خانه » پیشنهاد سردبیر » دق که ندانی که چیست گرفتم

دق که ندانی که چیست گرفتم

شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸  شماره ۱۰۸۴

افزایش نگران کننده آمار فقرای جامعه در میان بی تفاوتی مسئولان

دق که ندانی که چیست گرفتم

خط فقر مطلق در استان مرکزی قبل از گرانی ها یک میلیون و پانصد هزار تومان بوده است

سهراب جان بزرگی

افزایش نرخ تورم در کنار کاهش ارزش پول ملی اتفاقی آشنا برای ایرانیان است. مدت هاست که نگرانی اصلی مردم نه خرجکرد بلکه پس انداز و جمع کردن سرمایه برای روز مباداست. اما کار به جایی رسیده است که دیگر هر روزمان همان روز مباداست. نگاهی به تاریخ ارزش پول ملی نشان می دهد که عموما با سرعت قابل توجهی رو به کاهش بوده است، به جز دوره هشت ساله جنگ تحمیلی که بر خلاف تصور ارزش ریال ایران نسبت به دلار آمریکا افزایش داشته است. از سال ۵۷ تا دو سال بعد از جنگ هشت ساله ارزش دلار از ۷ تومان ایران به ۶ تومان کاهش یافت. اما یک سال بعد به ناگاه با افزایش حدود ۲۵ برابری به ۱۴۵ تومان رسید. دهه هفتاد را می توان دوران ثبات اقتصاد ایران پس از انقلاب دانست، یعنی طی ده سال تنها با افزایش ۳۰ تومانی ارزش دلار نسبت به ریال رو به رو بودیم. یک سال بعد از این دوران افزایش حدود ۵ برابری شوک دوباره ای به اقتصاد ایران وارد ساخت و دلار از مرز ۷۰۰ تومان گذشت. ده سال بعد در میانه دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، دلار ۱۱۰۰ تومانی افسار گسیخت و مرز ۳ هزار تومان را رد کرد. حالا هم که اگر ورزشگاه آزادی با ظرفیت صد هزار نفریش پر شود و نفری یک ریال روی هم بگذارند باز هم نمی شود یک دلار آمریکا را خرید.
این اتفاقات از یک سو و عدم کسب درآمد و تولید ناخالص ملی باعث شده تا نرخ تورم نیز همواره سعودی باشد. تلاش بی حاصل سیاسیون که البته فقط در حد شعار بوده، رساندن نرخ تورم به زیر عدد ده است. اما در سال های اخیر که از آن به عنوان دوران جنگ اقتصادی یاد می شود به نظر می رسد کسی دیگر نمی تواند به کنترل تورم و حفظ ارزش پول ملی فکر کند. هرچند طبق آمار در دورانی که فروش نفت در ایران هم به لحاظ حجمی و هم قیمتی در اوج خود قرار داشت نیز ارزش ریال نسبت به دلار با سقوط قابل توجهی همراه بود.
روند کاهشی ارزش پول ملی در سالهای پیش همواره وجود داشته اما هرچه این سقوط بیشتــر می شود، با روند تصاعدی ضربه های وارد شده به زندگی مردم قابل توجه تر می شود. نمونه قابل لمسش هم ماه های اخیر است که قیمت اکثر اجناس حداقل سه برابر شده است. همین امر فضای تشویش فکری را در جامعه به شدت افزایش داده است به طوری که تاثیرش در زندگی اجتماعی مردم و برخوردهایشان با یکدیگر در موقعیت های مختلف محسوس است.
یکی از پارامترهایی که شرایط نامساعد اقتصادی جامعه را تشان می دهد، خط فقر است. منظور از خط فقر حداقل درآمدی است که با کمتر از آن کسب حداقل استاندارد زندگی میسر نباشد. با وجود اهمیت بالای محاسبه خط فقر و شناسایی ویژگی های گروه های فقیر هیچ نهاد رسمی در کشور، خط فقر را به طور عمومی منتشر نکرده و محاسبات صورت گرفته حول این متغیر معمولا به صورت درون دستگاهی یا در مطالعات آکادمیک و مقالات و پایان نامه های دانشگاهی انجام شده است. نقطه ضعف این نوع محاسبات این است که در طول زمان پیگیری نمیشود و با توجه به پایه متفاوت محاسبات در هریک از مطالعات، نتایج آنها قابل مقایسه با یکدیگر نیست. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تهیه و انتشار خط فقر به صورت دوره ای را در دستور کار خود قرار داده است.
هدف این مطالعه برآورد خط فقر مطلق است، فقر مطلق را می توان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی تعریف کرد. فقر مطلق عدم دسترسی به حداقل های معیشت در جامعه را بررسی کرده و تحت تأثیر توزیع درآمد در جامعه نیست. در مطالعات مربوط به این نوع فقر به موضوع تأمین حداقل نیازهای اساسی پرداخته می شود، بنابراین در برخی از کشورهای پیشرفته حتی ممکن است فقیر مطلق وجود نداشته باشد، اما در کشورهایی که دچار فقر مطلق هستند، یعنی بخشی از جامعه هنوز امکان دستیابی به حداقل های زندگی را ندارند، بررسی فقر نسبی در مقایسه با فقر مطلق چندان اهمیتی ندارد.
طبق آخرین آمار منتشر شده توسط مرکز پژوهش های مجلس خط فقر ماهانه برای یک خانوار چهار نفری در شهر تهران در تابستان ۹۷ دو میلیون ۷۳۰ هزار تومان برآورد شده که این رقم در فصل بهار برای تهرانی‌ها حدود ۳۰۰ هزار تومان کمتر بوده است. مرکز پژوهش‌های مجلس، استان‌های ایران را در چهار خوشه طبقه‌بندی کرده است؛ و شهرهای استان‌هایی که قیمت گروه‌هایی خوراکی و مسکن آنها به هم شبیه است در یک گروه قرار گرفته‌اند. بر همین اساس، کمترین خط فقر در تابستان امسال مربوط به شهرهای استانهای اردبیل، خوزستان، خراسان رضوی، فارس، خراسان جنوبی، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد بوده است. متوسط خط فقر شهرهای این استان‌ها ماهانه یک میلیون و ۳۳۱ هزار تومان برآورد شده است. نتایج تفکیکی این مطالعه در جدول زیر قابل مشاهده است.
براساس برآورد مرکز پژوهش‌های مجلس، در مناطق روستایی، بالاترین خط فقر متعلق به استان‌های سیستان و بلوچستان، ایلام وکهکیلویه و بویراحمد بوده که خط فقر در این مناطق در تابستان سال پیش ۷۸۱ هزار تومان تخمین زده شده است.
با توجه به بررسی های میدانی می توان دریافت که با افزایش دو الی سه برابری قیمت کالاهای اساسی برای زندگی، خط فقر برای خانواده چهار نفره در استان مرکزی که در ۶ ماهه اول سال پیش در حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بوده است، در سه ماهه اول امسال باید به بیش از ۳ میلیون تومان رسیده باشد. این شوک بزرگ وارد شده به اقتصاد خانوار در حالی که حقوق ها و در مجموع درآمد های جامعه به دلیل رکود افزایش چندانی نداشته، باعث ایجاد نگرانی های بسیاری در سطح جامعه شده است. همانطور که معاون اول رئیس جمهور درباره کاهش قدرت خرید جامعه در سال جاری هشدار داده بود. او حدود یکسال پیش گفته بود در دوران اعمال تحریم‌های جدید دو خطر بیکاری و کاهش قدرت خرید مردم کشور را تهدید می‌کند. اگرچه رئیس جمهور در مواجهه با این اتفاق و برای جلوگیری از افزایش قیمت‌ها گفته بود دولت حدود ۱۴ میلیارد دلار هم برای کالاهای اساسی با ارز ۴۲۰۰ تومانی اختصاص داده است. دلارهایی که درصد زیادی از آن به جای خرج شدن برای کالاهای اساسی در جیب دلالان و رانت خواران رفته است.
این شرایط در حالیست که حداقل حقوق و دستمزد در سال ۹۸ زیر دو میلیون تومان است. اگرچه دولت برای حقوق های پایین و یا به اصطلاح حداقلی بگیران افزایش حقوق حدود ۳۰ درصدی را در نظر گرفته است که بر اساس آن، حقوق حداقلی بگیران کارگری از یک میلیون و ۱۱۴ هزار تومان سال گذشته به یک میلیون و ۵۱۶ هزار تومان برای سال ۹۸ می‌رسد که حکایت از افزایش ۴۰۰ هزار تومانی حقوق ایشان دارد؛ افزایشی معادل آنچه مجلس برای کارمندان و بازنشستگان تصویب کرد و دولت موظف به اجرای آن است.
در سال ۹۵ و بر اساس گزارش منتشر شده توسط مرکز پژوهش های مجلس، حدود ۳ میلیون و ۴۴۰ هزار خانواده با جمعیتی بالغ بر ۱۳ میلیون و ۳۲۶ هزار نفر (نزدیک به ۱۶/۷ درصد کل جمعیت کشور) در ایران زیر خط فقر مطلق زندگی می‌کرده‌اند. این برآوردها بر اساس محاسبه هزینه خانوار و با در نظر گرفتن امکان دسترسی به ۲۱۰۰ کالری غذا و مقایسه آن با درآمد خانوار به دست آمده است. بر اساس این محاسبات، ۱۵ درصد خانواده‌های روستایی و ۱۲ درصد خانواده‌های شهری و در مجموع ۱۴درصد خانواده‌های کل کشور در سال ۱۳۹۵ مطلقا فقیر بوده‌اند؛ به این معنی که از عهده تامین غذای کافی برنمی‌آمده‌اند. دو سال بعد یعنی در سال ۹۷ حداقل خط فقر ۲۵ درصد افزایش داشته و در سال ۹۸ هرچند آمار رسمی از این میزان منتشر نشده، با توجه به افزایش چند برابری قیمت ها می توان افزایش حداقل ۵۰ درصدی خط فقر را در نظر گرفت. یک محاسبه ساده نشان می دهد که در حال حاضر حداقل و در خوشبینانه ترین حالت ۲۵ درصد یعنی چیزی حدود یک چهارم جامعه در فقر مطلق به سر می برند. این آمار نگران کننده که با روندی سرسام آور در حال پیشتازی است، به عنــوان اصلی ترین دغدغه مردم در این روزها باعث بروز مشکلات بسیاری در سطح جامعه شده است. اتفاقی که بعید به نظر می رسد مسئولین چاره ای برای حل آن اندیشیده باشند، چراکه که گویا وضعیت کار از دست آنها نیز در رفته است.

خوشه ها به ترتیب شامل مناطق ذیل می باشند: خوشه اول: استانهای مرکزی، آذربایجان غربی، کردستان، بوشهر، هرمزگان، گیلان، اصفهان، همدان، زنجان، قزوین، مازندران،گلستان، لرستان، سمنان، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان و شهرستان تبریز، شهرستان اصفهان، شهرستان اهواز. خوشه دوم: استانهای اردبیل، خوزستان، خراسان رضوی، فارس، خراسان جنوبی، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد. خوشه سوم: استانهای کرمانشاه، البرز، قم، تهران، شهرستان مشهد، شهرستان کرمانشاه، شهرستان کرج، شهرستان شیراز. خوشه چهارم: شهرستان تهران. مقادیر سرانه معادل با فرض نفر اول برابر یک، نفر دوم برابر ۷/۰ و نفرات بعدی برابر ۵/۰ در نظر گرفته شده است (خانوار چهار نفره معادل ۷/۲ در نظر گرفته شده است.)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.