دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ شماره ۱۲۷۲
سبکهای شخصیتی افراطی کودکی و تأثیر آن در بزرگسالی
ماهرخ حسن زادگان رودسری
دکتری روانشناسی تربیتی
گروهی از پژوهشگران در این فکر بودند که آیا کودکانی که سبکهای شخصیت افراطی از خود بروز میدهند، یعنی عصبانی و تندخو یا خجالتی و گوشهگیر هستند، وقتی به سن بزرگسالی می رسند، آیا همین گرایشها را حفظ میکنند؟ نتایج آنها نشان داد که این دو سبک شخصیت نسبتاً پایدار هستند. بین ۸ تا ۳۰ سالگی، تعداد قابلملاحظهای از افراد یکسان ماندند، درحالیکه دیگران به نحو چشمگیری تغییر کرده بودند. به نظر میرسید به موجب آن، کودکان پاسخهایی را در بزرگسالان و همسالان بر میانگیختند که گرایشهای آنها را حفظ میکردند، با کودکان تندخو با عصبانیت برخورد میشد، درحالیکه کودکان خجالتی نادیده گرفته میشدند، درنتیجه، این دو تیپ کودک دنیای اجتماعی خود را بهصورت متفاوتی در نظر میگرفتند.
کودکان تندخو، دیگران را متخاصم برداشت میکردند، کودکان خجالتی آنها را سرد و سرسنگین در نظر میگرفتند. این عوامل با هم باعث شدند که کودکان تندخو سرکشی خود را حفظ کنند یا افزایش دهند و کودکان خجالتی به گوشهگیری ادامه دهند. تداوم سبکهای شخصیت افراطی بر تعدادی از زمینههای سازگاری دوره بزرگسالی تأثیر داشت. در مورد مردان، نتایج تندخویی قبلی در زندگی شغلی آنها بهصورت دعوا با سرپرستان، تغییرات شغلی مکرر، و بیکاری، بیشتر از همه آشکار بودند،چراکه تعداد کمی از زنان در این نمونه، بعد از ازدواج کار کردند، زندگی خانوادگی آنها بیشتر تحت تأثیر قرار گرفته بود.
دختران تندخو بهصورت همسران و مادران عصبانی رشد کردند که خیلی مستعد طلاق بودند. تفاوتهای جنسیتی در پیامدهای بلندمدت خجالتی بودن بسیار بیشتر بود. مردانی که در کودکی گوشهگیر بودند، در ازدواج، پدر شدن و تشکیل دادن مشاغل با ثبات تأخیر داشتند، با اینحال، چون سبک گوشهگیر و کمجرات از لحاظ اجتماعی در مورد زنان قابلقبول است، زنانی که شخصیت خجالتی داشتند، مشکلات سازگاری خاصی را نشان ندادند. اگرچه بررسی پژوهشگران به آیندگان کمک مینماید تا راهکارهای بهتری جلوی رویشان بگذارد، اما به دلیل انعطافپذیری بیشتر در کودکی میتوان با تغییر در سبک رفتاری مراقبتکنندگان کودک، به تغییرات چشمگیری دست یافت و رفتار تندخویی یا کمرویی را در کودکان کاهش یا تغییر داد، چراکه تندخویی یک الگوی رفتاری والدگونه است که محیط تربیتی که کودک در آن رشد مییابد را به وجود میآورد و چنانچه والدین با مدیریت و کنترل خشم بتوانند فضا و بستر گفتگو را با کودک فراهم نمایند و برای تخلیۀ هیجانی کودک او را به کلاسهای رزمی مانند بوکس یا کاراته و… برده و بعد از آن به گفتگو بپردازند، بهتدریج سبک تندخویی و درخواست متخاصمانه کودک خود را به سبک گفتگو و شنیدن صدای همدیگر تغییر میدهد و همچنین در مورد کودکان کم رو چنانچه فضای گفتگو از طریق قصه گفتن و شنیدن با کودک و مشارکت دادن کودک در تصمیمگیریهای خانواده بیشتر شود و در فعالیتهای اجتماعی بهخصوص هم سن و سالان کودک، مرتب از او بخواهند اظهار و نظر نماید، منجر به شکلگیری عزتنفس کودک گردیده و بهتدریج یک تغییر الگویی رفتاری مشارکت جویانه جایگزین رفتار کمرویی وی میگردد.