خانه » جدیدترین » بچه های جنگ

بچه های جنگ

پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۹   شماره ۱۲۸۰

گفتگوی وقایع استان با «غلامعلی ولاشجردی فراهانی» به بهانه چاپ دوازدهمین کتابش «درآغوش باد»

بچه های جنگ

کوروش دیباج

ادبیات داستانی از آغاز تا به امروز بستر مناسبی برای بازنمایی پدیده‌های اجتماعی و تاریخی بوده است که نویسندگان در قالب و ژانرهای مختلف به فراخور سبک و سیاق ادبی و پشتوانه فکری‌شان به آن پرداخته‌اند. جنگ نیز به‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی و تاریخی بارها و به روش‌های مختلف موضوع و دستمایه آثار بسیاری چه در ادبیات ایران و چه در ادبیات غرب قرارگرفته است که می‌توان ردپای پررنگ آن را در زمان وقوع جنگ و حتی سال‌های پس از جنگ نیز در تاریخ ادبیات هر ملتی مشاهده و بررسی کرد. در نگاه اول شاید این‌طور به نظر بیاید که ادبیات و جنگ نمی‌توانند باهم ارتباطی داشته باشند؛ ادبیات عرصه بروز خلاقیت است و در آن آفرینش صورت می‌گیرد، اما جنگ، همان‌طور که از نامش پیداست، پدیده‌ای است مخرب و ویرانگر. در عرصه‌ خلق و آفرینشِ ادبیات، رعایت آداب، ترتیب، سکوت و تنهایی از اهمیت خاصی برخوردار است، اما در جنگ از سکون و آرامش خبری نیست. بنابراین این‌طور می‌نماید که ارتباط این دو بسیار ناچیز باشد. اما می‌بینیم که ادبیات بر بستری بنا می‌شود که کنایه و پارادوکس از لوازم اصلی آن است و این هر دو در جنگ به‌قدر کافی وجود دارد. ادبیات از مرگ آگاهی و اشتیاق برای عرضه اندیشه به دیگران صحبت می‌کند، از آن‌سو هیچ‌چیز نمی‌تواند مثل جنگ انسان را از مرگ آگاه کند. جنگ با خصلت ویرانگرانه و دهشتناکی‌اش فرصتی را فراهم می‌کند تا انسان بتواند قابلیت‌های مورد تحسین بشر مثل شجاعت، دوستی، ایثار، دلاوری و. . . را به تماشا بنشیند و از سوی دیگر با رنج، اندوه و مصائب وارد آمده به انسان درگیر جنگ آشنا شود. به‌همین‌ دلیل جنگ منبعی غنی می‌شود برای خلق و آفرینش آثار ادبی و مادامی‌که جنگ وجود دارد، نویسندگان و هنرمندان تلاش می‌کنند تا آن را از دیدگاه خودشان درک کنند، زشتی‌ها و زیبایی‌های آن را به روایت بنشینند و بر بستر آن بنایی خلق کنند که بازتاب‌دهنده رفتار و کردار انسان است. به همین جهت است که با نگاهی به تاریخ ادبیات کشورها می‌بینیم بخش مهمی از ادبیات کلاسیک آن‌ها به جنگ اختصاص پیداکرده و بسیاری از نویسنده‌های بزرگ دنیا درباره جنگ قلم‌زده‌اند. به‌طور خلاصه باید بگویم پتانسیل موجود در جنگ، از رویدادها بگیرید تا شخصیت‌ها و… می‌تواند قالب‌های ادبی را از وجود خود سرشار کند. چاپ کتاب در آغوش باد، دومین اثر ادبیات داستانی غلامعلی ولاشجردی فراهانی بهانه‌ای شد تا گفتگویی با وی انجام داده و از وی درباره تجربه نوشتن در حوزه ادبیات جنگ بپرسم.

شما در کارنامه‌تان بیش از ۱۱ اثر چاپ‌شده دارید، که ده اثر آن در حوزه تاریخ و فرهنگ شهر اراک و استان مرکزی است، چه شد این سری رو به نوشتن ادبیات داستانی آوردید؟
یک نویسنده هیچ‌گاه نگاه نمی‌کند که در چه موضوعی باید کار کند و یا اصطلاحاً خودش را معطوف به یک موضوع خاص نکرده و روی آن موضوع خاص جلو نمی‌رود، بلکه این حس درون یک نویسنده است که او را به سمت نوشتن هدایت می‌کند. این نوشتن می‌تواند در مقولات مختلفی همچون زبان فارسی و مقولاتی که نویسنده با آن در جامعه مواجه است، باشد.
به نظر بنده یک نویسنده، نویسنده کتاب زندگی خود است یعنی زندگی کردن را در کتاب‌هایش با روایات و عبارت مختلف، می‌نویسد. کتابی که بنده با عنوان «در آغوش باد» اقدام به نوشتن آن کردم از منظری کتاب جنگ است و یا به‌اصطلاح کتاب دفاع مقدس است. هرچند موضوع این کتاب به‌نوعی به جنگ می‌پردازد، اما درواقعیت جنگ موضوع این کتاب نیست بلکه صلح، آشتی انسان با زندگی موضوع و محور اصلی کتاب در آغوش باد است.
تصور کنید وقتی یک قاصدک خسته در آغوش باد قرار می‌گیرد، تا کجاها می‌رود؟ چگونه حرکت می‌کند، گاهی خود قاصدک است که در حال حرکت است، گاهی این باد است که برای قاصدک آغوش گشوده و آن را در دنیای ناشناخته روزگار جلو می‌برد، درواقع در آغوش باد کتاب روایت زندگی بچه‌های است که جنگ را اداره کردند، بچه‌هایی که ناخواسته به تله جنگ افتادند.
جنگ برای مردم کشورمان و همه مردم جهان هیچ‌گاه نوید خوشبختی نبوده است، جنگ همیشه نوید نفرین بوده است، جنگ همیشه مثل بلای آسمانی به سر آدم‌ها نازل‌شده است، جنگ همیشه ویرانی، کشتار، غم‌های عمیق طولانی در دل بشریت و در طول تاریخ داشته است، جنگ‌ها بودند که هستی‌های نوبنیاد را بر باد داده‌اند، پس جنگ هیچ‌وقت صورت خوبی نداشته است اما از طرفی جنگ حدیث پایداری، حدیث مقاومت انسان در برابر بلاهاست، جنگ تدبیر انسان برای برخورد بازندگی است، برخورد بازندگی که همیشه ملایم و همچون نسیم خنک وزان است، برخوردی است که از دهانه‌اش همچون دهانه آتش‌فشان، آتش از آن می‌بارد.

ادبیات حوزه دفاع مقدس قطعاً مخاطبین خاص خودش را دارد، کتاب در آغوش باد برای مخاطبین ادبیات حوزه دفاع مقدس است یا برای مخاطب عام نوشته‌شده است؟
ادبیات دفاع مقدس یک بخش آن تعمیم‌پذیر است و هر چیزی که درباره جنگ نوشته باشد از آن به‌عنوان ادبیات دفاع مقدس یاد می‌شود، اما وقتی کتاب درآغوش باد را مطالعه می‌کنید، درخواهید یافت این کتاب یک روایت و قصه از زندگی افرادی است که ناخواسته به دامان جنگ واردشده‌اند، افرادی که برای ادامه زندگی‌شان تصورات و تصویرهای زیبایی در ایام کودکی و نوجوانی‌شان ترسیم کرده‌اند، افرادی که آرزو، آمال دارند و می‌خواهند به این آرزوها دست پیدا کنند ولی جنگ آن‌ها را در نیمه‌راه زندگی‌شان ناکام می‌کند.
شاید بتوان گفت، در آغوش باد، کتاب جنگ نیست، بلکه کتاب زندگی در جنگ است، جنگ به‌گونه‌ای از روزنه‌ای وارد این کتاب می‌شود که هیچ خواننده‌ای در حین مطالعه تصور نمی‌کند که یک‌دفعه جنگ به فضای داستانی این کتاب وارد شود. در روایت داستانی این کتاب شاهد هستیم که یک‌دفعه جنگ با اعلام از رادیو و تلویزیون شروع می‌شود و سِیلی از جوانان خواسته یا ناخواسته به دامان این جنگ می‌روند، خیلی از آن‌ها از جنگ برمی‌گردند ولی به‌گونه‌ای دیگر، به‌نوعی ایستاده می‌روند و افتاده برمی‌گردند با تنهای سالم به جنگ می‌روند و به‌نوعی با تن‌های ترکش‌خورده و پاره شده برمی‌گردند به‌نوعی جنگ به این افراد تحمیل‌شده است.
کتاب در آغوش باد روایت و داستان یکی از شهدای جنگ است، داستان واقعی شخصی است که ناخواسته به دامان جنگ می‌رود و این شخصیت واقعی تمام خصوصیات یک جوانمرد و پوریای ولی را با خود به همراه دارد. بنده سعی کرده‌ام در گوشه‌ای از کتاب در آغوش باد به این جوانمردی شخصیت داستان‌پردازم و در گوشه دیگر هدفی را دنبال می‌کنم، هدفم پرداختن به اقشار فرودستی است که طعمه جنگ شدند زیرا بیشتر بچه‌هایی که طعمه جنگ شدند، آدم‌هایی از اقشار فرودست جامعه بودند، اقشاری که تهی‌دستی، رنج، فقر، زحمت کار کودکی را با خودشان از کودکی تا بزرگ‌سالی به دوش کشیده و لمس کرده و بعد وارد جنگ شدند به همین خاطر است که جامعه به این‌گونه افراد مدیون هستیم. مدیون هستیم علی‌رغم اینکه این افراد خوب و آرزوهای بزرگی داشتند، خوراک جنگ شدند و جنگ آن‌ها را از چنگ ما خارج کرد.

 از اثرات مخرب جنگ سخن گفتید، کشور ما به‌نوعی همچون اروپا و سایر کشورهای دنیا که جنگ جهانی اول و دوم را تجربه کردند، این موضوع را هشت سال با تمام جان حس کرد، پس چرا کتاب‌های ادبیات داستانی کشورمان که در حوزه جنگ نوشته می‌شود نمی‌تواند به محبوبیت و فــروش کتاب‌هــا و رمان‌های ادبیات حوزه جنگ در دنیا دست پیدا کند؟
ما در یک تقابل یا رؤیایی ادبیات جنگ‌های جهانی هستیم و کتاب‌هایی که در حوزه جنگ در کشورمان تولیدشده‌اند، نتوانسته‌اند حتی به مقدمات آن بپردازند، دلیل این امر بدین خاطر است که ما نویسندگان با قلم پخته و توانای نویسنده‌های مشهور و بزرگ دنیا به‌اصطلاح تغذیه نمی‌شویم و یا از آن قلم و حتی اندیشه آن نویسنده بزرگ دنیا برخوردار نیستیم، حتی بنده این ضعف را درون خودمان حس می‌کنم از طرفی نویسندگی در شرایط کنونی حتی در مورد جنگ، یک نوع نویسندگی نظارت‌شده است که با استدلال به صلاح نیست نخواهد گذاشت ما نویسندگان بسیاری از وقایع را بدون پرده بیان کنیم از طرفی داستان‌نویسی در کشور ما یک حرفه قوی، باتجربه و باپشتکار نیست که بتوانیم با آثار و کتاب‌های جهان برابری کنیم، ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم به اندیشه نویسندگان دنیا حتی نزدیک بشویم.
ما هشت سال جنگ در کشور را با تمام جزییات و حواشی آن تجربه کردیم ولی در این مدت طولانی همیشه سعی شده جنگ به‌نوعی انحصاری شود، جنگ وقتی شروع شد هیچ‌کسی از آن بَری نبود، همه به‌نوعی در جنگلی که آتش‌گرفته بود در حال سوختن بودند، جنگ هشت سال زندگی ما را به آتش کشید و این آتش به تمام ابعاد زندگی مردم افتاد پس در این نگاه جنگ انحصاری نبود و تبعات جنگ گریبان گیر همه مردم بود و ما هم باید این نگاه را حفظ کنیم. حالا هم جنگ مال هیچ‌کس نیست، شهید مال هیچ‌کس نیست بلکه متعلق به همه مردم کشور است، ما جنگ، شهید، ارزش‌های دفاع را و… را نباید معطوف به یک قشر جامعه کنیم.
نویسندگان حوزه ادبیات جنگ و ادبیات دفاع مقدس نباید انحصارگرا باشند، نباید طوری بنویسند که فقط یک سری افراد از آن کتاب و نوشته خوششان بیایند. درمجموع کتاب درآغوش باد تلنگری به خودم بود که یادم نرود در دوران جنگ چه روزگاری را پشت سر گذاشته‌ام، یادم نرود در این هشت سال جنگ چه مصیبت‌هایی بر سر مردم در اثر جنگ به‌اصطلاح نازل می‌شد، یادم نرود جوان‌هایی را که با چه آروزها و آمال‌هایی ساک های خود را بسته و به دامان جنگ می‌رفتند که شاید دیگر برگشتی نبود، درنهایت فراموش نکنم که ما چه چیزهایی را در کوچه‌های جنگ فراموش و جا گذاشتیم و این موارد را به نسل امروز یادآوری کنم.

بعد از گذشت ۳۰ سال از جنگ تحمیلی چه ضرورتی حس کردید که به این حوزه بپردازید؟
جنگ، اگر ما ارزشی برایش قائل باشیم این ارزش‌ها سال‌هاست در جامعه ما فراموش‌شده است، جامعه ما دیگر جامعه سال ۶۵،۶۶ و ۶۷ نیست، جامعه‌ای که در آن زمان حضور پیدا می‌کرد و برای کمک به نیروهای که در خط مقدم جنگ بودند مشارکت می‌کرد اما جامعه هم‌اکنون با جامعه دوران جنگ سال‌هاست ازلحاظ ارزش‌ها فاصله گرفته است، بنده قصد نداشتم با نوشتن کتاب درآغوش باد جامعه آن روز را به یاد جامعه امروز بیاورم و به آن‌ها یادآور شوم که به جامعه آن دوران برگردند زیرا اسباب تغییر و تحول این جامعه هزاران سببی بوده که در جامعه تأثیرگذار بوده و آن را ایجاد کرده است و ما نمی‌توانیم بدون توجه به ابزارها و اسباب دگرگونی جامعه زمان را به عقب برگردانیم.
بنده این کتاب را نوشتم که در وهله اول ادای دِین کرده باشم، یک یادگار در مورد فردی که به نظر بنده تقریباً اسطوره و کمیاب بود، چهره‌ای که اگر در جبهه شهید نمی‌شد، امروز تأثیر بیشتری بر جامعه داشت. انتظار ندارم که همه افراد جامعه بالأخص قشر جوان کتاب درآغوش باد را مطالعه کنند، اما بالاخره افرادی این کتاب را مطالعه خواهند کرد و آن افراد قضاوت خواهند کرد افرادی که در آن دوران در جنگ حضور پیدا می‌کردند چه افرادی بودند.

در کتـــاب در آغوش باد تقدس گرایی به‌کاربرده شده است؟
به‌هیچ‌عنوان، بنده در این کتاب به دنبال تقدس گرایی نبودم که یک فرد را در آن مقدس کنم ولی این کتاب آرمان‌گرایی دارد، شخصیت اصلی این کتاب جوانی آرمانیست، جوانی است که توانایی خود را به عرصه ظهور گذاشته است و در این کتاب به این توانایی پرداخته‌شده است، شخصیت داستان که واقعی است از آسمان به زمین نیامده است اگرچه از زمین به آسمان رفته است درواقع مافوق انسان نبود بلکه یک انسان مافوق بود.

مرز دسته‌بندی ادبیات حوزه دفاع مقدس با ادبیات داستانی که شما به حوزه جنگ و صلح پرداخته‌اید در چیست؟
این تعریف را باید نویسنده مشخص بکند، هر کتابی ازنظر نویسنده خودش بیان و طرح یک دیدگاه است، نویسنده به دنبال بیان فلسفه‌ای، رد و اثبات نظریه‌ای است. ادبیات دفاع مقدس درجاهایی تعریف خودش را دارد یا درجاهایی که شاهد هستیم که افراد خاصی در این حوزه از ادبیات ورود پیدا می‌کنند، افرادی که توانایی ورود به این حوزه رادارند و یا افرادی که از آن‌ها خواسته می‌شود که در این حوزه از ادبیات قلم بزنند. بنده این ادعا را ندارم که در کتاب درآغوش باد تابوشکنی کردم، بلکه به دنبال بیان این هستیم یک نفر که در حوزه تاریخ، فرهنگ و مردم‌شناسی این شهر نوشته است، اشکالی ندارد در حوزه ادبیات داستانی و جنگ ورود پیدا کند. درواقع جنگ متعلق به هیچ‌کس نیست و همه می‌توانند در حوزه ادبیات جنگ وارد شوند، منظور از همه افرادی هستند که توانایی نگارش دارند و قلمشان می‌تواند پستی‌ها و بلندی‌های جنگ به‌خوبی را بیان کند چه اسراری داریم که حتماً باید یک چهره شاخص و سرشناس ملی شویم و آن موقع درباره جنگ حرف بزنیم به همین خاطر تفاوتی بین ادبیات دفاع مقدس و ادبیات حوزه جنگ نیست بلکه تفاوت‌ها را نویسنده‌ها بر اساس دیدگاهشان بیان می‌کنند.

در پایان شما به‌عنوان نویسنده کتاب در حوزه جنگ، چقدر قبول دارید که نهادها و سازمان‌ها از نوشته‌ها و کتاب‌های نویسندگان کشور که در حوزه جنگ نوشته‌اند، بیش از سایر نویسندگان حمایت صورت می‌گیرد؟
بنده این مورد را بیشتر به یک شعار نزدیک می‌دانم، اگر نویسنده‌ای ادبیات جنگ را بخواهد دستمایه رسیدن به امیال مادی‌اش قرار بدهد، او نویسنده نیست بلکه یک تبهکار است و حتی اگر نویسنده‌ای به امید حمایت دستگاه‌ها و نهادهای خاص بنویسد او تبهکارتر از نویسنده اولی است. نویسنده کارش نوشتن است و هنرش به چاپ رساندن اثرش است و در کنار آن چشم‌پوشی از پیامدهای احتمالی اثرش است.
دنیای نشر و بازار حاکم بر نشر کشور، ما نویسندگان را به‌جایی رسانده که مجبور است کتاب‌هایش را زیر بغلش گرفته و کوچه به کوچه، دُکان به دُکان، منزل‌به‌منزل برده و آن را به فروش برساند تا شاید حداقل سرمایه اولیه‌اش برگردد، این‌یکی از عناصر بیمار نشر کشور است که ناشر به‌محض اینکه حق‌الزحمه خود را دریافت می‌کند، از فروش کتاب نویسنده کنار می‌کشد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.