خانه » پیشنهاد سردبیر » رواج خشونت افسار گسیخته در میان شهروندان/قتل به خاطر یک جای پارک/دادگاه علنی نزاع خیابانی منجر به مرگ در اراک برگزار شد

رواج خشونت افسار گسیخته در میان شهروندان/قتل به خاطر یک جای پارک/دادگاه علنی نزاع خیابانی منجر به مرگ در اراک برگزار شد

پنجشنبه ۲ دی ۱۳۹۵ شماره ۴۸۸

سمیه انصاری فر
وقایع استان

نزاع ها و درگیری های خیابانی یکی از علل وقوع قتل در کشور ما است، هم اکنون بخشی از پرونده‌های قتل که در سراسر کشور به آگاهی‌ها ارجاع می‌شود مربوط به مواردی از این قبیل است که از یک درگیری کوچک و به نظر بی اهمیت به یک حادثه جبران ناپذیر تبدیل می شود. مسائلی که قطعا با کمی آرامش، تامل و احترام گذاشتن به حقوق شهروندی دیگران و رعایت قوانین و مقررات قابل حل بوده‌اند. کارشناسان پزشکی قانونی می‌گویند بیش از نیمی از افرادی که به مراکز معاینات پزشکی قانونی مراجعه می‌کنند جراحت دارند و حدود ۲۰ درصد این جراحات ناشی از بروز درگیری‌ها و نزاع‌های خیابانی است؛ این مسئله نشان دهنده یک زنگ خطر برای جامعه شهری است که هر لحظه ممکن است در گوشه ای از شهر و کشور جان فردی به دلیل موارد بی اهمیت ناخواسته و در بیشتر موارد به صورت غیر عمد از بین برود. معمولا قتل های ناشی از نزاع های خیابانی که به یک باره اتفاق می افتند برای یک لحظه عصبانیت و ….
قطعا در پایین آمدن آستانه تحمل یک جامعه موارد بیشماری موثر است نمی توان تنها فشار اجتماعی و یا کاهش قدرت تحمل را دلیل بروز نزاع و درگیری عنوان کرد چرا که فشارهای مالی، اقتصادی، اجتماعی و حتی اخلاقی هم تاثیر گذار است. در بیشتر موارد قاتل بعد از قتل هنوز باور ندارد که این اتفاق افتاده است،زیرا با این فرض هرگز درگیری را شروع نکرده است، البته ساختار و فضاهای شهری نیز موجب اینگونه نزاع ها می شود بعنوان مثال بیشتر این درگیری ها در ترافیک روی می دهد.
شاید بیشتر افرادی که وارد جر و بحث ساده می شوند مثلا برای یک جای پارک یا سبقت می باشد حتی لحظه ای هم به این موضوع فکر نکنند که ممکن است همین درگیری لفظی ناگهان تبدیل به یک فاجعه جبران ناپذیر شود مانند قتل یک یا چند نفر شود. یکی از همین اتفاق ها نزدیک به یک سال پیش در خیابان جلال آل احمد اراک رخ داد که دادگاه علنی آن اول دی ماه در اراک برگزار شد. پرونده در خصوص قتل مردی حدودا چهل و دو ساله است که متهم اصلی جوانی ۲۶ ساله است. ساعت حول و حوش ۱۷ در غروب یکی از روزهای آذرماه سال ۹۴ یک درگیری لفظی بر سر جای پارک ماشین تبدیل به درگیری فیزیکی شده بین چند تن می شود و یکی از افراد نزاع کننده به دلیل وارد شدن ضربه به سر دچار خونریزی مغزی شده و به قتل می رسد. یک درگیری موجب به مرگ پدر یک خانواده و اتهام قتل به جوانی می شود که خود کارمند نیروی انتظامی بوده و تاکنون هیچ پرونده کیفری نداشته است.
آنچه در شرح این پرونده آمده است این است که در روز حادثه متهم ردیف اول به دلیل نقص فنی چراغ عقب خودرو به جلوی مغازه باطریسازی رفته و خودروی خود را پارک کرده در حالیکه با پیچ گوشتی در حال بازکردن چراغ عقب خودرو بوده، مقتول به همراه متهم ردیف دوم با مراجعت به متهم ردیف اول می خواهد که خودرو را از جلوی نمایشگاه خودرو آن ها که جنب مغازه باطریسازی بوده است بردارد و با متهم ردیف سوم که نیز در محل حادثه وجود داشته بر اثر این موضوع درگیری لفظی به وجود می آید که منجر به درگیری فیزیکی می شود که مقتول به دلیل وارد شدن ضربه توسط پیچ گوشتی توسط متهم ردیف اول به سمت چپ سرش بیهوش و به بیمارستان منتقل می شود و پس از انتقال به بیمارستان از دنیا می رود.
در این دادگاه اولیای دم مقتول از جمله مادر و سه فرزند او حضور داشتند که همگی تقاضای قصاص متهم ردیف اول را داشتند.
اما متهم بعد از قرار گرفتن در جایگاه، منکر درگیری با مقتول شد و گفت: برای تعمیر خودرو به مغازه باطریسازی شوهر خاله ام رفته بودم، داشتم چراغ عقب ماشین را باز می کردم که یک خودرو پراید آمد و راننده آن گفت: ماشین را اگر می شود به عقب بزن گفتم چشم و ماشین را جابجا کردم. نزدیک به ده دقیقه بعد دو نفر دیگر با ماشین نیسان آمدند کنار ماشین من دوبل پارک کردند، شاگرد مغازه باطریسازی که پسر عمه من است داشت چراغ را امتحان می کرد که مقتول پیاده شد و به سمت او رفت و شروع به تند صحبت کردند. من که متوجه موضوع شدم خطاب به مقتول گفتم: داداش ما چند دقیقه بیشتر اینجا نیستیم کارم تمام می شود و میروم. مقتول خطاب به پسرعمه ام گفت: ببین این آقا شعور و ادب دارد؛ ولی شما اینطور نیستید و باید کتک بخورید. من دست انداختم به کمر مقتول و او را به جلوی ماشین آوردم و گفتم: من خودم در نیروی انتظامی کار می کنم از این دعواها بسیار دیده ام، اینقدر دعواهای اینطور هست که در آخر دردسر می شود و برای همین کارت شناسایی خود را از ماشین درآورده و به او نشان دادم همینطور که در حال صحبت کردن با مقتول بودم ناگهان ضربه ای از پشت به سر من خورد و تا آمدم بچرخم یک مشت دیگر به صورتم خورد و من گیج شدم، من هیچ درگیری با هیچ فردی تا قبل از خوردن ضربه نداشتم بعد از آن گیج شدم و فقط یادم است که خود را با هر زحمتی به عقب ماشین رساندم و سر خود را بین دست هایم گرفتم؛ ولی چند نفر بر سر من ریخته و من را کتک زدند. وقتی که حالم خوب شد که دیدم درون مغازه باطریسازی هستم و شیشه های آن شکسته و جمعیت جمع شده است بعد از آن اورژانس آمد.
پس از اظهارات متهم قاضی رحمتی که مسئول پیگیری این پرونده است سوالاتی مطرح و متهم آن ها را پاسخ داد از جمله اینکه اگر شما در حال گفتگوی معمولی بودید پس چرا باید یک نفر از پشت به سر شما ضربه بزند و اینکه علت مرگ مقتول برخورد جسم سخت و نافذ (پیچ گوشتی) و خونریزی و کوفتگی مغز بوده و تنها کسی که در آن روز پیچ گوشتی دستش بوده است به گفته خودتان و شاهدان شما بوده اید.
متهم در پاسخ به این سوالات گفت: من هنوز نمی دانم علت ضربه ای که خوردم چه بود من برای وساطت و آرام کردن فضا رفتم و قبول دارم که تا قبل از خوردن ضربه من پیچ گوشتی دستم بود؛ ولی غیر از آن چند پیچ گوشتی دیگر هم در عقب ماشین بود ممکن است فرد دیگری به هر دلیلی از فرصت استفاده و ضربه را وارد کرده باشد زیرا وقتی من به حالت هوشیاری برگشتم دیدم که آمبولانس آمده ولی من در آن لحظه من در دست یکی از اقوام مقتول نیز که برادرزاده اش است هم پیچ گوشتی دیدم.
قاضی رحمتی در ادامه گفت: طبق گزارش پزشک قانونی پیچ گوشتی آلت قتل دقیقا همان پیچ گوشتی است که شما اظهار می کنید در دستتان بوده است و مورد دیگر اینکه طبق اظهارات شهود از جمله پسر عمه تان شما با مقتول درگیر شدید و در ابتدا مقتول به صورت شما یک ضربه مشت زده است و سپس شما با ضربه پیچ گوشتی به سمت سر او ضربه وارد کردید. همچنین در فیلم دوربین مداربسته نصب در آن محل مواردی هست که نشان می دهد شما در درگیری حضور داشتید و بعد از افتادن مقتول به زمین بالای سر او نشستید و سپس از سوی تعدادی مورد ضرب و شتم قرار گرفتید. در ضمن هیچ گزارشی از پزشک قانونی مبنی بر ورود ضربه به سر شما نیست بلکه گزارش حاکی است صورت و دندان های شما آسیب دیده است.
ولی متهم همچنان مصرانه این موضوع را قبول نداشت. در ادامه وکیل متهم در دفاع از متهم گفت: برخی از ابهامات در خصوص پرونده پزشکی و اظهارات شاهدان وجود دارد و تقاضای بازبینی و بررسی پرونده پزشکی مقتول و متهم را توسط یک تیم پزکشی خارج از استان دارم زیرا سهل انگاری هایی و سطحی نگاری هایی در این گزارش به وفور دیده می شود که با وجود آن ها اشاره نکردن به ورود ضربه به سر موکل من بدیهی است. در ادامه بازبینی فیلم دوربین مداربسته نیز در حضور افراد حاضر در آن فیلم از جملهب رادر مقتول که یکی از نزاع کنندگان بوده را نیز خواستارم و باز تاکید دارم رضایت ناگهانی برخی شاکیان این پرونده نیز که جز شاهدان هستند و مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند کمی ابهام دارد.
در ادامه وکیل اولیای دم نیز گفت: آنچه در پرونده پزشک قانونی مهم است علت تامه و جراحات منجر به مرگ است که در این پرونده علت اصلی آن خونریزی وکوفتگی مغز توسط جسم سخت نافذ است در اظهارات متهم در طی بازرسی و طبق پرونده تعارضاتی است و با وجود انکار درگیری، طبق گفته شاهدین و اظهار آن ها به درگیری متهم با مقتول سیر منطق نشان می دهد که متهم مرتکب این قتل شده است.
قاضی رحمتی در پایان گفت: اتهام شما با توجه به کیفر خواست، شواهد و قرائن موجود در پرونده از جمله فیلم دوربین مداربسته و آلات کشف مکشوفه ارتکاب قتل عمد اعلام و تفهیم می گردد آخرین دفاعیات خود را بیان کنید آیا اتهام خود را قبول دارید.
متهم گفت: خیر من قبول ندارم و همچنان می گویم که درگیری با مقتول نداشتم و در ابتدا ضربه به سر من خورد و بعد از آن نمی دانم چه اتفاقی افتاد، تنها پشیمانی من این است که وارد یک دعوا برای وساطت شدم.
قاضی رحمتی در پایان این دادگاه گفت: بروز چنین اتفاق هایی در شهر اراک در واقع یک هشدار است خصوصا به مسئولین شهری به لحاظ نامناسب بودن مبلمان شهری وکمبود فضای شهری از جمله کمبود پارکینگ.
وی ادامه داد: ما روزانه به کرات در سطح شهر درگیری های از این دست داریم که همین بگو مگوهای ساده و جزئی برای گرفتن پارک و کجا پارک کردن باعث عصبانیت می شود.
قاضی رحمتی تصریح کرد: به شهروندان نیز باید هشدار داد که یک لحظه عصبانیت و کم صبری و کنترل نکردن خشم ممکن است واقعه ای که امروز نظاره گر آن هستیم را موجب شود.
آنچه از این پرونده برمی آید این است که گاه بدون هیچ فکری یا برنامه از قبل فقط به دلیل نداشتن گذشت از سوی طرفین هر دو طرف دچار مشکل خواهند شد ، مانند این ماجرا که یکی از دنیا برود و دیگری عمر خود را پشت میله های زندان در انتظار رای بگذراند؛ ولی اگر در زمان درگیری کمی تحمل لحاظ می شد حالا هر دو سرنوشت دیگری داشتند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.