دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹ شماره ۱۳۶۷
رمز و رازهای یک مستندساز موفق جهانی در گفتوگو با مهرداد اسکویی، داور بخش فیلمهای کرونا جشنوارهی فیلم مستند سینما حقیقت
موفقیت یک امر نسبی است
۱۵ فیلم ساختهام و هفت تا از فیلمهایم ناتمام ماندهاند
احمدرضا حجارزاده
امسال بزرگترین گردهمآیی مستندسازان ایران در جشنوارهی فیلم مستند سینما حقیقت با شیوع ویروسی مصادف شد که همهی ابعاد و جوانب زندگی بشری را دستخوش چالش تازهیی کرد اما فیلمسازان عرصهی مستند، نه تنها میدان را خالی نکردند،که با افزودن بخش جدیدی به نام فیلمهای کرونایی در جشنوارهی چهاردهم، به دل خطر رفتند و آن را سوژهی مستندهای خود کردند. داوری این بخش ویژه را یکی از نامدارترین و پرافتخارترین مستندسازان ایرانی بر عهده دارد؛ مهرداد اسکویی، فیلمسازی کاربلد و شناختهشده در عرصهی مستندسازی ایران و جهان. او خوب میداند چگونه هر سوژهای را تبدیل به اثری مستند بکند تا علاوه بر تاثیرگذاری روی مخاطب خود، بتواند نظر مساعد منتقدان و داوران را نیز به خود جلب بکند. با او دربارهی داوری بخش فیلمهای کرونایی و رموز موفقیت در مستندسازی جهان گفتوگوی مفصلی داشتیم که خواندن آن برای فیلمسازان دنیای مستند و علاقهمند به این گونهی سینمایی خالی از لطف نیست.
چه شد که امسال برای داوری بخش کرونا دعوت شدید؟ خودتان مایل به داوری این بخش بودید؟
بله، آقای حمیدیمقدم گفتند که امسال برای داوری میخواهیم از شما دعوت کنیم و این بخشها را در جشنواره داریم. بلافاصله گفتم مایلم در بخش کرونا داوری بکنم. پرسیدند چرا؟ گفتم فکر میکنم این اتفاق پاندمی کرونا مهمترین اتفاق یک سال اخیر و یکصد سال اخیر است. میخواهم انعکاس آن را در فیلمهای دوستان فیلمسازم ببینم که این پدیده را چگونه تحلیل و تفسیر کردند. با اینکه میدانستم قرار است فیلمهای سختی ببینم و ناراحتکنندهاند و تاثیر سنگینی بر مخاطب خواهند داشت، از ابتدا بر حضور در این بخش تاکید داشتم و خوشحالم که فیلمها را دیدم.
فیلمهایی که به بخش کرونا رسیدند، از چه کیفیتی برخوردارند؟ قابلقبول بودند یا به خاطر سوژهی مناسبتی، شتابزده و سطحی ساخته شدهاند؟
در این بخش چند فیلم خوب داشتیم؛ فیلمهایی که قابلاعتنا و به نظرم جزو فیلمهای خوب این بخشند اما مقولهی اصلی اینست که هنوز درگیر این پاندمی هستیم و معلوم نیست که آن به این زودی دست از سر ما بردارد. شاید سالها تعاملات اجتمــاعی و سلامتمان را تحتالشعاع قرار بدهد. فکر میکنم این جشنواره سنگ محک خوبی است تا بدانیم با چنین موضوعی چگونه برخورد کنیم؟ چهقدر باید به سوژه نزدیک بشویم؟ وقتی بیماری مبتلا به کــروناست، نسبت مــای مستندســـاز به او در فیلم چگونه است؟ آیا حق داریم به آیسییو برویم و به سوژه خیلی نزدیک شویم؟یا مثلاً یک ملاقاتکننده، میتواند سوژهی مبتلا به کرونا را بغل بکند یا ماسکها را در اتاق بیمار برداریم؟ بسیاری از این پرسشها با دیدن فیلمها برایم مطرح میشود که فیلمسازها پروتکلهای بهداشتی را چگونه رعایت میکنند؟ اما اینکه در جشنواره یک بخش ویژه به بیماری کرونا اختصاص یافته، مهم است، چون هم در ترکیب داوری و هم کارشناسی، قطعاً صحبت خواهد شد و اینکه سینمای مستند ما در برخورد با پاندمی کرونا چه واکنشهایی نشان میدهد. مطمئنم پس از این جشنواره در زمینهی فیلمسازی مستند و پاندمی کرونا گامهای خیلی خوبی خواهیم برداشت، چون از شتابزدگی و برخورد شعاری و در سطحماندن فاصلهی بیشتری میگیریم و به عمق و معانی بیشتری میرسیم. البته این طبیعی است، باید کمی از پدیدهی کرونا و پاندمی آن بگذرد تا درک و دریافت و تحلیلش کنیم. فکر میکنم گامبهگام فیلمهای بهتر و عمیقتری ساخته میشود، ولی در همین جشنواره چند فیلم خوب وجود دارد که امیدوارکننده است.
اگر داور این بخش نبودید و به عنوان مستندساز در جشنواره حضور داشتید، آیا مایل بودید فیلمی دربارهی کرونا بسازید؟ اگر قرار بود مستند کرونایی بسازید، چه نگاهی به آن داشتید؟
به این که بخواهم مستقیم به سوژهی کرونا بپردازم، فکر کردهام، ولی معمولاً به تاثیر آن در فیلمی که خواهم ساخت، فکر میکنم. هر فیلمی که بسازم، به هرحال درگیر این پدیده است و این پدیده در آن بیتاثیر نیست. این که چگونه آن را بسازم، بستگی به موضوع دارد و این که پاندمی کرونا چهقدر به آن ورود کند، بستگی به شخصیتها و رفتارشان در فیلم جدیدم دارد.
به نظرتان کرونا و موضوعهایی نظیر آن میتوانند بخش ثابت سالهای آتی جشنواره باشند یا یک موضوع موقت است؟
این پاندمی یک فراگیری و تاثیر گسترده روی خیلی از مسائل ما مثل اجتماع، سیاست، فرهنگ، اقتصاد و بهداشت و امثال آن گذاشته. این بیماری فعلاً با ما خواهد بود. در واقع اگر واکسن هم بیاید، تاثیرات آن به زودی دست از سر بشر برنمیدارد، مگر اینکه مثل برخی پاندمیها،که به سرعت آمدند و فراگیر شدند، بدون دلیل خاصی یکدفعه رخت برچیند و برود، ولی با توجه به چیزهایی که شنیدهام، این بیماری مثل آنفلوآنزا و ایدز نیامده که زود برود. حضور آن را سالها به همراه خواهیم داشت. پدیدهی هوشیاری انسان مقابل پاندمی و ارتباط سینمای مستند با بیماری و مقولهی سلامت جدیتر از پیش در شورای سیاستگذاری کلان فرهنگ و سلامت کشور ورود میکند و بخشی از توجه اهالی فرهنگ و هنر و نشاندادن حساسیت بیشتر به آن، در چند سال آینده به طور قطع در سیاستگزاری کلان شورای فرهنگ و سلامت کشور نقش خواهد داشت.
شما را به عنوان یکی از موفقترین فیلمسازانی میشناسند که در جشنوارههای داخلی و خارجی بسیاری حضور داشتید و جوایز معتبری بردهاید. از منظر شما، مستندسازی در عرصهی بینالملل، چگونه نیازسنجی موضوعی میشود؟ معمولاً چه موضوعاتی با قالب مستند در جشنوارههای خارجی مورد اقبال قرار میگیرند؟
فکر میکنم اگر با پیچیدهگیهای بشری رو در رو بشوند و ثبت و ضبط بشود،کارگردان نگاه و تحلیل متفاوتی از پیچیدگیهای درون و روح بشری را در فیلم بگنجاند، بخصوص ترسها، رویاها،کابوسها و آنچه انسان درگیر آنست و سعی دارد برای زیست بهتر در جهان با آن درگیر بشود یا به زیست خود معنا بدهد یا با ترسهایش مقابله بکند، این موضوعات مورد توجه مخاطبان است. به جشنوارهها کاری ندارم. برای تماشاگران علاقهمند، اندیشهورز و فرهیخته و حساس یا آنها که به موضوعات پیرامون خود مثل بحرانهای محیطزیستی، بحرانهای اجتماعی، جنگ، یا همین بیماریها و تاثیرگذاریاش بر سیاست و اقتصاد و موارد دیگر فکر میکنند، از منظر پیچیدگیهایی که انسان با آن روبهروست و از منظر درون با آن مواجه میشود تا درک و دریافت بکند، موضوعات جالبیاند. مثلاً وقتی جنگ درمیگیرد، چرا فیلمها جالبند؟ آیا فقط مقولهی جنگ است یا انسان در مقولهای مثل جنگ به خیلی از روابطش در بیرون و درون خود، درون خانواده و اجتماع بازنگری میکند؟ آدمها هر کجای دنیا باشند، میخواهند ببینند انسان در موقعیت بحران، چه در ارتباط با جنگ یا یک ویروس یا همهی آنچه او را از تعادل خارج میکند، چه میکند؟ انسان میخواهد به تعادل برگردد. همهی این چیزها در سینمای مستند مورد توجهاند. خانوادهای که به خوبی و طبیعی زندگی میکرد، ناگهان جنگ میشود و همهچیزش به هم میریزد. این تعادل به هم ریخته و آنها میخواهند به تعادل اولیه برگردند. برای تماشاگران جالب است که آنها چگونه به تعادل برمیگردند و این بیتعادلی باعث شده چه آسیبهای درونی، روانی، خانوادگی و اجتماعی و فلسفی و هستیشناسی به آنها وارد بشود؟ بنابراین فیلمها در سه سطح بررسی میشوند. اینکه فیلمساز، چگونه شناخت شخصی خود را به یک امر اجتماعی و سپس فلسفی تبدیل بکند، مدام پرسشگری بکند و یک درک و کشف هستیشناسانه به مخاطب خود انتقال بدهد، آن اثر جای تامل دارد.
بسیاری از مستندسازان ما نگاه و چشماندازی به جشنوارههای جهانی دارند. البته این قابلیت در سینمای مستند ما وجود دارد که مستندهای خوبی برای ارائه در سطح بینالملل تولید بشود. فکر میکنید راز مستندسازی موفق در عرصهی خارجی چیست؟ مستندسازان ایرانی با چه شیوهها و نگاهی مستند بسازند تا در رقابت جهانی با اقبال مواجه بشوند؟
این را از من نپرسید! چون هر فیلمی را که میخواهم شروع بکنم، دوباره از صفر خودم را Unlearn میکنم، یعنی نسبت به موضوع نادانسته میشوم و دوباره شروع به یادگیری از صفر میکنم. دائم برابر موضوع و شیوهی جدیدی که میخواهم با آن واقع رودررویی بکنم نادانسته میشوم. با یک نادانستگی به سمت کشف موضوع و روش برخورد با آن و انتخاب مکانیزم سینما برای بیان بهتر موضوع میروم. این مساله در ارتباط با آدمی که پیوسته تلاش میکند یاد بگیرد و به آن سطحی نرسیده که به کشف رمز و راز موفقیت برسد، بیپاسخ است. در عینحال به نظرم موفقیت امری نسبی است. برای من آنچه مهم است، این است که در مسیر فیلم جدیدم به کشفهای جدیدی برای خود برسم و سعی بکنم طی فیلمسازی از موضوعم و نحوهی برخورد و روش انتخابیام برای برخورد با موضوع مستند، یاد بگیرم،کشف بکنم و پیش بروم. سعی دارم برای این کشف و انتقال با همکارانم، شرایطی به وجود بیاورم که این پرسشگری و کشف برای مخاطب هم اتفاق بیفتد. اگر اتفاق بیفتد حس میکنم او هم به احساس و اطلاعات و دانش و شناخت جدید نسبت به موضوعی که میبیند دست پیدا میکند. این برایم بهترین موفقیت و دریافت است و باز با همـــان احساس نیاز و دغدغه فیلم جدید بعدی را شروع میکنم. یک چیزی را صادقانه بگویم. صرفاً هدفگذاری هر آنچه نامش به موفقیت تعبیر میشود، خیلی درست نیست، چون شما هیچوقت نمیدانی کدام مخاطب در کجای دنیا، در چه جشنواره یا شبکهی تلویزیونیای یا مجموعههای پخش و اکران سینمـایی به چه موضوع و نگاه فیلمسازی اقبال نشان میدهند. بزرگترین فیلمسازان جهان را در نظر بگیرید. مثلاً عباس کیارستمی؛ یک فیلمش سر و صدا میکند و در کن جایزهی بزرگ میگیرد و فیلم بعدیاش توسط مسوولان جشنواره اصلاً انتخاب نمیشود! معتقدم اعتقاد و باور و ایمان فیلمساز به مسیری است که طی میکند، روند رو به رشد او را نشان میدهد؛ نه اقبال جشنوارهای. اینکه موضوع فیلم و روش برخورد فیلمساز مستند با آن آیا دغدغهاش است و چه ضرورتی باعث شده به ساخت این فیلم گرایش داشته باشد؟ اینها باعث میشود ما فکــر کنیــم او تلاش دارد چیزی بگوید. نگاه و پرسش و کشفی را انتقال بدهد. این اگر انتقال پیدا بکند، آدمهایی جایجای کشورمان و جهان با آن ارتباط میگیرند و سعی در درک و دریافت و کشف میکنند. اگر این ارتباط و کشف و لذتِ دیدن فیلم برای تماشاگر اتفاق بیفتد، درست است. تماشاگر میتواند یک تماشاگر عادی باشد یا داور یک جشنواره یا استاد دانشگاه. از همه مهمتر، اولین تماشاگر فیلم مستندساز، خود اوست. خود او میداند کجای فیلم مشکل دارد. او میتواند با خودش صادق باشد که فیلم مورد توجه اش قرار میگیرد یا خیر. پس از آن میتواند به دیگران فکر بکند. اول باید خودش را راضی بکند. من تا حالا ۱۵ فیلم ساختم و تمامشان کردم و نصف تعدادِ آنها را فیلمبرداری کردم و ساختم اما تمام نکردم! به اندازهی نصف تعداد فیلمهایی که ساختهام فیلمهای ناتمام دارم، چون آنطوری که مورد نیاز و باورم بود که باید فیلم ساخت، فیلمها نتوانستند من را راضــی بکنند. وقتی راضیام نکردند، یعنی قرار نیست تمام بشود و همانطور میماند. شاید متریالی بشود برای ساخت فیلمی در دورانی از شکستهای متعدد یک فیلمساز متوسط.
سینمای مستند امروز ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظرتان به استانداردهای جهانی نزدیک شدهایم و توان رقابت با مستندهای جهان را داریم؟
از دو منظر میتوانم به این سوال نگاه کنم. طی دو سال گذشته در مهمترین جشنوارهی سینمای مستند جهان ـ ایدفا در آمستردام هلند ـ ما سه جایزهی مهم جشنواره را در رقابت تنگاتنگ با بزرگترین مستندسازان جهان گرفتیم و امسال، هم توانستیم جایزهی بهترین فیلم را بگیریم و هم جایزهی بهترین فیلم کودکونوجوان را. این نشاندهندهی آنست که همهی مستندسازان مستقل، صنف مستندسازان و مرکز سینمای مستند و تجربی و مراکز دولتی و خصوصی و غیره در مسیری حرکت میکنند که نتیجهاش رسیدن فیلمسازان ما به جوایز و افتخارات بزرگ جهانی است که میتواند تاییدی باشد بر هنر و صنعت فیلمسازی مستند زنده و پویای ایران اما اگر بخواهیم تنها به این دل خوش کنیم،کمی بیراهه رفتهایم. ما هنوز نیاز داریم پشتیبانی کنیم و زیرساختهای صنعت و هنر مستندسـازی ایران را شکل بدهیم. تا رسیدن به آن مرحله، به زمان، صبر، حوصله و سیاستگذاری درست فرهنگی و هنری نیاز داریم. معتقدم بخش زیادی از بودجه ما، چه سرمایهگذاران و تهیهکنندگان دولتی و چه خصوصی، و بخصوص در تلویزیون به هدر میرود و باید کارشناسی بیشتری برای کار روی طرحها، پژوهشها، پیشتولید، تولید و بخصوص مرحلهی پستولید و مرحلهی آمادهسازی یک فیلم و عرضه به پخشکنندگان ملی و بینالمللی داشته باشیم تا فیلمهای محکمی برای هدفی که در نظر گرفته میشود بسازیم. آیا میخواهیم یک فیلم گزارشی تاثیرگذار بسازیم برای تلویزیون یا فیلمی که پیشنهادهای متفاوتی برای ارائهی موضوع و نحـوهی نگاه و ساخت ارائه میکند؟ اینها به کــار ویژهی کارشناسی نیاز دارد. در سینمای روز دنیا آدمهایی داریم که مراقب فیلمها هستند؛ تهیهکنندگان حرفهای که دورههای زیادی دیدهاند و باسوادند و میدانند یک فیلم چگونه باید بودجه پیدا کرده و در دل خودش استفاده بکند و به بهترین شکل تبدیل به محصول بشود و آن را چگونه برای ادامهی کار به سرمایه تبدیل کند.
اگر نکتهی ناگفتهای مانده، بفرمایید.
خوشحالم که جشنوارهی سینماحقیقت امسال با این حجم از استقبال مواجه شده و در عینحال محدودبودن استفاده از ورکشاپها و کارگاهها، صحبت فیلمسازان پس از تماشای فیلم و دیدن فیلمها از محدودیت و تمرکزگرایی و تعداد مشخصی اکران در تهران تبدیل به یک فرم دموکراتیزه تبدیل شده و در دورترین نقاط کشور،که عزیزترین آدمها زندگی میکنند و با فیلمهایی که در آینده خواهند ساخت، برای سینمای مستند مهم و تاثیرگذارند، با شیوهها و موضوعاتشان رو در رو میشوند. مکانیزم سینما برای روایت و قصهگویی و همچنین بررسی و شکلبخشی به فیلمهایشان را با دیدن این فیلمها و فضاهای گفتوگو و کارگاهها بهتر یاد میگیرند که این میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. الان فضایی به وجود آمده که هر کدام از شهرها، شهرستانها و روستاها برای برگزاری کارگاه باید هزینهی سنگینی بپردازند تا به یک استاد جهانی مثل اساتید بینالمللی که در این دوره از جشنواره کارگاه داشتند یا صحبت کردند دسترسی پیدا بکنند. مثل «والتر مرچ» یا بیل نیکولز اما با دموکراتیزهشدن نوع آنلاین برگزاری جشنواره، دسترسی به اطلاعات و دانش بهروز در زمینهی سینمای مستند و دیدن تجربههای همکارانمان خیلی راحت میتوانیم بیاموزیم و پیش برویم. امروز دبیر جشنواره آقای حمیدیمقدم میگفت در کارگاه تو و استاد احمد الستی بیش از۳۰۰ نفر همزمان کارگاه را میدیدند. این به نظر من یک دستاورد است. قطعاً در آیندهی نزدیک با برگزاری جشنواره به این شکل، این سطح از موفقیت در جشنوارههای آتی ایران نیز تاثیر بسزایی دارد. اگر چند داور و مهمان و مسوول پخش و تهیهکننده از کشورهای دیگر میخواستید دعوت بکنید، هزینهاش که خیلی سنگین میشد به کنار، مسالهی ویزا و اجازهی ورود و غیره بسیار پیچیده بود که بخشی از وقت و توان رییس جشنواره و همکارانش را صرف خود میکرد. الان در بهترین حالت شما کارگاه ها و نتیجه تجربیات و دانش سینمایی این آدمها را میبینید و از آن بهرهی مفید میگیرید.
پیشنهادی برای ارتقای کیفی جشنواره در شکل آنلاین دارید؟
پیشنهادم این است کارگاهها یا سخنرانیها، صحبتهای مهم در کارگاهها،گفتوگو با آدمهای بزرگی مثل والتر مرچ یا بیل نیکولز یا دوستان دیگر مکتوب بشوند، چون مکتوب و مرجع و رفرنسشدنشان باعث میشود دانشجویان و اهل پژوهش و کتاب، وقتی کتاب یا مقالهای مینویسند، به مکتوباتی که از دل یک جشنواره مثل چهاردهمین جشنوارهی سینماحقیقت منتج شده، رفرنس بدهند یا به مقالهی شما در بولتن جشنواره رفرنس بدهند یا به ورکشاپ بیل نیکولز که مکتوب و منتشر شده. اینها میتوانند پایهای برای ارجاعات آتی پژوهشگران و علاقهمندان سینمای مستند در شکلبخشی به ادبیات سینمای مستند ایران تبدیل بشود. این اتفاق مهمی است که در آیندهی نزدیک میتواند یکی از نوزاییهای این جشنواره باشد، یعنی این جشنواره با تمامشدن خودش تمام نشود، بلکه دورههای کوتاهمدت بگذارد و موضوعات مختلفی را که در دل خود با توجه به علائق و نیازهای خود نیازسنجی میکند مشخص بکند و به صورت آنلاین برای فیلمسازان مستعد و پرتلاش در شهرهای مختلف کارگاهها را برگزار کند تا دسترسی برای همگان میسر شود. همچنین اگر امکان داشت برخی فیلمها توسط فیلمساز و یک کارشناس زبده و از طریق سایتهای هاشور و فیلیمو و… نشان داده بشوند و فیلمها مورد کالبدشکافی و بحث و کارشناسی صورت بگیرند تا بدانیم ساز و کار و روش برخورد فیلمساز با فیلم و موضوعش چگونه بوده و از مکانیزم سینما چگونه برای روایت و ساختار و بیانش استفاده کرده؟ چگونه نگاهش را در فیلم جاری و ساری و چگونه برای معانی عمیق و نهفته در فیلم لایهسازی کرده. اینها بزرگترین کلاس درس هستند و جایگاه ما را در عرصهی سینمای مستند ملی در تلویزیون و جشنوارهها و دانشگاهها، و مراکز متمرکز بر ادبیات سینمای مستند در جهان، جاهایی که ادبیات فیلم مستند شکل میگیرد، با پشتیبانی از فیلمسازان مستعد کشور، آنجا هم جایگاه در خوری پیدا کنیم.
در پایان باید تشکر بکنم از سیاستگزاران و برگزارکنندگان جشنواره که امسال با همهی دلنگرانیها، این جشنواره را تبدیل به یکی از اتفاقات مهم و فرخندهی فرهنگی برای سینمای مستند ایران قبل از ورود به نو سدهی ۱۴۰۰ خورشیدی کردند. جای سپاسگزاری فروان دارد و امیدواری که با مدیریت خلاق و کارساز این روند کماکان تداوم یابد.