سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۸ شماره ۱۲۳۸
وقایع استان به بررسی کارکرد رسانه ها در مدیریت بحران کرونا در استان مرکزی می پردازد
شیوع در سکوت
سولماز غنی پور
رسانه ها به دلیل توانایی در جذب مخاطب انبوه و مشارکت در فرآیند شکل دادن به افکار عمومی طیف گستردهای از مردم، نقش قابل ملاحظهای در بحرانها وکشمکشهای سیاسی، اقتصادی دارند. فعالیت ارتباطی در دوران بحران، مستلزم در نظر گرفتن چگونگی درک بحران از سوی شهروندان، تحلیل علمی عوامل درگیر و مداخله کننده، نحوه عمل سایر گروهها، مـاهیت متغیر و تضـــاد و ناهم خوانی میان عوامل یاد شده است. اگر چه به واسطه قابلیت منحصر به فرد رسانههای همگانی در جذب و جلب توجه طیف گستردهای از مردم، انتظار میرود رسانهها در دوران بحران تاثیرات گستردهای بر مخاطبان و جامعه داشته باشند، درک نقش رسانهها در دوران بحران صرفا محدود به شناخت کارکرد آنها نیست، بلکه نیازمند شناخت و ارزیابی شرایط کلی اجتماعی، عوامل و بازیگران دخیل در این ارتباط و چگونگی عملکرد هر یک از نهادها و یا عوامل تاثیرگذار و دخالت کننده است. مجموعه عملکرد عوامل و بازیگران اجتماعی (ازجمله رسانه) میتواند وضعیت بحرانی را به وضعیت ثبات، صلح وآرامش برساند و یا برعکس منجر به وخیمتر شدن وضعیت بحرانی شود و ترس و واهمه ناشی از اخبار و مطالب رسانه، بر شدت گرفتن اوضاع بحرانی بیافزاید.با توجه به شرایط پیش آمده در کشور و شناسایی ویروس کرونا در استان مرکزی وشهر اراک وقایع استان در گزارش پیش رو به بررسی و نقش کارکرد رسانه ها در مدیریت بحران پرداخته است.
پویا حاجیان، کارشناس ارتباطات با بیان اینکه ۲۴ ساعت اولیه در بحرانها، زمان طلایی نامیده میشود، اظهار کرد: اگر در طول این مدت، خبری بهدرستی منتشر شود، آثار مثبت آن تا سالها باقی میماند و برعکس زمانی که خبری توسط منابع رسمی اطلاعرسانی، به اشتباه عنوان شود بهسختی میتوان آثار منفی آن را پاک کرد و حتی در مواردی غیر ممکن است چراکه امکان دارد افکار عمومی چنین برداشت کنند که رسانهها میخواهند با تغییر خبر اولیه، فضا را آرام کنند.
وی ادامه داد: از طرفی رسانهها بایستی براساس مسئولیت و شرایط مقامات مسئول، انتظار پاسخگویی داشته باشند. مثلاً ممکن است به دلیل شرایط بحرانی و استرسهای موجود، مسئول مربوطه اطلاعات غلط منتقل کند، در اینجاست که آگاهی خبرنگار و رسانه متبوع وی کارکرد ویژهای پیدا میکند.
این کارشناس ارتباطات تصریح کرد: رسانهها همچنین بهعنوان مجرای اطلاعرسانی، نقش آموزش و آگاهیبخشی دارند و میتوانند به کاهش خطرات و بلایا کمک کنند. به طور مثال در سال ۹۰ در سیل کلاردشت، خبرگزاری ایرنا در مازندران خبر وقوع سیل را که هواشناسی پیش بینی کرده بود، خیلی دقیق و با سرعت منتشر کرد و همین خبر توانست از وقوع بحرانی بزرگ جلوگیری کند.
حاجیان گفت:رسانهها وقتی حساسیت ایجاد میکنند موجب مطالبه به حق مردم میشوند که این خوب است اما زمانی که به صورت زرد عمل میکنندآثار منفی فراوانی دربردارد. به عبارت دیگر اینکه یک رسانه صرفاً به دنبال جذب مخاطب به هر قیمتی باشد به هیچوجه قابل توجیه نیست چراکه خبر باید به نتیجه رسیده و منجر به رفع یک نیاز شود.
وی ادامه داد: پس در گام نخست، رسانهها باید از شتابزدگی پرهیز کرده و مداخله به هنگام داشته باشند. همچنین درک صحیح فضای عمومی کشور موضوع مهمی است که نباید از آن غافل شد. برای مثال در شب اول زلزله آذربایجان که سال ۹۱ اتفاق افتاد، از شبکه ۳سیما برنامه طنز خنده بازار پخش شد و همینطور در شبی که کشتی سانچی غرق شد نیز مجموعه طنز لیسانسهها باز هم از همین شبکه پخش شد و این درحالی است که انتظار بیشتری از رسانه ملی میرود، چراکه نبض اطلاعرسانی در حوادث، در دست رسانه ملی است.
این کارشناس ارتباطات تاکید کرد: روابط عمومی و رسانه هر دو مأموریت یکسانی را دنبال میکنند که آن هم اطلاعرسانی است. تحقق صحیح این مأموریت زمانی ممکن میشود که هر دوی آنها درک متقابلی از وظایف یکدیگر داشته باشند. روابط عمومیها بدانند که رسانه کارمند یا کارگزار روابط عمومی نیست و سازمان مستقلی است که وظایف حرفهای خود را دنبال میکند و رسانهها هم بدانند که روابط عمومی سد محکمی در برابر دسترسی آنها به اطلاعات نیستند بلکه دقیقا کانال ارتباطی است که خصوصاً در مواقع بحرانی میتواند در کنار رسانه قرار گیرد و در یک تعامل مثبت نقش مهمی را در هدایت افکار عمومی و اطلاعرسانی شفاف ایفا کند.
اکبر نصراللهی، دکتری ارتباطات و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی نظر متفاوت تری نسبت به حاجیان داد وی با بیان اینکه ایران یکی از کشورهایی است که همواره در معرض بحرانهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار داشته است، گفت: هر جا که بحران وجود دارد به ابزار مدیریت آن، رسانه، نیاز است.رسانهها به دلیل توانایی در جهتدهی به افکار عمومی، نقش اساسی در مراحل مختلف بحران ایفا میکند. نقش دوگانه رسانهها در بحرانزایی و بحرانزدایی، برجستهسازی و کوچکنمایی، امیدزایی و امیدزدایی و… دست کم بر صاحبنظران این عرصه، پوشیده نیست.
وی ادامه داد: به نظر میرسد در کشور ما، تاکنون از ابزار رسانه و ظرفیت استثنایی آن برای مدیریت آنها به خوبی استفاده نشده است. عوامل بسیاری در این ماجرا دخیل هستند؛ این عوامل باعث میشوند رسانهها در بحران کارکردهای متفاوت داشته باشند.
این دکتری ارتباطات با اشاره به انواع مدیریت بحران گفت: در یک تقسیمبندی کلی، ارتباط بحران و رسانه را میتوان به سه دسته تفکیک کرد: بحران در خارج سازمان رسانهای، بحران در داخل سازمان رسانهای و اداره بحران به وسیله رسانه. هر کدام از دستهبندیهای فوق، به بررسی جداگانه نیاز دارد و مقالۀ مستقلی را میطلبد اما در اینجا، به هر یک از تقسیمبندیهای مذکور از بحران، به اختصار اشاره میکنیم.
نصرالهی اذعان کرد: بحران در داخل سازمان رسانههای خبری، تقریباً با بحرانهای داخلی سازمانهای غیررسانهای مشابه است. هنگامی که سازمان خبری نتواند به نیازهای مخاطبان در مواقع بروز بحران در محیط بیرونی (خارج از سازمان رسانهای) پاسخ دهد و یا عوامل درون سازمان، کارایی و عملکرد مطلوب و مورد انتظار را مانع شود، به حدی که نیازهای فزآیندۀ خبری مخاطبان هنگام بحران تأمین نشود، در این صورت میتوانیم بگوییم که رسانه در ایفای مأموریت و وظایف ذاتی خود با بحران مواجه شده است.
عضو هیات علمی گروه ارتباطات تصریح کرد: این بحران به هر علت درون رسانهای (مثل نیروهای ناکارآمد، بینظمی، ناکارآمدی ساختار تشکیلاتی و غیره) و یا برون رسانهای (ممانعت دستگاههای انتظامی و امنیتی، گروههای فشار و غیره) که روی دهند، ناتوانی در پاسخگویی و تأمین نیازهای خبری مخاطبان و به گفتۀ دکتر ساروخانی «اختلال» در عملکرد سازمان رسانه را موجب میشود.
وی گفت:از زمانی که کارکردها و مأموریتهای سازمان رسانه در ارتباط متقابل با مخاطبان (افراد، گروهها و سایر سازمانها) اثربخشی خود را از دست میدهد، تولید اخبار و اطلاعات فاقد تازگی میشوند.
نصرالهی ادامه داد: اختلالات به کلیه عوامل و پدیدههایی اطلاق میشود که موجب تضعیف اثربخشی فرآیند ارتباطی میگردد وقتی نظم اجتماعی به هم میخورد مردم بیش از آنچه رسانهها میتوانند فراهم کنند تشنه اطلاعاتاند. در طول بحران، عامه مردم برای گرفتن اطلاعات منحصراً وابسته به رسانهها هستند تا بتوانند اخباری را از مقامات رسمی و خصوصی که برای بقایشان حیاتی هستند، دریافت کنند.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: مردم از رسانهها انتظار دارند تا اطلاعات، توضیحات و تفاسیری را که در مورد بحران پیش آمده بشنوند.مطالعاتی که انجام گرفته نشان میدهند که اکثر آمریکاییان در ۲۴ ساعت اول بعد از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ به تلویزیونهای خود چسبیده و از جلوی آن تکان نمیخوردند. آنچه که مسلم است رسانهها در چنین شرایطی اگر نتوانند نیاز خبری و اطلاعاتی مخاطبان را تأمین کنند، خود به بحران دچار میشوند.
وی با اشاره به بحران در سازمان غیررسانهای عنوان کرد:بحران در سازمان غیررسانهای شامل بحرانهایی است که در خارج از سازمانهای رسانهای روی میدهد و این سازمانها ممکن است برای مدیریت آن (کوچکنمایی، جلوگیری از گسترش شایعات و…) از ابزار رسانه هم استفاده کنند. به عنوان مثال در صورت اعتصاب در سازمان خودروسازی، چگونه این سازمان با رسانه ارتباط داشته باشد تا بحران کوچکسازی شود؟ نکتۀ مهم در مدیریت این نوع بحران این است که سازمان درگیر در بحران، انگیزۀ بالا برای ارتباط با رسانه و پوشش دادن بحران براساس سیاستهای خود و یا هماهنگی با رسانه برای انعکاس واقعیتها، مقابله با شایعات، کوچکنمایی و غیره دارد.
نصرالهی تصریح کرد: در اداره بحران به وسیله رسانه، خلاف بحران سازمان غیررسانهای (که برای ارتباط با رسانه و پوشش دادن بحران براساس سیاستهای خود انگیزۀ بالایی داشت)، این سازمان رسانهای است که به علت ارزشهای خبری بالا و زیاد وقایع بحرانی، فعال است و ناگزیر است با توجه به مأموریت خود، وقایع بحرانی را پوشش خبری دهد.
وی ادامه داد: رسانهها، در شرایط بحران، نقش بسیار مهمی دارند. در واقع هم بحرانهای بیرونی باید به وسیله رسانهها مدیریت شوند و هم اینکه رسانه با عملکرد صحیح، به موقع و پاسخ به نیازهای مخاطبان خود به بحران مبتلا نشوند.
عضو هیات علمی گروه ارتباطات گفت: براساس آنچه که گفته شد مدیریت بحران میتواند در داخل رسانه، خارج رسانه و به وسیله رسانه باشد و این مدیریت در هر یک از انواع سهگانه مذکور از عوامل متعددی اثر میپذیرند؛ در این مقاله فقط به چگونگی و مباحث مربوط به اداره بحران به وسیله رسانه و عوامل مؤثر بر کارکردهای آن میپردازیم.
نصر الهی تاکید کرد:عوامل و متغیرهای مختلفی بر مدیریت بحران اثر میگذارند. این عوامل طیف گستردهای شامل خود رسانه، سابقه بحران، محل وقوع بحران، نوع بحران، نظام سیاسی حاکم، پایگاه ایدئولوژیکی، میزان استقلال یا وابستگی به حاکمیت، ارزشهای خبری، نوع عملکرد رقبا، نوع رویکرد و استراتژی و غیره هستند.
این مدرس ارتباطات گفت: در مورد تأثیر عامل رسانه بر بحران چند متغیر دیگر را هم باید از هم تفکیک و در مورد آنها بحث کرد؛ نوع رویکرد و استراتژی، جهتگیری رسانه، عوامل درون رسانهای، ایدئولوژی و خط و مشی سیاسی حاکم بر رسانه، میزان اعتقاد بر حرفهایگرایی، نوع مالکیت رسانه در بحران از مهمترین این عناوین هستند.
وی تاکید کرد: نوع رویکرد و استراتژی، جهتگیری رسانه را در برنامهریزی و چگونگی پوشش بحران تعیین میکند به عبارت دیگر میزان اعتقاد و ایمان به هر یک از رویکردها و استراتژیها، تعیینکننده نوع حرکت و جهتگیری رسانهها در بحران است و بیتردید تولید و انتشار اخبار در بحران متأثر از نوع نگاه دستاندرکاران رسانه و راهبردها و رویکردشان به آن است. به عنوان مثال اگر رویکرد رسانه به بحران سنتی و مخالفت با بحران و استراتژی آن نیز واکنشی یا انفعالی باشد، به بحران و نیاز مخاطبان در این زمینه بیتوجه و متأثر از همین استراتژی و رویکرد، جهتگیری رسانه نیز حمایتی خواهد بود.
نصر الهی ادامه داد: برعکس اگر رویکردها به بحران تعاملی و موافقت با بحران باشد، استراتژی رسانه مثبت و فرصتطلبانه و جهتگیری آن مستقل و انتقادی خواهد بود و رسانه سعی خواهد کرد ابعاد و زوایای مختلف بحران را پوشش دهد و از رسانههای رقیب نیز در این زمینه پیشی گیرد. همچنین اگر رویکرد رسانه به بحران از نوع قانون طبیعی باشد، نوع عمل رسانه در بحرانها واکنشی خواهد بود. بنابراین، نوع رویکرد و استراتژی، جهتگیری رسانه و چگونگی پوشش خبری بحران را تعیین میکند و چگونگی پوشش خبری بحران، تسریع در انتشار، تحدید اطلاعرسانی، انتشار جامع، نیز بر روند آتی بحران و خسارتهای ناشی از آن تأثیر غیرقابل انکاری دارد.
عضو هیات علمی گروه ارتباطات ادامه داد:کارکرد رسانهها در اوضاع بحرانی و مرحله بعد از وقوع بحران به ویژه در بحرانهای اجتماعی سیاسی تا حد بسیار زیادی به ایدئولوژی و خطمشی سیاسی آنها برمیگردد. بر این اساس کارکرد رسانهها در اوضاع بحرانی و بعد از بحران میتواند باعث توجه و همیاری عمومی، تقویت وحدت و وفاق ملی، پوشاندن ضعفهای خود، فراهم کردن زمینۀ پذیرش عمومی و توجیه بحران و یا بهرهگیری از اوضاع بحرانی برای نقد و به چالش کشیدن ساختارهای حاکم و یا فراهم کردن زمینۀ تشدید بحران با هدف حاکمیت یافتن ساختارهای جدید باشد.
وی ادامه داد: البته در مقابل این دیدگاه، نگرش دیگری قرار دارد که در مورد بحرانهای داخلی به نفی واقعیت بحران و انکار آن میپردازد. معمولاً قدرتهای حاکم وجود بحرانها را نفی و از برقراری نظم اجتماعی سخن میگویند. در چنین وضعی اگر رسانهای دنبالهروی قدرت حاکم باشد به جای تشدید بحران نقش تقلیل آن را خواهند داشت. رویکرد آن به جای اطلاعرسانی و انتقادی حمایتگری از دولت و استراتژی آن انفعالی و یا حداکثر واکنشی خواهد بود.
نصر الهی گفت: نوع مالکیت رسانه و میزان استقلال یا وابستگی به حاکمیت نیز در کارکردهای رسانه در بحران مؤثر است و میتواند کارکرد حمایتی، مستقل یا انتقادی داشته باشد (معمولاً رسانههای دولتی عملکرد خود را در بحرانهای مختلف متناسب با گرایشهای دولت و از نوع «حمایتی» تعیین میکنند و رسانههای خصوصی نیز متناسب با گرایش مالکان و سهامداران و میزان اعتقادشان به حرفهایگرایی اقدام میکنند و معمولاً کارکرد «انعکاسی و مستقل و انتقادی» دارند. برخی مواقع ممکن است نوع رسانه دولتی باشد و این نوع مالکیت بر کارکردهای رسانه، بیتأثیر یا با اثرگذاری کمی باشد.)
این مدرس دانشگاه گفت: برخی رسانهها در بحرانها به علت تقیدشان به حرفهایگرایی، با رسانه، «کار رسانهای»و برخی دیگر متأثر از پایگاه ایدئولوژیکی، از رسانۀ استفاده دیگر از جمله استفاده «امنیتی» میکنند. اگرچه نمیتوان فقط به این نوع تقسیمبندی محدود شویم اما آنچه که مسلم است میزان اعتقاد به حرفهایگرایی در نوع کارکرد رسانه مؤثر است.به طور کلی مطلوب بودن یا نبودن یک بحران و نوع کارکردهای آن تابعی از عوامل متعدد از جمله میزان تقیدشان به حرفهایگرایی، میزان استقلال یا وابستگی به حاکمیت و موقعیت سیاسی و ایدئولوژیکی است که آن رسانه به آن وابسته است.
نصر الهی تصریح کرد: عوامل درون رسانه بر روند مدیریت بحران نیز اثر میگذارند. بنابراین شناخت عوامل درون رسانهای مؤثر در بحران برای داشتن عملکرد صحیح و حرفهای در شرایط بحرانی ضروری است. از جمله این عوامل بحرانزا در داخل سازمان رسانهای میتوان به تعارض در سازمان در مواقع بحرانی اشاره کرد. «تعارض در اهداف و انتظارات کارکنان، مدیران و سازمان عامل انحراف سازمان از مقاصد اصلی تولید و زمینه بروز اختلال است». البته هر نوع تعارض و در هر سطحی مخرب و بحرانزا نیست. موقعی که تعارض به جستوجو و دستیابی به روشهای بهتر انجام کار منجر شود و راضی بودن به وضع موجود را بر هم زند، سازنده و مفید است. چنین تعارضی کارکردی و یا سازنده نام دارند.
وی ادامه داد: در مقابل، تعارضهایی وجود دارند که مانع کارکرد گروه میشوند که به آنها شکل غیرکارکردی و یا خرابکار میگوییم.وجود شخصیتها یا سیستمهای ارزشی ناسازگار، مرزهای شغلی نامشخص یا همپوشانی شغلی، ارتباط نامناسب، وظایف وابسته به هم، مانند اینکه فرد نتواند وظایف خود را تکمیل کند، تا زمانی که افراد دیگر کارشان را انجام دهند، پیچیدگی سازمانی (با افزایش تعداد سلسله مراتب و اقدامات تخصصی تعارض رو به افزایش است)، سیاستها، استانداردها یا قوانین مبهم یا غیرقابل قبول، تعارضات برطرف نشده یا سرکوب شده و غیره باعث به وجود آمدن تعارض کارکردی یا غیرکارکردی (سازنده یا مخرب) میشوند.
عضو هیات علمی گروه ارتباطات گفت:تغییرات مداوم در مدیریتها و اعضای تحریریهها، تسلط ناکافی مدیران و اعضای تحریریه بر اصول کار حرفهای، نگاه اداری به کار خبری، اطلاع نداشتن از کار رقبا و یا بیتوجهی به فعالیت رقبا، نبود احساس و افکار رقابتی کار کردن، وجود آییننامهها و قوانین دست و پاگیر، تمرکز شدید، تأثیرپذیری شدید از مراکز بیرون سازمان در کار حرفهای سایر متغیرهای درون رسانهای هستند که در عملکرد رسانه در شرایط بحرانی اثرات منفی میگذارند.
نصرالهی تصریح کرد: برای منطقه بحران رادیو به علت ویژگیهای مختلف از جمله ارزان بودن، قابل حمل بودن، مغایرت نداشتن با فعالیت دیگر و غیره بهترین وسیله برای اطلاعرسانی، آموزش و آرامشبخشی و امیدزایی است؛ اما تلویزیون برای منطقه خارج از بحران در جلب کمکهای مردمی و مستند نشاندادن وقایع نقش بسیار مهمی دارد. همچنین مطبوعات با در اختیار داشتن وقت و فضای بیشتر و امکان مناسبتتری، برای کالبدشکافی، تبیین و انعکاس کامل بحران دارد.
وی تاکید کرد: بحرانها چون دیگر پدیدههای اجتماعی، رویدادهایی نیستند که به یکباره و قارچگونه بدون پیشزمینههای دست کم پنهان اتفاق بیافتند. بنابراین بخشی از کارکرد رسانهها در خصوص بحران به نحوه برخورد آنها با پیشزمینههای بحران برمیگردد. رسانهها در این کارکرد زمینههای اجتماعی، سیاسی بحرانها را شناسایی و تحلیل میکنند و سپس به ارزیابی از آینده و پیشبینی بحران دست مییابند.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: رسانهها در این مرحله براساس رسالتی که برای خود قائلاند میتوانند به اقدامات آموزشی، فرهنگی و سیاسی پیشگیرانه در خصوص بحرانها دست بزنند. در خصوص بحرانهای طبیعی مانند سیل، زلزله و… نیز وجود دانش و تجربیات عینی و عملی بشری موجب میشود موضوع پیشبینی و پیشگیری اینگونه بحرانها هم مصداق پیدا کند.
نصر الهی با بیان اینکه نوع بحران نیز ممکن است بر کارکرد رسانه اثر بگذارد، گفت: برخی رسانهها، متأثر از عوامل درون و برون رسانهای در موقع بروز بحرانهای اقتصادی و اجتماعی با اختیارات بیشتر و یا به عبارت بهتر به علت فشار کمتر دولتمردان، بیشتر کارکرد اطلاعرسانی و نظارتی دارند اما در بحرانهای سیاسی به علت افزایش فشارها و کاهش اختیارات کارکرد امنیتی اتخاذ میکنند.
وی گفت: بیتردید عملکرد رقبا نیز بر نوع کارکردها و عملکردهای رسانه در بحران مؤثر است. در عصر تعدد و کثرت رسانهها، همزمان با یک رسانه در تهیه خبر و گزارش و انتشار بحران، دهها رسانه دیگر نیز مشغول همان کار از سوژه واحدی هستند بنابراین حتی اگر رسانهای به سرعت، جامعیت و بسیاری دیگر از اصول حرفهای و حقوق مخاطبان اعتقادی نداشته باشد، تحت تأثیر عملکرد رقبا و امکان انتخاب مخاطبان و مراجعۀ آنها به رسانههای دیگر، ناگزیر است رقابتی فکر کند و در غیر این صورت یا از عرصۀ رقابت حذف میشود و یا به رسانه کم اثر یا بیاثر تبدیل میشود
نصر الهی اذعان کرد: بحرانها جزء جداییناپذیر جوامع و زندگی بشری از جمله کشورمان به شمار میروند و رسانهها نیز جزء جداییناپذیر بحرانها هستند و در مراحل مختلف قبل، حین و بعد از بحران نقش غیرقابل انکاری دارند. با مدیریت رسانه میتوان خسارات ناشی از بحران را به حداقل رساند و حتی بحران را به فرصت تبدیل کرد.
عضو هیات علمی گروه ارتباطات در پایان بیان کرد:مدیریت بحران به وسیله رسانه از نوع رویکرد، جهتگیری، استراتژی و عوامل متعدد دیگر اثر میپذیرد و کارکردهای آن را متفاوت میکند. دانستن این عوامل و اثرات آن بر خروجیهای رسانهها، عملکرد متفاوت رسانهها را در بحران قابل درک میکند و قدرت مانور ذهنی مدیران را نیز در بحرانها افزایش میدهد.