پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶ شماره ۷۷۶
***
وقایع استان
سحر یاری
***
تاثیرات فقر بر جامعه بر کسی پوشیده نیست. بدون شک فقر زمینه ساز نابرابری و ناعدالتی و به تبع آن عامل بسیاری از فشارها و تهدیدات در جامعه است. جدای از زیاد شدن فاصله طبقاتی در ایجاد فاصله میان اقشار مختلف مردم و حتی شکل گیری نوعی خصومت پنهان در میان آن ها تاثیر داشته است.
بدون شک نابرابری، فقر و افزایش تعداد فقرا و بیکاران نشان از وضعیت وخیم اقتصاد در هر کشوری است. مسئله ای که در کشور ما رو به افزایش است. براساس نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در سال ۹۵ نرخ بیکاری جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر در حالی به ۱۲ و چهار دهم درصد رسیده که نشاندهنده بیکاری جمعیتی بالغ بر ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر است.
همچنین طبق این نتایج نرخ مشارکت اقتصادی در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی کمتر بوده است که در این میان تعداد بیکاران تحصیلکرده نیز رو به افزایش است. شاید نیاز چندانی به آمار و ارقام و استدلال های جامعه شناختی و علمی نیست برخی ناآرامی های یک ماهه اخیر، اعتراضات کارگری، تجمع مالباختگان، پایین آمدن ارزش ریال در برابر دلار، تورم و … همگی نشان از وضعیت نامساعد اقتصادی در کشور دارد. این شرایط قطعا بسیاری را با بحران های مالی رو به رو می کند و ممکن است حتی برخی را از وضعیت متوسط به فقر نزدیک تر کند و همانطور که گفته شد توسعه فقر در جامعه و افزایش فقیران آسیب های دیگری را نیز به تبع خود دارد که عمده تررینش خشونت پنهان اعضای جامعه نسبت به هم است.
با توجه به اهمیت فقر، اندازه گیری شاخصه ای بنام خط فقر همیشه مورد بحث کارشناسان و تحلیلگران بوده است. تعریف های مختلفی برای فقیر و سنجش خط فقر وجود دارد. اما به طور عمده خط فقر در جامعه ایران بر اساس نیازهای اولیه تعریف می شود یعنی سیری شکم و تا حدودی بهداشت فردی، پوشاک و مسکن و در واقع کسانی که از پس نیازهای اولیه و اساسی خود بر نمی آیند فقیر خوانده می شوند. به تازگی آخرین نرخ خط فقر ملی کشور از سوی معاون وزیرتعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام شده است. رقمی که واکنش های مختلفی را در پی داشته است. چند روز پیش احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در مصاحبه ای با روزنامه «اعتماد» گفته بود: « برای رسیدن به رقم فقر ملی، فرمول مشخصی را مدنظر قرار دادهایم بدین صورت که فقر شدید یا همان خط فقر ملی را از حاصلضرب هزینههای خوراکی هر خانواده به دست میآوریم که میانگین آن چیزی حدود ٧٠٠ هزار تومان برای هر خانوار ٣ تا ۵ نفره است. »
وی در این مصاحبه از شناسایی ۸۰۰ هزار خانوار در بودجه ٩٧ که زیر ٧٠٠ هزار تومان در ماه درآمد دارند خبر داده و اعلام کرده بود: با توجه به این مساله وزارت رفاه در بودجه ٩٧ پیشنهاد کرده برای از بین بردن فقر شدید بودجهای اختصاص یابد و دولت بستههای حمایتی برای این خانوارها تدارک ببیند تا از سال آینده هیچ خانواری در ایران زیر ٧٠٠ هزار تومان درآمد نداشته باشد.
اما این رقم با توجه به هزینه های کنونی زندگی در جامعه ایرانی خیلی مورد نقد قرار گرفته است. یکی از این انتقادها را حسین راغفر و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا پژوهشگر فقر داشته است، وی در گفتگو با اعتماد گفته است: «این رقم حتی خط بقا را هم نشان نمیدهد. تصور میکنم منظور آقای معاون از خط فقر، حداقل نیاز کالری یک فرد برای زنده ماندن باشد. با این رقم شاید بشود غذاهای حداقلی که یک نفر و نه یک خانواده برای زنده ماندن لازم دارد را خرید. این رقم اگر در مقیاس تعداد متوسط خانوار محاسبه شود، به نام خط فقر شدید شناخته میشود. طبیعتا اگر فردی کمتر از ٧٠٠ هزار تومان در ماه درآمد داشته باشد، با گرسنگی روبهرو میشود. بنابراین این رقم، مرز گرسنگی برای یک نفر است و با خط فقر شدید که یک خانواده در آن مورد محاسبه قرار میگیرند متفاوت است. قطعا خانوادهها با این رقم نمیتوانند زندگی کنند.»
وی ادامه داده بود: «ما خط فقر ملی نداریم. خط فقر ملی اگر چنین چیزی را بشود متصور شد رقمی است که بتواند در کل کشور قابل اعمال باشد. این مساله در کشورهایی که اقتصادشان دچار دوگانگی شهر و روستا نیست و از نوعی همگنی بین نقاط مختلف اقتصاد کشورشان برخوردارند ممکن است بتواند کاربردی داشته باشد. اما در مورد ایران نرخها در نقاط شهری و روستایی متفاوتند، در نقاط شهری هم تفاوتهای فاحشی دارند و حتی بین روستاها هم یکدستی وجود ندارد، اعلام خط فقر ملی بیمعناست. شاید منظور ایشان از اعلام این رقم، میانگین خط فقر کشور بوده که این موضوع هم با توجه به رقم ٧٠٠ هزار تومانی که برای خانوار و نه یک فرد اعلام کردهاند معنا ندارد و قابل اعمال نیست.»
اما یکی دیگر از واکنش ها را علی خدایی نماینده کارگران در شورای عالی کار داشته است. وی به «ایسنا» گفته است: « رقم۷۰۰ هزار تومانی که اخیرا به عنوان خط فقر شدید اعلام شده تنها مواد غذایی و خوراکی مورد نیاز یک خانوار برای زنده ماندن است وگرنه این رقم خط گرسنگی هم نیست. مطالعات ما در کارگروه مزد سال گذشته نشان داد که حداقلیترین قیمتها و کیفیتها فقط در بحث خوراکیها حدود ۸۵۰ هزار تومان است آن هم برای یک خانوده سه و نیم نفره و برای خانوارهای چهارنفره قطعا بالاتر از این عدد خواهد بود، بنابراین ادعای ۷۰۰ هزار تومان به عنوان خط فقر شدید برای خانوارهای سه تا پنج نفره صحیح نیست.»
وی ادامه داد: «فقر شدید یعنی حداقل خوراکیهای مورد نظر که بتواند حداقل سلامت را برای فرد تامین کند و ۸۵۰ هزار تومانی که سال گذشته با استناد به آمارهای انستیتو تغذیه برای سال ۹۵ احصا کردیم، تنها اقلام خوراکی را شامل میشد وگرنه رقم هزینه ماهانه یک خانوار دو میلیون و ۴۸۰ هزار تومان به دست آمد. وقتی آمارهای یک نهاد تصمیمگیر چنین عددی را به عنوان خط فقر اعلام میکند، شدیدا نگران میشویم از این جهت که دولت برای آنکه ۷۰۰ هزار تومان درآمد را برای خانوارها جبران کند، برنامهریزی دارد آن هم در شرایطی که سال گذشته با بررسیهای صورت گرفته درآمد کمتر از دو میلیون و ۴۸۰ هزار تومان حداقلهای یک زندگی را تامین نمیکرد.اعلام چنین ارقامی به عنوان خط فقر ناشی از کوتاهی نهادهای آمارگیر در اعلام خط فقر و گرسنگی است، منتها به شرطی که با عنوان واقعی خودش اعلام شود نه با واژهسازی.»
در حالی خط فقر ملی در کشور ۷۰۰ هزار تومان عنوان شده است که حداقل دستمزد کارگری که ۹۳۰ هزار تومان است و هم اکنون نمی توان تامین کننده معیشت معمول و حداقلی مردم در جامعه باشد.