خانه » جدیدترین » شلیک به قلب شادی

شلیک به قلب شادی

سه شنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۱   شماره ۱۵۹۱

نگاهی کوتاه به آداب و رسوم غلط به بهانه درگذشت عروس فیروزآبادی در مراسم عروسی

فاطمه حبیبی نژاد: خبر درگذشت عروس فیروزآبادی در مراسم عروسی به علت شلیک اشتباه و غیرعمدی برادر داماد و در پی آن مرگ مغزی عروس در فضای مجازی دست به دست شد. گوناگونی رسوم در فرهنگ‌های متفاوت گاهی اتفاقات تلخ و گاهی هم شیرین را رقم می‌زند. شلیک کردن یکی از آداب و رسوم اشتباهی است که در بعضی از مناطق ایران به جا مانده و باعث رخدادهای تلخ شده. در برخی از منابع به عنوان ابراز شادمانی در مراسم عروسی از آن یاد شده و عده‌ای می‌گویند برای اطلاع‌رسانی آغاز مراسم عروسی این شلیک‌ انجام می‌شود. شاید بتوان گفت شکل این اطلاع رسانی در زندگی شهری با صدای بوق زدن ماشین‌ها و گل زدن به ماشین عروس اتفاق می‌افتد‌. مسئله چنین است که برگزاری مراسم عروسی برای تمام آدم‌ها اهمیت دارد و همه ما به شراکت در شادی به هم رسیدن یک زوج عاشق معتقدیم. ایجاد سر و صدا گاهی در نقاط دیگر جهان توسط بستن بطری و وسایلی که تولید صدا می‌کند به ماشین عروس انجام می‌شود. ساز و دهل نوع دیگری از این صدا سازی برای ابراز شادی در عروسی‌های مختلف می‌باشد که حالا جای خودش را به ضبط و باندهای بزرگ داده است. این مسئله نشان می‌دهد که تفکری در حال اجراست و نقطه به نقطه شکل خودش را تغییر می‌دهد. آیا اجرای یک سنت به هر قیمتی صحیح است؟ مسئله شلیک در بعضی از عروسی‌ها تبدیل به یک مشکل بزرگ و تهدیدی علیه جان انسان‌ها شده است. چرا با عوض شدن لباس‌ها و شکل و شمایل عروسی‌ها، هنوز چنین تفکری با بعضی از افراد همراه است؟ یکی از دلایل این مسئله می‌تواند فکر نکردن و همزمان اقدام کردن باشد. گاهی بدون این که فکر کنیم ظاهرمان را به جمع شبیه‌تر می‌کنیم و تغییراتی در آن ایجاد می‌کنیم اما دور به نظر می‌رسد که تفکر و عقاید خود را مورد پرسش قرار دهیم. برگزاری مراسم عروسی در سراسر جهان با توجه به آداب و رسوم آن خطه متفاوت شکل می‌گیرد. مثلاً شاید برای ما که آیین ازدواج در کشورمان با شادی و شعف همراه است جالب باشد که عروس و داماد اهل کنگو در شب عروسی جدی هستند و حتی نباید لبخندی بر لب داشته باشند. اگر لبخند بزنند و از خودشان شادی بروز دهند یعنی در امر ازدواج جدی نیستند. از دیگر رسوم عجیب در کره فلک کردن پای داماد با یک ماهی مرده است. آن‌ها معتقدند داماد باید با چوب بامبو و ماهی مرده کتک بخورد تا برای ازدواج آماده شود. بعضی از مردم اسکاتلند معتقدند باید روی سر عروس و داماد در شب عروسی چیزهای نفرت انگیز و چندش آور بریزند. هدف آن‌ها از انجام چنین کاری این است که عروس و داماد ثابت کنند برای تحمل هر اتفاقی در آینده زندگی‌شان موفق هستند. اگر در آلمان به یک مراسم عروسی دعوت شدید، احتمالاً باید یک ظرف چینی را برای هدیه به مراسم ببرید. اما پیش از اهدای آن به عروس و داماد باید آن را بشکنید. احتمالاً با خود فکر می‌کنیم که ما از این دست کارهای بی دلیل انجام نمی‌دهیم یا آن‌ها متفاوت و عجیب هستند و ما حداقل یک چیزهایی پشت ذهن خلاق سنت‌های اشتباهمان نهفته است که در ذهن دیگر فرهنگ‌ها نیست.(این مثال‌ها از آن دست مثال‌هایی نیست که می‌گوید بقیه کشورها بد هستند و ما خوب هستیم بلکه یاد کردن از آن‌ها به عنوان بررسی رفتارها و باورهای همه انسان‌ها با تفاوت‌های فرهنگی‌شان است). آیا باور داریم رسوم دیگر کشورها عجیبند و رسوم ما عادی هستند؟ اگر چنین است که نزدیک‌ترین وظیفه ما به عنوان یک انسان این است که درون ذهن خود پرسش بزرگی به وجود بیاوریم. آیا به چیزهایی معتقدیم که عملاً کارکردی ندارند یا حتی باعث آسیب می‌شوند؟ گاهی حتی رفتارهای خطرناک وابسته به سنت خاصی نیستند و در تقلید از رفتارهای دیگری شکل می‌گیرند. شاید خبر آتش گرفتن بادکنک‌های هلیومی در عروسی یا تولدهای مختلف را شنیده باشید. یا فرهنگ تازه وارد و عجیب کوبیدن کیک در شب تولد به صورت متولد که گاهی باعث پدید آمدن حادثه‌ای تلخ می‌شود! این حادثه تلخ به این صورت رخ می‌دهد که قنادی‌ها برای ماندگاری ظاهر کیک، درون آن از ابزار و وسایل خاصی استفاده می‌کنند. وقتی کیک را به صورت متولد می‌کوبند باعث آسیب به چشم و صورت او می‌شود. اگر به آنچه انجام می‌دهیم کمی فکر کنیم متوجه خواهیم شد که گاهی هیجان از ما جلو می‌زند و تقلید‌گری کار دستمان می‌دهد. تغییرات نگرشی که گاهی نسل جوان رقم می‌زند و در چگونگی و چرایی آن‌ها سوال ایجاد می‌کند جای تأمل دارد و ارزشمند است. اما همیشه این تغییرات مانند رسم کوبیدن کیک به صورت کسی در جهت مثبت نیست. گاهی از سوال‌های ساده‌ای مثل چرا این کار را انجام می‌دهم؟ یا عواقب این کار چیست؟ غافل می‌شویم.
برگزاری مراسم عروسی خود یک آداب و رسوم معروف در سراسر جهان است. نمادها این جشن را در بر گرفته‌اند. گل سرخ نشانه عشق بین عروس و داماد در دستان عروس قرار می‌گیرد. عروس دسته گل نمادین عشق را در یک حرکت نمادین دیگر به سوی افراد مجرد پرتاب می‌کند و هر کس موفق به دریافت آن بشود یعنی به زودی ازدواج خواهد کرد. (یکی از خانم‌های والیبالیست در عروسی برای مزاح می‌گفت: «به تعداد دسته گل‌هایی که در عروسی‌های مختلف موفق به گرفتن شدم، به همان میزان به خواستگار‌ها پاسخ منفی داده‌ام») و چه بسیار عروس و داماد‌هایی را می‌شناسیم که برای شیرینی و تداوم زندگی‌ بر سر آن‌ها نقل ریختند و آخر کار به طلاق کشید. تحلیل آداب و رسوم در فرهنگ‌های مختلف وابسته به شناخت عمیق باور‌های سنتی و آیینی آن منطقه دارد و در این گزارش فقط از مثال‌هایی یاد شده است که کمی به پرسش در مورد تفاوت سنت‌های غلط و درست نزدیک شویم. البته که نقل ریختن بر سر عروس و داماد نه تنها غلط نیست بلکه زیباست ولی بررسی تمام رفتارهای کوچک و بزرگ ما در زندگی و فکر به علت پدید آمدن آن بسیار جالب است. محققان بسیاری از جنبه‌های متفاوت این رفتارها را بررسی کرده‌اند و به چرایی وجود آن پرداخته‌اند. رفتارهای جمعی ما که از پیشینیان به یادگار داریم و حال به تکرار آن در اشکال متفاوت می‌پردازیم وابسته به سنت‌هایی است که اغلب در جایگاه منتقد به آن نگاه نمی‌کنیم. البته «خود نقدی» یکی از دشوارترین کارهایی است که انسان را در مسیر توسعه فردی قرار می‌دهد. باید از خود بپرسیم که چرا و چطور روزی باور کردیم با روی هم افتادن یک جفت کفش زنگ خانه به صدا در می‌آید و مهمان از راه می‌رسد؟ اولین باری که باور کردیم چشم کسی شور است و ممکن است چشم بخوریم چه زمانی بود؟ یا کسی که به عنوان فالگیر پیشگویی می‌کند در سه روز بعد چه اتفاقی برای ما خواهد افتاد، چرا نمی‌تواند در مورد زلزله، سیل و هزاران اتفاق ناگوار طبیعی که در سراسر جهان برای آدم‌ها می‌افتد هم پیشگویی کند و آن‌ها را نجات دهد؟ چرا برخی فکر می‌کنند با تغییر چیدمان خانه می‌توانند زندگی را تغییر دهند و اتفاقات مثبت رقم بزنند؟ اگر تمام اتفاقات زندگی را صادقانه مورد بررسی قرار دهیم گیر افتادن در چاه خرافات و اتفاقات ناگوار برایمان پیش نمی‌آید. تمام اتفاقات اطراف ما علت و معلولی مشخص دارد. برخی از افراد متعلق به نسل‌های قبل معتقد بودند اگر آیینه سفره عقد بشکند، یعنی آن ازدواج به خوشی و خوشبختی ختم نمی‌شود. در حالی که همه ما می‌دانیم شکستن آیینه یا مربوط به یک بچه بازیگوش است یا گیر کردن به دنباله لباس یکی از مهمان‌ها. تفکر به جا مانده و رایج گاهی آنقدر کوچک است که شاید متوجه آن نشویم. به نظر من جمله: «گل هندوانه متعلق به دختر دم بخت است تا زودتر عروس شود» اولین بار توسط دختر زرنگ دم بختی ساخته شد که دوست داشت همیشه قسمت شیرین و قرمز‌ هندوانه به او برسد. شما چه فکر می‌کنید؟
گاهی اتفاقات بسیار تلخ با نیروی تعقل در می‌آمیزد و به امیدواری تبدیل می‌شود. خانواده عروس فیروز آبادی در یک اقدام فداکارانه پس از گذشت سه روز رضایت دادند تا اعضای بدن او اهدا شود. کبد او به یک خانم ۳۱ ساله اهل گیلانغرب، کلیه‌ او به یک جوان ۲۳ ساله اهل ایذه خوزستان و کلیه دیگر او به یک جوان ۲۱ ساله اهل استان فارس اهدا گردید و بسیاری از مهمانان و اقوامی که در این عروسی حضور داشتند کمپینی در فضای مجازی با عنوان «نه به اسلحه در مراسم عروسی» به راه انداختند. این اتفاقات بسیار ناگوارند و تحمل سوگ عزیزان بسیار تلخ است. به امید حذف سنت‌های اشتباه از جامعه و بررسی تک تک رفتارهایی که بدون فکر انجام می‌دهیم.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.