خانه » جدیدترین » روزگار ساحرانِ عزیز

روزگار ساحرانِ عزیز

سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸   شماره ۱۲۰۶

روزگار ساحرانِ عزیز

محبوبه میر قدیری

مریض که می شدیم بی هیچ دلــواپسی می رفتیم دکتـر. یادشان بخیر،دکتر توفیقی و مرادیان،پوربهلول، شهرجردی، ابطحی،عزیزالاهی و… خاطرمان جمع بود داریم می رویم نزد طبیب و نه عزیز. اینها طبیب و یا پزشک نامیده می شدند چرا که بی هیچ سهمیه و سفارش و بدون پرداخت پول به یکی از دانشگاه های پزشکی کشور که تعداشان زیاد هم نبود راه یافته بودند و زیر نظر استادانی همچون خودشان درس خوانده و خوانده بودند تــا برسند بر سر بالین بیمار و معاینه و تشخیص و تجویز و باقی قضایا. اینان طبیب نامیده می شدند و می شوند و باقی عزیزند. عزیزان کسانی اند که با استفاده از همان امتیازهایی که ذکر کردم می روند دانشگاه و می شوند پزشک، می شوند مهندس، می روند یک رشته ای می خوانند و بعد عشق شان می کشد برای فوق بروند یک رشته دیگر و عشقشـان شعله ور می گردد که برای دکترا بروند یک رشته دیگر و اینجوری می شود که ما الان بی شمار جامعه شناس داریم، بی نهایت پژوهشگر . یک زمان اینها خیلی مد بودند، بعد، بـــا رواج کتاب های روانشناسی عامه پسند میل شان کشید به روانشناسی بخصوص که دیدند می توانند تابلو هم بزنند و یک جورهایی پزشک هم به حساب بیایند و چرتکه هایشان هم که فعال. شنیده بودند که برای هر ده دقیقه و نیم ساعت مشاوره می شود چقدر پول گرفت و چه بهتر از این؟ بعدش تب هنر گل کرد و رو آوردند به گرافیک و ادبیات دراماتیک و آه…، هنر، شهرت! از این هم گذشتند و رسیدند به این جا که ای عجب، چه غافل بوده ایم ما، با این آمار بالای طلاق و جرم و جنایت چه کاری بهتر از وکالت! دک و پزش همسطح پزشک فوق تخصص است و در آمدش نجومی و ابهتی دارد که هیچکس نمی تواند بگوید بالای چشمت ابروست و از همه بهتر، راه های گریز از قانون و دور زدن قانون را هم می آموزی و ساحـری می شوی برای خودت. و این بود و این شد که تحصیل در رشته ی حقوق هم به آن سیلاب های دیگر پیوست. رشته حقوق که در بعضی کشورهای بسیار پیشرفته جهان حالت موروثی دارد و تنها خاص کسانی ست که پدر و پدر بزرگشان هم حقوق دان بوده اند و با هوش هم هستند و می توانند از کنکور سخت این رشته عبور کنند، این هم براحتی در دسترس عزیزان – همگان- قرار گرفت و جزو رشته های تحصیلی دانشگاه هایی شد که در شان آن نبوده و نیستند. از حقوق که بگذریم می ماند نامزدی نمایندگی، از شورای شهر تا مجلس. هم پول و هم قدرت و هم شهرت! سه چرخه ای که با رعایت بعضی شرایط و ضوابط به شرط آن که رو هم داشته باشی و انبانت پر باشد از عقده نشو و نما زیر پایت قرار می گیرد و دیگر، دیگر خر مراد را سوار شده ایی و می تازانی و چه تازاندنی، دیدنی و شنیدنی! باری، حالا، ماییم و اینهمه فراوانی دل به هم زن مدرک. این همه حضور کج و کوله پزشک و مهندس و جامعه شناس و پژوهشگر، روانشناس و هنرمند و حقوق دان و نامزدها و نامزدی های جور واجور و…! چه سیر و پری تلخی! یک بار دیگر هم این را گفتم، انگار که شکم را پر کرده باشی از تریت آب شکمبه. بگذریم. شما می گویید بگذریم یا باز هم بگوییم و بگوییم و…!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.