعات گذشته، برخی کانال های پرمخاطب با ژست هایی از جنس شرلوک هلمز، در کار یافتن و منتشر کردن اسناد و مدارک و نقل قول ها و فایل های صوتی هم برآمده اند!اما آیا مساله واقعی و اصلی دلسوزان کشور بویژه متحدان سیاسی آیت الله هاشمی رفسنجانی در این شرایط پرداختن به این شبهه ها و شایعه هاست؟ یا آنکه باید در این شرایط دشوار و حساس، راهبردها و راهکارهایی اطمینان بخش، مفید و موثر را یافت و در گفتگویی صریح با افکار عمومی از پیشنهاد اصلاح طلبان برای آینده ایران گفت؟ طبعا، رویکرد اصلاح طلبان، اعتدالگرایان، متحدان سیاسی هاشمی رفسنجانی و حتی منتقدان راستگرا اما دلسوز آینده کشور، متکی و مبتنی بر رویکرد دوم است. در فقدان هاشمی رفسنجانی، آنچه به آن نیاز فوری و حتمی وجود دارد؛ بازگشت به راه هاشمی رفسنجانی و تلاش برای احیای عقلانیت و تدبیر او، فراتر از احساسات و مجادلات است. طبعا در این رویکرد، استفاده از تجربه هاشمی رفسنجانی، سرمایه ای گرانقدر است که به لطف کتاب های خاطرات و مجموعه پربار سخنرانی ها و مصاحبه های او در دسترس هم هست. شاید بهترین شبیه سازی برای آنان که می خواهند بدانند هاشمی رفسنجانی اگر بود در این روزها، ساعات و دقایق چه می کرد؛ بازخوانی خاطرات او پس از انفجارهای مرگبار تابستان ۱۳۶۰ باشد. زمانی که او در فاصله ای دوماهه بهشتی، رجایی، باهنر، تعداد زیادی از مدیران دولت و نمایندگان مجلس را از دست رفته می دید و حتی آیت الله خامنه ای پس از ترور، هنوز شرایط جسمانی مناسبی نداشت. کشور که در آشفتگی فضای پساانقلابی و موج تروریسم و اعدام به سر می برد؛ درگیر جنگ هم شده بود و بخش قابل توجهی از خاک ایران در اشغال بیگانه قرار داشت. رییس جمهور عزل و از کشور فرار کرده بود و مجموعه معادلات و آرایش سیاسی به گونه ای بود که عملا امکان بازگشت به نیروهای مجرب اما در حال حذف دولت موقت هم وجود نداشت. بدتر از همه اینکه شرایط جسمانی امام خمینی هم در آن روزها مساعد نبود. هاشمی در آن شرایط باید چه می کرد؟ او خود شبی را روایت می کند که خود را تنهاتر از همیشه می دید و با باری سنگین بر دوش، چشم به آسمان دوخته بود و با خدای خویش سخن می گفت. نمی خواهم متنی احساسی بنویسم و از تنهایی هاشمی در آن شب ها و روزهای دشوار بگویم؛ اما فقط این نکته را باید یادآور شد که هاشمی در آن شرایط، به چه چیز اولویت داد؟ هاشمی رفسنجانی با آنکه با واقعیتی آشکار چون ترور مهمترین سران نظام مواجه بود؛ اولویت خود را «سیاست ورزی» قرار داد و نه «کارآگاه بازی» هایی از جنس شرلوک هلمز که گاه در زرورق هایی از قبیل “کشف حقیقت” بسته بندی می شوند و هنوز هم عده ای با بازگشایی پرونده های هفت تیر و هشت شهریور و مرگ آیت نان می خورند !امروز هم، باید راه و راهبرد هاشمی را پیش گرفت و در این شرایط دشوار، به تغییر موازنه در ساخت قدرت به سود نیروهایی اندیشید که مطالبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اکثریت مردم را نمایندگی می کنند و به مشی مشروطه خواهی در حوزه سیاسی، توسعه گرایی در حوزه جامعه و اقتصاد و تنش زدایی در عرصه بین المللی باور دارند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.