خانه » جدیدترین » در جستجوی سیمرغ

در جستجوی سیمرغ

چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹  شماره ۱۲۶۷

در جستجوی سیمرغ

شرحی بر منطق الطیرعطار/بخش چهارم

مصطفی بادکوبه ای

آشنایی با نقش آفرینان: ۱-عطار بزرگوار عارفی است هنرمند اگر به جنبه هنری او توجه نشود از فهم بسیاری از ریزه کاری های کتاب منطق الطیر باز می مانیم. شما به خوبی آگاهید که این روزها چه در سینما، در بخش اول فیلم ها (تیتراژ) و چه در گروه های موسیقی، نخست هنرپیشگان یا نوازندگان به بیننده و شنونده معرفی می شوند، عطار عزیز درهشتصد، نهصد سال پیش، با ابتکاری ارزشمند، دوازده پرنده را معرفی می کند تا خواننده بفهمد که با جمعی از پرندگان روبرو است. ضمنا همانگونه که در فیلم، بازیگر اول و دوم را که نقش تعیین کننده دارد، اول معرفی می کنند، عطار نیزنخست به هدهد پرداخته است.
-۲ هریک از این پرندگان که انتخاب و معرفی شده اند صفاتی خاص دارند که باید به آنها توجه شود در شماره پیشین شرحی مختصر در باب هدهد نوشته شد اینک به موسیجه می پردازد.
موسیجه
خه خه ای موسیجه ی موسی صفت
خیز، موسیقار زن در معرفت
کرد از جان مرد موسیقی شناس
لحن موسیقی خلقت را سپاس
همچو موسی دیده ای آتش ز دور
لاجرم، موسیجه ای در کوه طور

هم ز فرعون بهیمی دور شو
هم به میقات آی مرغ طور شو
پس کلام بی زفانِ بی خروش
فهم کن بی عقل و بشنو، نه به گوش
موسیجه، پرنده ای است کوچک تر از فاخته، عطار او را با واژه تحسین و آفرین «خه خه» مخاطب قرار می دهد، خه خه یعنی به به ، آفرین اما «جه» و «چه» پسوندی است که برای کوچکی و تصغیر به کار می رود، مانند گوی چه، که بتدریج به گوجه تبدیل شده و کوچه که اصلش «کوی چه» (کوی کوچک) بوده است.
کلمه موسی، که بخش اول نام موسیجه است، عطار هنرمند را واداشته تا میان این پرنده کوچک و موسی ارتباطی برقرار کند. بویژه که عطار یک خراسانی از روستای کدکن بوده و من شخصا در هنگام انجام وظیفه در لباس سپاه دانش در تربت حیدریه می شنیدم که مردم معمولی آوایی را که از این پرنده می شنوند به یک جمله پرسشی تاویل می کنند، گویی این پرنده می پرسد«موسی کو تقی ؟» و به همین جهت مردم او را «موسی کُ تِقی» می نامند: با این پیش زمینه صوتی و خطی است که شیخ عطار میان موسی و موسیجه ارتباطی هنری ایجاد کرده و او را تا کوه طور می کشاند ؛؛ و چه زیبا!! کاش ما این «سوررئالیستی» عملی را تشخیص دهیم و در برابر اصطلاحات جدید غربی شگفت زده نشویم.
آفرین بر تو ای موسیجه، که صفت موسایی داری. موسای کوچک هستی، این اگر موسیقی را (موسیقار) می نوازی در جهت «معرفت» بنواز، شما قطعا توجه دارید که موسی، موسیجه و موسیقی چه رابطه ی کلامی، آوایی کو خطی زیبایی دارند، والبته آوای موسیجه نیز براستی زیباست.
چرا در مسیر معرفت موسیقی را بنواز؟!
زیرا مرد موسیقی شناس، لحن موسیقی موجود در جهان را می شناسد و از آن لذت می برد. این هنر بزرگی است که عرفای ما با نگاه به دیدگاه اندیشمندان و فلاسفه یونانی، موسیقی را نوایی از خلقت گرفته شناخته و شناسانده اند مولانای بزرگ هم می فرماید:
پس حکیمان گفته اند این لحن ها
از دوارِ چرخ بگرفتیم ما
بانگ گردش های چرخ است این که خلق
می سرایندش به تنبور و به حلق
ما همه اجزای آدم بوده ایم
در بهشت این لحن ها بشنوده ایم
(دفتر چهارم مثنوی بیت ۷۳۳ به بعد)
حالا که موسیجه به طور رسیده است پس همچون موسی از دور آتشی دیده است (آیه ۷۷ سوره اعراف)- اذ قال موسی لاهله انی آنست نارا.. هنگامی که موسی به خانواده اش گفت من آتشی از دور خود می بینم) ملاحظه می نمایید که تخیل شاعرانه چه می کند؟! زیرا می دانیم که در قصص الانبیا و کتب مقدس تورات و انجیل و بالأخص در قرآن کریم سخنی از پرنده ای در کوه طور نیست، اما اینک که موسیجه ی ما با موسی ارتباط پیدا می کند باید توجه داشته باشد که مجاورت با موسی تعهد آور است، نمی توان کنار موسی قرار گرفت اما بدون هیچ تعهدی فقط از نزدیکی با او کسب افتخار کرد.
این نکته بسیار مهمی است که قابلیت عبرت آموزی فراوان دارد. نزدیکی به بزرگان تعهد آور است. این پرنده باید با تمام کوچکی اش از فرعون بهیمی یعنی «فرعون حیوانیت» دور شود. اکثر مردم تصور می کنند که فقط بزرگان و قدرتمندان و پادشاهان و توانمندان در معرض خطر « تفرعن» یعنی خود بینی و خود خواهی و انحصار طلبی «فرعون گونگی» قرار می گیرند!! در حالیکه چنین نیست این انحصار صحیح نیست بلکه امکانات دنیایی لغزشگاه توانمندان است اما چه بسا مردان معمولی و ظاهرا ساده و متوسط که در خانه خود فرعون هستند در قبیله و منطقه و اداره محله خود احساس فرعونی دارند!!‌ و چونان فرعون عمل می کنند..کارمندی یا مدیری ساده هستند اما در برخوردشان با مردم و مراجعه کننده واقعا فرعونی عمل می کنند … پس، به خویش هشدار دهیم که آیا ما با تمام کوچکی مان در منطقه تحت تسلط خویش فرعونی عمل نمی کنیم ؟
ای موسیجه از فرعون گونگی و حیوانیت (بهیمی) بگذر و به میقات پروردگار بیا و مرغ کوه طور باش.
چه خوب است که جهت گیری ما جهت گیری الهی و معرفتی باشد و بتوانیم خودرا به میقات الهی برسانیم.
اگر می خواهی به کمال برسی، همانگونه که وحی به موسی بدون کلام و سر وصدا می رسید و آن پیامبر با کمال روحی نه با گوش حسی پیام خدارا می گرفت ما هم در محضر او سکوت کنیم تا دلمان در سکوت روحانی کلام الهی را بشنود.
وقتی ما سخن می گوییم، «ما» سخن می گوییم، بیایید بگذاریم «او» سخن بگوید.
پروردگارا، ما را از غوغای درونی نجات ده تا در سکوت پاک شنونده سخنانت باشیم.
ادامه دارد

مصطفی بادکوبه ای هزاوه ای در سال ۱۳۲۸ در اراک به دنیا آمد. تا دیپلم در اراک وسپس برای ادامه تحصیل به سمت مشهد و تهران رفت، در سال ۱۳۸۵ دکترای ادبیات تطبیقی از آمریکا گرفت تاکنون بیش از بیست و سه عنوان از کتاب هایش چاپ شده و چند عنوان هم منتظر مجوز است . شاعر، نویسنده و پژوهشگر مولانا و حافظ است. کتاب منطق الطیر ازمشهورترین آثار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، عارف و شاعر قرن ششم ربع اول قرن هفتم هجری می زیسته است. از پیشوایان مولاناست آثار معروف او الهی نامه ، اسرار نامه ، مصیبت نامه و دیوان غزلیات و تذکره الاولیا است. در این میان تذکره الاولیا و منطق الطیر شهرت ویژه دارند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.