نگاهی به شیوع اعتیاد به شیشه در میان ورزشکاران
عضله های شکستنی
احمد سیاری: از آن جمع سه چهار نفری فقط آرش که پیش از اعتیاد، مربی بدنسازی بود ترک کرد و شیشه بقیه را با خود برد، ازباشگاه ورزشی به سردخانه پزشکی قانونی. آرش وقتی از رفیقش میگوید بغض میکند: «طفلکی رضا، ووشوکار حرفهای بود، باسواد، از یک خانواده مرفه. شیشه که افتاد تو باشگاههای ورزشی، رضا هم معتاد شد. گذشت آن دوره که میگفتند اگر کسی پی ورزش برود معتاد نمیشود! شیشه رسیده به ورزشکارها، تو باشگاه ما از ۱۰۰نفر ورزشکار حرفهای، ۳۰ نفر معتاد شدند.»
او از ۲ سال پیش ترک کرده است و حالا برگشته سراغ بدنسازی، اما تاثیر شیشه بر مغزش بعد از ۲ سال هنوز پابرجاست. ضعف حافظه شدید دارم. خاطرات گذشتهام بخصوص کودکی از ذهنم پاک شده، فقط یک سری تصاویر گنگ سیاه و سپید مانده.
ضعف حافظه آرش، اما هنوز نتوانسته است خاطرههای تلخ روزهای پیش از ترک را از ذهنش پاک کند. «معتاد که شدم، عذرم را از باشگاه خواستند، وزنم از ۱۷۸ کیلو رسید به ۵۶، یعنی شدم اسکلت، روز و شبم شد گشتن دنبال مواد، من به اصطلاح معتادها نسخ بودم، یعنی باید دمبهساعت مصرف میکردم، ولعام تمامی نداشت.
آرش حالا دلش نمی خواهد بداند رضا این روزها کجاست، نمیخواهد باور کند او مرده است. شیشه سوءظن میآورد، یک روز رضا تو عالم توهم، تفنگ شکاری پر را گذاشت روی شقیقهام که شلیک کند، به من شک کرده بود. من هم به همه شک داشتم. حس میکردم علیه من توطئه میکنند.
روزهای اول مجانی بود
آرش تعریف میکند که پسرهای ورزشکار چطور روزهای اول در مهمانیهای مختلط دور هم مینشستند و شیشه را که مجانی در اختیارشان قرار میگرفت در یک پایپ آزمایشگاه داغ میکردند تا دود سپیدش را با ولع تو ریههایشان بکشند.
حرفهایها، پایپ هم اگر نبود شیشه را میانداختند توی یک لامپ مدادی یا شمعی که خالی شده بود و آلومینیوم بالایش را کنده بودند، بعد لوله خودکاری را داخلش میگذاشتند و دورش را با دستمال میپوشاندند، لامپ که با فندک داغ میشد، شیشه بلافاصله بخار میشد و همه بو میکشیدند. پسرها وقتی معتاد شدند، تازه فهمیدند باید سوتی ۱۸ هزار تومان پول بدهند یا مشتری پیدا کنند، اما شرایط دخترهای معتاد که برای لاغر شدن یا به قول آرش مانکن شدن معتاد شیشه شده بودند، به مراتب اسفناکتر بود.
وقتی به آرش میگویم در چند ماه گذشته دهها تماس تلفنی از ورزشکارهایی که به شیشه آلوده شدهاند یا خانوادههایشان به دفتر روزنامه داشتهایم، باز تکرار میکند: شیشه رسیده به ورزشگاهها، شاید دیگران هم مثل ما خیال میکنند شیشه چون مرفین ندارد، اعتیادآور نیست.
چرا ورزشکارها؟
غیر از ناآگاهی و عدم درک مناسب از خطرات اعتیاد به شیشه در میان این قشر دلایل دیگری هم دارد؛ به طوری که شاید بتوان مصرف شیشه را به دوپینگی مرگبار در میان ورزشکاران تعبیر کرد.
تبلیغات دروغین درباره شیشه باعث شده است این مخدر در میان جوانان و بخصوص زنان و ورزشکاران به عنوان مادهای برای مناسب اندام، تولید انرژی بیشتر و حتی افزایش قوای جنسی شناخته شود.
معاون مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران میگوید: «شیشـــه نـــوعی مت آمفتامین (محرک اعصاب) است که سبب بالا رفتن کاذب انرژی و کاهش خواب و اشتها میشود. به این ترتیب ورزشکارانی که در مسابقه هستند، آن را برای افزایش استقامت بدن مصرف میکنند.»
کاهش خواب و اشتها و افزایش تحرک به طور مسلم به کم شدن وزن میانجامد، اما قدرت جادویی شیشه فقط مدتی کوتاه طول میکشد و پس از آن در حالی که مصرفکنندگانش را بشدت معتاد کرده است، برعکس عمل میکند. به گفته این روانپزشک، پس از چند ماه مصرف شیشه به واسطه به هم خوردن تعادل پروتئین در بدن، ماهیچهها تحلیل میروند و انرژیزایی و افزایش قدرت متوقف میشود.
استفاده از شیشه، از آن جهت که عروق دهانی را منقبض میکند، به خرابی سریع دندانها میانجامد که یکی از نشانههای شناخت معتادان به این مخدر است. گرچه خشکی و چروکیدگی پوست، کمخونی و ضعف حافظه نیز از جمله نشانههای مصرف شیشه است، اما به اعتقاد مکری، واضحترین علامت مصرف شیشه به هم خوردن تعادل روانی معتادان به آن است.این روانپزشک توضیح میدهد: «افزایش ترشح ماده دوپامین در مغز پس از مصرف شیشه، معتادان را به پرخاشگری، افت کارکرد روزانه، اختلال در خواب، پرحرفی غیرعادی، توهمهای بینایی و شنوایی، باورهای پارانوئیدی (بدبینانه) نسبت به دیگران که منجر به جنایت میشود و افسردگی شدید دچار میکند و در ۲۰ در صد معتادان پسیکوز یا جنون و خودکشی را سبب میشود.»
یک راز شیشهای که نمیدانید
پاسخ به این پرسش که چرا ممکن است جواب آزمایش اعتیاد یک معتاد به شیشه منفی باشد، همان نکته کلیدی است که تولیدکنندگان و قاچاقچیان این مخدر در نخستین گام، از آن برای جذب مشتری استفاده میکنند. حقیقت این است که معمولا در آزمایشگاههای تشخیص اعتیاد میزان مرفین سنجیده میشود و از آنجا که ماده مخدر شیشه ترکیب مرفینی ندارد، گزارشی از اعتیاد به آن ارائه نمیشود؛ در حالی که فقط کافی است از مسوول آزمایشگاه درخواست کنید آزمایش آمفتامین را نیز از فرد بگیرد تا اعتیادش به شیشه مشخص شود.
بیخبری، خوش خبری نیست!
بررسی وضعیت اعتیاد به شیشه در میان جوانان و بخصوص ورزشکاران نشان میدهد، اصلیترین دلیل شیوع مصرف این مخدر را نمیتوان صرفا به نقص در چگونگی آزمایش اعتیاد، پای لنگ قوانین مبارزه با مواد مخدر کشورمان در رویارویی با مخدرهای شیمیایی جدید و حتی تبلیغات دروغین نسبت داد و تاثیرگذارترین عامل در پیدایش این معضل، جای خالی فرهنگسازی و اطلاعرسانی از طریق رسانههاست که گرچه هر از گاهی تحت تاثیر موج خبری ناگهانی به اطلاعرسانی میپردازند، اما این جریان معمولا مستمر نیست.
در این میان گرچه رسانه ملی با تولید برنامههای مختلف در مبارزه با مواد مخدر نقشی مهم در آگاهیرسانی به عهده داشته است، اما به نظر میرسد هنوز هم گاهی جمعیت مخاطبانی که زیرنویسی هشداردهنده درباره مخدر شیشه را هنگام پخش مسابقه فوتبال از تلویزیون میبینند یا آگهی تبلیغاتی در این باره را در خلال سریالی پربیننده مشاهده میکنند، از تعداد آنها که حاضرند ساعاتی از شب را به تماشای مستندی در همین خصوص بپردازند، بیشتر است و چهبسا قشر عامهای که باید جمعیت هدف اینگونه اطلاعرسانیها باشند نیز کمتر بیننده مستندها میشوند که نشان میدهد شاید لازم باشد در شیوههای اطلاع رسانی در این حوزه نوآوری صورت گیرد.