خانه » جدیدترین » جای عشق در جهان خالیست

جای عشق در جهان خالیست

چهارشنبه ۱ تیر ۱۴۰۱   شماره ۱۵۷۴

بررسی مفهوم عشق با نگاهی به پادکست رادیو راه

فاطمه حبیبی‌نژاد: آیا می‌توان به عشق در رابطه‌ای که سال‌ها از پیوند هیجان‌انگیز آن گذشته امیدوار بود؟ نگاه ما به عشق و نیمه گم شده نگاهی حقیقی است؟ راه نجات رابطه زناشویی ما در جهان امروز با توجه به مشکلاتی که در روابط پیش می‌آید و پیچیدگی آن ما را مستاصل می‌سازد چیست؟ آمار طلاق در کشور ما نگران کننده است. بر اساس آمارهای منتشر شده، طلاق در ایران از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ حدود ۲۸ درصد افزایش یافته است. این آمار نشان می‌دهد که طبق بررسی در سال ۱۴۰۰ از هر سه ازدواج یکی از آن‌ها منجر به طلاق می‌شود. مشکلات اقتصادی و معیشتی یکی از دلایل پر رنگ این اتفـاق غم انگیر است که در گزارشی جداگانه با نگاهی به پژوهش‌ها قابل بررسی و واکاوی است. اما در این گزارش قصد داریم با توجه به بررسی‌های مختلف، علت عدم سازش و پذیرش در رابطه عاطفی میان زوج‌ها را بررسی کنیم. گوشه‌ای از دلایل طلاق‌های امروزه چیست؟ آیا راهی برای نجات رابطه عاطفی ما وجود دارد؟ عشق پدیده‌ای است که در کتاب‌ها و قصه‌ها توصیفات پیچیده‌ای را به خود اختصاص داده ‌ و نظرات مختلفی در مورد آن ارائه شده است. اما تعریف درست یا بگوییم تعریف کاربردی عشق چیست؟ مجتبی شکوری یکی از اندیشمندان امروز ایران در پادکستی به نام رادیو راه با عنوان «عشق» سعی به شناخت و معرفی این پدیده پیچیده و مهم دارد. پدیده‌ای که عدم شناخت آن از سوی ما باعث بسیاری از جدایی‌ها، شکست‌ها و غم‌هاست. شکوری برای درک مسئله عشق به تجربه‌ای در ناخودآگاه انسان اشاره می‌کند و می‌گوید همه آدم‌های زمین بلا استثنا درک مشترکی از آن دارند. خاطره زمانی که جنین در رحم مادرش است و مغز انسان به مرحله‌ای از تکامل رسیده که می‌تواند تصویری از «امنیت» درون شکم مادر و یا «اوج اتصال» به انسان بدهد. او می‌گوید بی نظیرترین ارتباطی که انسان تصویری از آن در خودآگاه ندارد ولی آن را در ناخودآگاه تجربه می‌کند، زمانی است که در این جای امن قرار دارد. در این زمان مادر با تمام وجودش مراقب فرزند است، قلب فرزند با قلب مادر می‌تپد. اما ناگهان از این آسایش مطلق که خاطره‌ای از آن به یاد نداریم، جدا می‌شویم و پا به دنیای حقیقت‌ها می‌گذاریم. حال دیگر ما و مادرمان یک نفر به هم پیوسته نیستیم و به دو انسان مجزا از یکدیگر تبدیل شده‌ایم. وی می‌گوید این اولین تجربه انسان از تنها شدن است که تمام روانشناسان معتقدند این اولین جدایی است که انسان رنج آن را می‌چشد. تمام نوزادان در اولین لحظه از تولد، با تمام وجود گریه می‌کنند و تنها مرهمی که برای این غم بزرگ و جدا شدن از محیطی امن مرهم است، بازگشت دوباره به آغوش مادر است. اما امنیتی که جنین در شکم مادر حس می‌کند و امینی که پس از تولد در آغوش مادر تجربه می‌کند، به شدت متفاوتند. تولد، آغاز تنهایی ماست. انسان متولد شده تنها، در تلاش است که بار دیگر به تجربه دوران اوج امنیت و عشقی که در شکم مادر تجربه کرده است بازگردد، اما ممکن است بارها و بارها مأیوس شود. ما در پی دستیابی به موقعیت امن آن خاطره در ناخودآگاه، سفر پر ماجرایی را در زندگی طی می‌کنیم و ممکن است در این مسیر بارها شکست خورده و نا امید شویم. اما بالاخره کسی را در زندگی ملاقات می‌کنیم که او نقطه اتصال ما به لحظه امنیت خاطره دوران جنینی است. کسی کـــه روانشناسان به او می‌گویند «دیگری شگفت انگیز». حضور او برای ما جادویی است زیرا به بنیادی‌ترین آرزوی ما متصل می‌شود، با ملاقات او حس می‌کنیم دیگر در این جهان تنها نیستیم و امیدواری در رگ و ریشه ما جریان پیدا می‌کند. مجتبی شکوری می‌گوید: «تجربه هر عشق پیروزی است بر دانش شخصی».
یکی از زیباترین تجربه‌های انسانی بدون شک «عشق» است. عشقی که ممکن است بسیاری از ما تجربه شیرینی از آن نداشته باشیم اما باید برای شناخت و باور به خلق لحظات شیرین زندگی تلاش کنیم. زندگی که بدون ساختن‌ها و قدم‌ها میسر نیست. تصور کنیم خانه‌ای در حال ساخت داریم که هنوز آجرهای یکی از دیوارهایش را نچیده‌ایم. اگر هر روز و هر هفته صرفاً برای دیدن این خانه به آن سر بزنیم و هیچ اقدامی برای چینش آجرها انجام ندهیم، نباید توقع داشته باشیم که روزی خانه ما ساخته و تکمیل می‌شود. مفهوم عشق و رابطه زناشویی هم مانند همین خانه است. چیدن آجرها روی هم است که برای ما دیوار می‌سازد و خانه نیمه کاره ما را تکمیل می‌کند.
آیا تا به حال کلمه «نیمه گم شده» را شنیده‌اید؟ منشأ پدید آمدن این کلمه به یکی از اساطیر یونان باستان برمی‌گردد که در کتاب ضیافت ارسطو شخصیتی به نام آریستوفان آن را توصیف می‌کند. آریستوفان می‌گوید: در گذشته‌های دور، انسان ۲ سر، ۴ دست و ۴ پا داشت و زئوس یکی از خدایان اسطوره‌ای یونان باستان از قدرت این نوع انسان هراسید و او را به دو نیم تقسیم کرد. آریستوفان می‌گوید از آن لحظه که انسان به دو نیم تقسیم شد، هر کس نیمه خود را گم کرد و شروعی بر جستجوی نیمه گم‌شده برای هر انسان رقم خورد تا به قدرت ابتدایی بازگردد. این اشارات تمثیل‌وار به ماجرای تعریف کلمه نیمه‌گم شده در ما تصوری ایجاد می‌کند که بدون یافتن نیمه گم شده خود یا در حقیقت بدون عشق کامل نیستیم.
اما آیا تمام توصیفات رمانتیک سینمایی در مورد عشق به حقیقت تبدیل می‌شود؟ آیا هنگام زندگی در کنار آن «دیگری شگفت انگیز» قرار است تمام لحظات زندگی‌مان مانند لحظات امن زندگی در شکم مادر برایمان سپری شوند؟ مجتبی شکوری در پادکست رادیو راه ضمن اشاره به اینکه عشق و محافظت از عشق امر ساده‌ای نیست و باید درک واقع‌بینانه‌ای از آن داشته باشیم، ۳ حقیقت تلخ در مورد عشق را بازگو می‌کند و می‌گوید دانستن این حقایق در مورد عشق زندگی مشترک و فهم عشق را برای ما آسان می‌کند؛ ابتدا این که عشق مساوی با سازگاری نیست، یعنی اگر کسی عاشق دیگری شود مساوی با این نیست که او شریک یا همسر خوبی برای ماست. عاشق شدن دلیل بر موفقیت تضمینی در یک رابطه زناشویی نیست. دومین حقیقت ناگوار این است که عشق مشکلات بنیادین انسان‌ها را حل نمی‌کند. برق زر و زیور سفره عقد، نباید نگاه ما به مشکلات پیشین را از بین ببرد. اگر با کسی ازدواج می‌کنیم، قرار نیست مشکلات قبلی ما ناپدید شوند و از بین بروند. ما باید به این مسئله آگاه باشیم که مشکلات بنیادین ما به دست خودمان حل می‌شوند و باید برای حل آن‌ به صورت شخصی اقدام کنیم. سومین حقیقت تلخ که می‌تواند نگاه ما به زندگی را تغییر داده و باعث از بین رفتن بسیاری از دشواری‌ها شود این است که عشق یافتنی نیست، بلکه ساختنی است. قصه‌های سیندرلایی فرسنگ‌ها با آنچه در واقعیت رخ می‌دهد فاصله دارند. می‌توان این پدیده را به این شکل نگاه کرد که عشق ابتدا یافتنی و سپس ساختنی است. این که نیمه گم‌شده یا همان مثال عشق افلاطونی خود را پیدا کنیم و فرض کنیم تا پایان زندگی به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی می‌کنیم و هیچ تلاشی برای ساختن یک رابطه پایدار نداشته باشیم، اشتباه محض است. مجتبی شکوری در توصیف یک عشق موفق می‌گوید: عشق بیشتر از این که یک احساس باشد، یک اقدام است.
روزهای اول دچار شدن به عشق، هیجان عمیقی در انسان‌ها به وجود می‌آورد. هیجانی شبیه به فیلم‌های رمانتیک و قصه‌های عاشقانه… اما آیا این هیجان تا همیشه در وجود ما باقی می‌ماند؟ در پادکست رادیو راه از مفهومی که در زبان کره‌ای به آن «سارانگ» و «چونگ» می‌گویند، اشاره شده. سارانگ به معنای عشق رمانتیک یا بهت‌زدگی از کشف معشوق است. احساساتی که تمام انسان‌ها در ابتدای رسیدن به دیگری شگفت انگیز تجربه کرده و هیجان را در لحظه لحظه رابطه‌شان حس می‌کنند. سارانگ رفته رفته به احساسی به نام «چونگ» به معنای «دلبستگی» تبدیل می‌شود. دلبستگی در اینجا معنای مهر عمیق به معشوق را می‌دهد که هیجان روزهای سارانگ را ندارد. درک این مفهوم به ما کمک می‌کند تا بدانیم زندگی ما شبیه به دنیای فیلم ها نیست که درام آن‌ها حول محور هیجانات ابتدایی یک رابطه عاشقانه شکل می‌گیرد. درک ما از مفهوم دلبستگی و تبدیل هیجانات به علاقه عمیق قلبی به شریک زندگی، بسیار کمک کننده به زندگی عاشقانه ماست. هیجان ابتدایی زندگی مشترک یا همان چونگ برای همه اتفاق می‌افتد اما پروسه تبدیل شدن آن به سارانگ یا دلبستگی، اتفاق مهمی است که باید آن را بشناسیم و بدانیم که قرار نیست همه روزهای رابطه مانند روزهای پر شور و شوق آغازین باشد.
دلبستگی عمری است که در کنار هم سپری می‌کنیم، سختی‌هایی که در کنار هم تجربه می‌کنیم و ایستادگی است که گذر از چالش‌ها آن را معنا می‌کند اما قرار نیست به هر بهایی در رابطه‌ای که جسم و روح کسی را مورد آزار قرار داده و بسیاری از سختی‌ها را متحمل است، تا پای جان بماند. باید از خود سوال کنیم و در برابر خود صادقانه پاسخ دهیم. آیا سهم خود از تلاشی که برای پدید آمدن دلبستگی در رابطه زناشویی نیاز است را انجام داده‌ایم؟ آیا نسبت به شریک زندگی خود احساس مسئولیت می‌کنیم؟ آیا تمام توان و تلاشمان را برای بهبود وضعیت به کار برده‌ایم؟
مجتبی شکوری از اقدامات موثر رابطه عاشقانه می‌گوید که در کتاب «عشق در عمل» نوشته دکتر راس هریس به آن‌ها اشاره شده است. این اقدامات به لایه‌های غباری تشبیه شده‌اند که روی روابط می‌نشیند و اجازه نمی‌دهد چهره حقیقی آن را ببینیم. شکوری می‌گوید غبارهایی که رابطه را فلج می‌کند، ۹ لایه هستند که به نقل از او به آن‌ها اشاره می‌کنیم.
لایه اول، لایه «بایدها» است‌. جایی که اسیر باید و نبایدهای غیر مفید از قبیل این که چرا شریک من تلاش نمی‌کند یا چرا اعتراف نمی‌کند که مقصر است یا باید عذرخواهی کند می‌شویم. هر چند این لایه گاهی به حق است اما تا چه حد برای بهبود روابط ما مفید است؟ این که روی بایدها و نباید‌ها پا فشاری کنیم، چه نتیجه‌ای در بهتر شدن اوضاع بین ما دارد؟
لایه دوم «تلاش بی ثمر» نام دارد. لایه‌ای که در آن فکر می‌کنیم او هرگز تغییر نمی‌کند و دلیلی ندارد که ما برای او تلاش کنیم. در حقیقت باید بدانیم که ما در رابطه عاطفی تلاش نمی‌کنیم تا شخص مقابل را تغییر دهیم، بلکه تلاش می‌کنیم تا بدانیم که تمام تلاشمان را برای بهبود آن رابطه انجام داده‌ایم.
لایه سوم «اگر» نام دارد؛ ما در این لایه درگیر تخیلی می‌شویم که هرگز به واقعیت تبدیل نمی‌شود. مثلاً مدام فکر می‌کنیم که اگر با شخص دیگری ازدواج می‌کردم، اگر او اخلاقش را تغییر دهد و… این فکرها در بلند مدت برای بهبود رابطه عاطفی ما و شریک زندگی‌مان کارکرد موثری ندارد. بلکه فقط سوال‌هایی وسواس‌گونه هستند که ذهن ما را مختل می‌کند.
لایه چهارم «گذشته دردناک» نام دارد. در این لایه ما تمام اتفاقاتی که در گذشته رابطه زناشویی‌مان رخ داده یادآوری می‌کنیم و ترس از تکرار آن‌ها را داریم. در صورتی که هرچه بیشتر به این گذشته تلخ فکر کنیم، احتمال بروز دوباره مشکل بیشتر می‌شود. باید از خشم خود بگذریم و سعی کنیم به آینده فکر کنیم و برای بهبود رابطه‌مان برنامه‌ریزی کنیم.
لایه پنجم «آینده هولناک» است. نباید از اتفاقاتی که هنوز رخ نداده‌اند ترس داشته باشیم. این که اگر من شریک زندگی‌ام را ببخشم و از خطایش بگذرم پس او هرگز تغییری در رفتار خود نخواهد داد، نمونه ترس‌هایی است که ما به آن دچار می‌شویم و فقط باعث به وجود آمدن اضطراب درون ماست. نباید آینده را با ترس‌هایمان ترسیم کنیم و ماجراها را از پیش باخته بدانیم.
لایه ششم «لایه دلیل تراشی» است. لایه‌ای که ما برای فرار کردن از اقدامات لازم برای رابطه، دلیل می‌آوریم. مثلاً می‌گوییم من خسته‌تر از آنم که بخواهم برای این رابطه تلاش کنم در صورتی که نادیده گرفتن مشکلات دلیل قطعی خستگی و ناراحتی ما هستند. بهتر است علت خستگی خود را جویا شویم و به واکاوی مشکل‌ها بپردازیم تا این که خستگی را بهانه‌ای برای قدم نگذاشتن در راه پذیرش واقعیت قرار دهیم.
لایه هفتم «قضاوت» است. لایه‌ای که در آن شریک زندگی‌مان را لایق محبت‌ها و تلاش‌های خود نمی‌دانیم و می‌گوییم: او قدردان زحمات من نیست پس من هم برای او تلاشی نخواهم کرد. در صورتی که هیچ وقت قضاوت‌ها و پیش‌بینی‌های ما کامل نیستند زیرا ما درک جامعی از تمام آنچه که در واقعیت اتفاق می‌افتد را نداریم.
لایه هشتم «می‌دانم چرا» نام دارد. در این موقعیت ما تمام رفتارهای طرف مقابل را با خطوط ذهن خودمان حدس می‌زنیم. مثلا می‌گوییم: او با من دشمنی دارد پس برای همین این رفتارها را می‌کند یا چون او مرا دوست ندارد گاهی خشمگین و بی حوصله است. در صورتی که ما در بسیاری از موارد دلیل اصلی رفتار انسان‌های اطرافمان را نمی‌دانیم و نگاه کاملی به آن نداریم.
اما لایه نهم و آخرین لایه «هراس‌های درونی» نام دارد. ترس‌هایی که ما در ذهن خودمان می‌سازیم از این قبیل که می‌دانم او بالاخره من را رها خواهد کرد یا روزی علاقه همسرم نسبت به من کم خواهد شد.
تمام این لایه‌ها مانند غبار سیاهی روی رابطه عاشقانه ما می‌نشینند و اجازه نمی‌دهند واقعیت را ببینیم. بررسی این لایه‌ها در رابطه عاشقانه پیشنهاد مهمی است که از طرف پادکستی به نام رادیو راه با عنوان «عشق» از طرف مجتبی شکوری شکل می‌گیرد.
عشق پدیده‌ای است که چیدن تک تک آجرهای خانه‌اش بسیار شیرین‌تر از پیدا کردن آدرس آن خانه است. این مبحث را با اشاره به سریال معروف عاشقانه‌ای با نام «این ما هستیم» به کارگردانی دن فاگلمن که این روزها با نگاه واقع‌بینانه‌تر نسبت به آثار رمانتیک سینمایی و تلویزیونی ساخته شده است به پایان می‌رسانیم. زن و شوهری به نام‌های ربکا و جک صاحب ۳ فرزند می‌شوند و تمام زندگی‌شان تحت تاثیر مشکلات مالی، عاطفی، خستگی و نگرانی که در روزهای نگهداری از ۳ قلوها پیش آمده قرار می‌گیرد. آن‌ها به ملاقات یک پزشک می‌روند و از او می‌پرسند که چگونه تلخی روزهای سخت زندگی مشترک را بگذرانند؟ پزشک از مثالی بی نظیر اما ساده در وصف زندگی و سختی‌هایش یاد می‌کند، او می‌گوید: مشکلات زندگی گاهی مانند لیمو ترش هستند، گاهی مانند نعنا تلخ و بعضی اوقات هم مثل شکر شیرین… هنر ما این است که از لیمو، نعنا و شکر یک شربت لیموناد یا به قول ما ایرانی‌ها شربت آبلیمو درست کنیم. نوشیدن این شربت خوشمزه، باید تمام اتفاقات زندگی را به یاد بیاورد و بدانیم که اگر هر کدام از این اتفاقات نباشند، چیزی درون شربت ما کم است… از آن لحظه به بعد ربکا و جک در تک تک اتفاقات مختلف زندگی به یاد شربت لیموناد می‌افتند. درک و پذیرش آن دو نسبت به مشکلات و خوشی‌ها بسیار فرق می‌کند و زندگی آرامی را در کنار یکدیگر سپری می‌کنند. آیا برای زندگی خودتان یک شربت آبلیموی خوشمزه درست کرده‌اید؟ امید به این که شیرینی این شربت برایتان بیشتر و همیشگی باشد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.