یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۹۵ شماره ۳۳۴
گروه فرهنگی- سجاد کاوی
دوازدهم اردیبهشت ماه نودوپنج،دومین سالروز پرواز استاد محمدرضا لطفی است. استاد لطفی از بزرگمردان موسیقی کلاسیک و ردیفی دستگاهی ایران محسوب میشود که تداوم، انسجام و ثبات فکری و شور و حال و احساس در نوازندگیاش بیمانند بود. تختی موسیقی ایران که دستان توانمندش قلب تاریخ را میشکافت و بر روی خشکسیم و خشکچوب و خشکپوستی متبلور میساخت، بدانسان که یادآور تاریخ و تمدن شکوهمند ایران عزیزمان بود و روح و جان آدمی را نوازش میداد و در خلسهای عجیب فرو میبرد. شور و حالی که وصف آن دور از توان انسان است.
مضرابهای قدرتمند، و در عین حال عمیق و نرم همچون کیفیت مضرابهای میرزا عبداله که مضرابش همچون چکش به سیم فرود میآمد و مانند پنبه به سیم برخورد میکرد، صدای لطیف و گوشنوازی را به دوستداران موسیقی ارائه میکرد که آنها را تا شنیدن آخرین مضرابهای استاد سراپا گوش نگه میداشت. شیوهی مضرابهای فوقالعادهاش، راست و چپهای تکنیکی و واضح، استفاده از انواع ریز و طیف وسیعی از فیگورهای مضرابی قدما و مکثهای کاملا بهجا و بهموقع و در کل احساس و صدای سازی که با تمام وجود مینواخت و از دلش برمیآمد ولاجرم بر دل مینشست از ویژگیهای بارز نوازندگی ایشان بود. جواب آوازهای بسیار عالی و زیبا که بر اساس ردیف نواخته میشد نشانگر تسلط و علم کامل موسیقایی او از موسیقی ردیفی دستگاهی و آثار قدمای ایران زمین داشت.
اصالت هنر استاد لطفی را میتوان در بار معنایی و ریشه دار بودن و اتصال و پیوند محسوس و منطقی آن با گذشته هنری موسیقائی ایران دانست. او همواره خود را در کنار مردم میدید و پابهپای مردم گام برمیداشت به گونهای که این ویژگی او را میتوان در آثار متعددش به وضوح مشاهده کرد.
مردی خستگیناپذیر که همواره از موسیقی لذت برد و این لذت و احساس را به زیبایی به علاقهمندان به فرهنگ و هنر و موسیقی تقدیم کرد. نگاه کلان فرهنگی و عشق به موسیقی کلاسیک ایرانی همواره در زندگی روزمرهاش موج میزد و با کنسرتهای متعددش در داخل و خارج از کشور بازتابدهندهی هنر اصیل موسیقی کلاسیک ایران زمین بود.
بزرگمرد موسیقی ایران، استاد و معلم روح و احساس، ارتباط روح و جسمش با ساز را به شاگردان فراوانی که داشت، با عشق و علاقه وافری یاد داد و شور و اشتیاق زیادی در آنان بهوجود آورد که روشنگر افقهای موسیقی ایرانی در آینده خواهد بود. تربیت شاگردان فراوانی که آینده موسیقی ایرانی را بیمه کرد.
شخصیت قدرتمند و هنری استاد لطفی و هنر و فعالیت هدفمندش در راستای هنر، همکاری او با استاد شجریان، ناطری و علیزاده و مشکاتیان را به وجود آورد. این همکاری در کنار کمکهای هوشنگ ابتهاج برگ زرینی در موسیقی کلاسیک ایرانی رقم زد و خون تازهای در آن تزریق کرد که یادآور موسیقی ردیفی،دستگاهی دوران قاجار و زنده نگاه داشتن حال و هوای موسیقی اساتیدی همچون علیاکبر شهنازی، نورعلی برومند، عبداله دوامی و سعید هرمزی و حبیباله صالحی بود که موجب تثبیت این نوع و جریان از موسیقی در روح و جسم نسل جدید از جوانانمان گردید و بستری برای رشد موسیقی کلاسیک ایرانی به عنوان یکی از تنومندترین بخشهای فرهنگی ایران شد.
اگرچه در طول زندگی پربار هنری استاد لطفی، کم لطفیهای بسیاری از افراد گوناگون به او شد، ولی همواره با جان و دل در راستای ارتقای هنر و موسیقی کوشید وتاثیر فراوان کارهای او ماندگار خواهد بود.
استاد لطفی در بخشی از سخنرانیاش در گرگان اینگونه میگوید که: «من عادت کردهام زندگی را همیشه مثبت ارزیابی کنم، نقش مثبت خودم را در هر جایی شکوفاتر کنم. من به عنوان یک موسیقیدان و آهنگساز تلاش کرده ام تا دلهای شما را به هم نزدیک تر و عنصر عشق را در دل همه شما زنده نگاه دارم».
استاد شجریان در سوگ استاد لطفی میگوید: «استاد محمدرضا لطفی آن یار دیرینهی بیهمتا به جاودانگی پیوست. او تمام زندگیش تلاش و دقت و وسواس در موسیقی نژاده و ردیف بهجامانده از میراثداران کهن و آموزش به شاگردان بود. دستی توانا در نواختن و فکری سنتی در اصالت تاریخی آهنگ و نغمه با حال و هوا و شور و شیدایی خاص خود داشت. از شروع زندگی موسیقائیاش به شکلی تاثیرگذار در عرصه هنر و جاودانگی سنتهای آن راه پیمود و به انجام رساند. همواره دلسوز طبقه کارآمد کمدرآمد بود. حیف و صد حیف که زود گذشت و ما را سوگوار کرد».
استاد محمدرضا لطفی، هنرمندی است که، زنده بود، زنده هست، و زنده خواهد بود، چرا که آثار قوی و ماندگار او تا ابد ماناست و هنر واقعی هرگز نمیمیرد.