چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۸ شماره ۱۰۹۰
دلشوره های انتخاب
نگاهی به یکی از نگرانی های این روزهای والدین برای ثبتنام فرزندان شان در مدارس
رضاحیدری؛ روانشناس و مشاور تحصیلی
یکی از چیزهایی که همیشه برای والدین به عنوان یک دغدغه مطرح بوده است ثبتنام فرزندانشان در مدارس است. این مسئله چند سالی است که پررنگتر شده و بسیاری از والدین تمام تلاش خود را میکنند تا فرزندانشان را در بهترین مدارس شهر ثبتنام کنند. مدارسی که متقاضی بیشتری برای ثبتنام دارند معمولاً خیلی زودتر از مدارس معمولی شروع به ثبتنام میکنند و خیلی هم زود ظرفیتشان تکمیل میشود. با نزدیک شدن به ایام ثبتنام مدارس، پدر و مادرها دچار نوعی استرس پیش از ثبتنام میشوند و نگراناند که مبادا نتوانند فرزندشان را در مدرسه خوب و باکیفیتی ثبتنام کنند. پدر و مادرها به دنبال یک مدرسه بهاصطلاح خوب میگردند تا با ثبتنام فرزندشان در آن مدرسه آینده درخشانی را برایش رقم بزنند؛ اما چرا انتخاب مدرسه برای برخی از والدین تا این اندازه مهم است؟
یکی از پاسخهایی که میتوان برای این سؤال ذکر کرد این است که والدین میخواهند فرزندشان به موفقیتهایی که روزی آرزوی خود آنان بوده دست یابد. به همین جهت میخواهند به هر واسطهای که شده او را در یک مدرسه خوب ثبتنام کنند تا آینده درخشانی برایش رقم بخورد. برخی از والدین گمان میکنند اگر فرزندشان در یک مدرسه عادی تحصیل کند آینده درخشانی نخواهد داشت.
عدهای نیز با مشاهده تبلیغات برخی مدارس شیفتهی آنان شده و گمان میکنند اگر فرزندشان را در آن مدرسه ثبتنام کنند زمینه موفقیت و خوشبختی او را فراهم کردهاند.
بههرحال هرچه که باشد افراد زیادی در ایام ثبتنام مدارس نگرانی و استرس را تجربه میکنند و هرکدام نیز برای این نگرانی دلایل خاص خودشان را دارند.
حال باید به پاسخ این سؤال بپردازیم که آیا واقعاً نوع مدرسه در موفقیت دانش آموزان و خوشبختی آنان تأثیرگذار است یا خیر. قطعاً برخی مدارس به دلیل جوی که دارند میتوانند انگیزهای برای تلاش بیشتر را در دانش آموزان ایجاد کنند اما نکتهای که نگرانکننده است این است که ما مدرسه را علت تمام و کمال موفقیت یا شکست دانش آموزان بدانیم و از وظایفی که بهعنوان پدر و مادر در تربیت و رشد فرزندان داریم غافل شویم.
نمیتوان با قطعیت گفت که اگر دانشآموزی در یک مدرسه خوب تحصیل کند آینده روشنی خواهد داشت. از آن طرف هم نمیتوان دانشآموزانی که در مدارس معمولی یا حتی ضعیف تحصیل میکنند را محکوم به شکست دانست. قطعاً مدرسه در آینده دانشآموزی که در آن تحصیل میکند اثراتی دارد اما تلاش خود دانشآموز و محیط خانواده تأثیرات بیشتری بر آیندهاش خواهد داشت.
اگر والدین بهجای توجه صرف بر مدرسه و آموزشهایی که در مدارس ارائه میشود سعی کنند برخی عادات خوب و پسندیده که برای موفقیت فرزندانشان ضروری هستند مانند سحرخیزی، مطالعه، ورزش کردن، مدیریت زمان، سختکوشی، سوادمالی و… که معمولاً در مدارس خیلی به آنها توجه نمیشود را به فرزندانشان بیاموزند آینده بهتری را میتوانند برای آنان رقم بزنند.
والدین در ثبتنام مدارس معمولاً دچار خطاهای شناختی شده و تصمیمگیری آنها در انتخاب نوع مدرسه تحت تأثیر این خطاهای شناختی قرار میگیرد. خطاهای شناختی باورهای غلطی هستند که در تفسیر رویدادها ما را درگیر خود ساخته و اجازه تجزیه و تحلیل صحیح را به ما نمیدهند. دو خطای شناختی را میتوان در ثبتنام مدارس موردتوجه قرارداد: خطای بقا و خطای بدن شناگر.
در خطای بقا ما به افرادی که در یک کار یا رشته موفق شدهاند نگاه میکنیم و بر اساس آن تصمیم میگیریم که ما نیز آن راه را انتخاب کنیم. در این انتخاب توجه ما صرفاً به موفقهاست و به افرادی که درهمان مسیر شکست خوردهاند توجه نمیکنیم. بهعنوانمثال زمانی که نام یک نفر را بهعنوان برنده خودرو بر روی ورودی یک فروشگاه زنجیرهای مشاهده میکنیم گمان میکنیم خرید کردن از آن فروشگاه برای ما نیز میتواند چنین نتیجهای داشته باشد و به هزاران نفری که از آن فروشگاه خرید کرده و جایزهای برنده نشدهاند دقت نمیکنیم. چنین خطایی ممکن است در انتخاب مدرسه برای تحصیل فرزندانمان نیز رخ دهد. به این صورت که به بنری که نشاندهنده دانش آموزان موفق آن مدرسه است توجه میکنیم و به دانشآموزان بسیاری که در همان مدرسه تحصیل کرده و موفقیتی به دست نیاوردهاند دقت نمیکنیم. برای اینکه بتوانیم در مقابل این خطای شناختی مقاومت کرده و در تصمیمگیریهایمان دچار آن نشویم همیشه در کنار توجه به خروجیهای موفق باید به خروجیهای شکستخورده نیز توجه کنیم و سعی کنیم منطقی تصمیم بگیریم نه هیجانی.
خطای بدن شناگر از دیگر خطاهای شناختی است که ممکن است والدین در انتخاب مدرسه برای تحصیل فرزندانشان در دام آن گرفتار شوند. این خطای شناختی زمانی رخ میدهد که ما در تشخیص علت و معلول دچار اشتباه شویم. بهعنوانمثال اگر ببینیم یک شناگر ماهری اندامی زیبا و بدون نقص دارد، گمان میکنیم که فعالیت او در زمینه شنا علت این اندام زیباست. به همین جهت ما نیز تصمیم میگیریم تا در رشته شنا فعالیت کنیم و به چنین اندامی دست یابیم. درحالیکه ممکن است بدن آماده و بدون نقص این فرد علت موفقیت او در رشته شنا بوده باشد.
در مورد ثبتنام مدرسه هم والدین اینگونه تصور میکنند که اگر فرزندشان در یک مدرسه خوب که خروجیهای موفقی داشته تحصیل کند او نیز مانند آنان به یک دانشآموز موفق تبدیل شده و آینده روشنی خواهد داشت. درحالیکه معمولاً مدارسی که خروجیهای خوبی دارند در زمان ثبتنام خود فیلترهایی را اعمال و دانش آموزان کوشا و موفق را ثبتنام میکنند. طبیعی است که این دانش آموزان در ادامه نیز نتایج درخشانی کسب کرده و بتوانند افتخارآفرینی کنند. پس مـــدرسه در موفقیت آنان تأثیر چندانی نداشته و اینان از ابتدا کوشا و بهاصطلاح درسخوان بودهاند. برخی از مدارس بنری را بـــه عنوان معرفی افتخارات خود چاپ کرده و در آن اسامی دانشآموزانی که توانستهاند در مدارس نمونه و تیزهوشان قبول شوند و یا در کنکور رتبه خوبی کسب کنند را درج میکنند. خانوادهها نیز با مشـــاهده این اسامی بلافاصله گمان میکنند که مدرســــه علت این موفقیتهاست. این دانش آموزان از قبل عادت به مطالعه و سختکوشی داشته و اگر در مدرســـه دیگری نیز تحصیل میکردند میتوانستند به موفقیتهایی دست یابند. هنر مدرسه باید این باشد که از یک دانش ضعیف و معمولی یک دانشآموز نمونه و یک رتبه برتر کنکور بسازد نه اینکه دانش آموزان خوب را گلچین کرده و موفقیت آنان را به خـــود نسبت دهد.
مدرسه و دانشگاه ابزاری است برای اینکه افراد بتوانند به اهدافشان برسند و نباید به عنوان هدف به آن نگاه کرد. تجربه نشان داده افراد بسیاری در بهترین مدارس و دانشگاهها تحصیل کردهاند اما حتی نتوانستهاند برای خودشان یک شغل مناسب داشته باشند و به مشاغل کاذب روی آوردهاند. از آن طرف هم کم نیستند افرادی که در مدارس و دانشگاههای متوسط و معمولی تحصیل کرده اما بهواسطه تلاش و پشتکارشان به موفقیتهای خیرهکنندهای دست پیدا کردهاند. اگر والدین بهجای توجه صرف بر مدرسه بر مهارتآموزی فرزندانشان تمرکز کنند و در دوران تحصیل او چه در مدرسه و چه در دانشگاه شرایط فراگیری مهارتهای ضروری برای کار و شغل را بــرای او فراهم کنند قطعــاً آینده درخشــــانتری را برای او رقـــم خواهند زد.