خانه » پیشنهاد سردبیر » نقد کتاب «شروع زندگی با دو تماس بی پاسخ» نوشتۀ حدیث رسولی/شروع یک نویسنده

نقد کتاب «شروع زندگی با دو تماس بی پاسخ» نوشتۀ حدیث رسولی/شروع یک نویسنده

یکشنبه ۷ آذر ۹۵ شماره ۴۷۲

یوسف نیک فام

کتاب «شروع زندگی با دو تماس بی پاسخ» اولین اثر مستقل حدیث رسولی در سال ۱۳۹۵ در ۱۰۰۰ نسخه با ۱۲۶ صفحه به همت انتشارات دهکده هوسم در تهران منتشر شده است. حدیث رسولی در سال ۱۳۷۳ در اراک به دنیا آمده و دانشجوی کارشناسی رشتۀ روانشناسی است.
کتاب با دو بخش دیباچه و مقدمۀ مؤلف آغاز می شود. در دیباچه، علی اکبر کمالی نهاد با برشمردن برخی ویژگی های زبان در ادبیات به بررسی داستان نویسنده پرداخته است که به نوعی نقد اثر نیز می توان آن را به حساب آورد. مؤلف نیز خود در بخش بعدی با برخی تعابیر شاعرانه به معرفی اثرش می پردازد.
اصولاً کتاب داستان چندان نیازی به مقدمه و دیباچه ندارد. حتی اگر داستان پیچیدگی هایی نیز داشته باشد، نیازی به توضیحات غیرضروری و بیان ویژگی های داستان و قلم نویسنده و تفاصیر و تعابیر شاعرانه ندارد. خواننده باید بی واسطه و بدون هیچ هائلی برود سر اصل مطلب و خوانش را آغاز کند.
شروع زندگی با دو تماس بی پاسخ، داستان بلندی واقع گراست که مخاطبانش بزرگسالان هستند. چهار فصل دارد و ماجراهای آن در چهار روز می گذرد و زمان تقویمی داستان در سال ۱۳۹۲(زمان درگذشت بهمن فرزانه مترجم) است. داستان شخصیت محور است و عنصر قالب اثر نیز شخصیت است و محوریت داستان با قصه و ماجرا نیست. ماجرای اصلی داستان آمدن دیوید و الیزابت به ایران و ابراز عشق ایرج به الیزابت و پنهانکاری الیزابت مبنی بر کشته شدن پدربزرگش و دروغی است که الیزابت به ایرج و برادرش دیوید گفته است. خواننده با ماجرای خاصی روبه رو نیست و این شخصیتها هستند که اهمیت بسیاری در داستان می یابند. پدر بزرگ الیزابت و چگونگی مرگش که تا پایان داستان ادامه دارد و خود تعلیق مناسبی در سراسر اثر ایجاد می کند. در پایان است که ایرج از چگونگی مرگ او آگاه می شود و خواننده همراه او می-فهمد که او خودکشی نکرده و به قتل رسیده است.
روایت داستان به عهدۀ اول شخص است و ایرج پیرمحمودی راوی است. او همچنین شخصیت اصلی داستان است.
نویسنده با برخی روابط شخصیتها و پیرنگهای فرعی به داستان جذابیت داده و خواننده را نسبت به سرنوشت و سرانجام آنها علاقه مند می کند. رابطۀ ایرج و الیزابت، رابطۀ ایرج و دختر خاله اش دیبا، رابطۀ امیر و همسرش کوثر که در آستانۀ فروپاشی است، رابطۀ السا و دیوید، رابطۀ الیزابت و دانیال ماتس. این روابط به گونه ای پرداخت شده که تا پایان کتاب، خواننده را علاقه مند سرانجام آنها می کند.
برخی اشکالات منطقی در اثر دیده می شود که به نوعی پیرنگ را سست می کند. چرا ایرج پس از شش سال که از بازگشتش از آمریکا به ایران می گذرد با توجه به علاقه مندی اش به سرنوشت الیزابت و خانواده اش، هنوز دفترچۀ خاطرات پدر بزرگ الیزابت را کاملاً نخوانده و هنگامی که الیزابت و دیوید به ایران بازمی گردند، در ادامۀ خوانشش، همزمان پی به وجود نوارهایی می برد؟ هر چند در بخشی از کتاب می خوانیم:«دفترچه رو به زور از الیزابت گرفتم.هنوز نتونستم کامل بخونمش. می دونی کتاب خوندن برای آدمهایی مثل من حوصله می خواد… ص۲۲٫» و نویسنده سعی کرده برای نخواندن دفترچه توجیهی داشته باشد، اما با شناختی که از راوی(ایرج) پیدا می کنیم و علاقه مندی زیادش نسبت به الیزابت و ماجراهایی که در اطراف اوست؛ چندان توجیه منطقی درنظر گرفته نشده است. اصولاً این دفترچه اهمیت بسیاری در داستان دارد و به نوعی روابط شخصیتها را بسیار تحت الشعاع خود قرار داده است.
ایرج داستان را روایت می کند و هر بار به گذشته و حال نقب می زند و در این رفت و برگشتهاست که شخصیتها از زبان او پرداخت می شوند. این شیوه از روایت به خوبی با رویکرد نویسنده همراه شده است. برای خوانندگانی که دنبال ماجراهای پر کشش هستند، این شیوۀ روایی چندان جذابیتی ندارد.
نویسنده در اطلاعات دادن به خواننده با هوشمندی عمل می کند و خواننده به مرور نه به طور مستقیم بلکه از طریق کنشها و درگیری های بین شخصیتها و کشفیاتی که برای آنها پیش می آید از ماجراهایی که شخصیتها در گذشته و در حال با آن روبه رو بوده و هستند، آگاه می شود.
نثر نویسنده نیز ساده و روان است، هرچند برخی لغزشها در شکستن کلمات و شکل محاوره-ای آن دارد. به طور مثال «خونش» که باید «خونه ش» نوشته شود.«روبرو» که درست آن روبه رو است. «همشون» به جای «همه شون»، «شدشونه» به جای «شده شونه»، «تخته» به جای «تخت»، «بی عرضگی» به جای «بی عرضه گی»، «به تلفن حرف زدنش ادامه می ده» به جای «به تلفنی حرف زدنش ادامه می ده»، «دربارۀ زندگی یک نویسنده ازم سؤال بپرسی» به جای«دربارۀ زندگی یک نویسنده ازم سؤال کنی».
نویسنده در پرداخت داستان نیز حرفه ای و توانمند است و این کتاب نوید حضور نویسنده ای است که می توان منتظر آثار دیگری از او بود و کارهایش را جدی گرفت و دنبال کرد.

۱ دیدگاه

  1. سلام
    از جناب نیکفام بعید است که نمره املایشان ضعیف باشد.
    بعید می دانم ایشان اینگونه تعابیر و تفاصیر را بیان کنند و هایل در کلامشان بیاورند.
    درود

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.