خانه » پیشنهاد سردبیر » به مناسبت روز خبرنگار /خبرنگاران درد جامعه دارند یا خود جزئی از دردند؟

به مناسبت روز خبرنگار /خبرنگاران درد جامعه دارند یا خود جزئی از دردند؟

یکشنبه ۱۷ مرداد ۹۵    شماره ۳۸۵

بی تردید بدون وجود مطبوعات آزاد و مستقل نمی‌توان انتظار داشت که جامعه حرکتی رو به جلو را طی کند. زیرا یکی از وظایف اصلی خبرنگاران انتقال مشکلات و آسیب‎های جامعه به مسئولین می باشد و اصحاب رسانه به طور کلی در این زمینه می‎توانند با منتقل کردن مشکلات مردم نقش موثری را در جامعه ایفا کنند. رسالت یک خبرنگار بازگو کردن واقعیت‎ها است یعنی آنها باید از بزرگنمایی افراد و بالعکس آن خودداری کند زیرا امری که به شدت خبرنگاران و اصحاب رسانه در کشور ما باب کرده اند “کیش شخصیت” است و در این شرایط برخی اشخاص با استفاده از رسانه‌های گروهی و تبلیغات سیاسی از خود وجهه عمومی آرمانی و قهرمانانه‌ای ارائه می‌دهند و با استفاده از تعریف و تمجید در رسانه‌ها و نیز ایجاد جوی خاص شرایطی را به وجود می آورند و خود را از پاسخگویی معاف میکنند و یا مصون از اشتباه میدانند بنابراین رسالت یک خبرنگار در یک کلمه انعکاس واقعیت‎هاست. خبرنگار کسی است که باید خطرپذیر باشد و برای کشف خبر از مشکلات پیش روی خود عبور کند اما متاسفانه در جامعه ما برخی خبرنگاران با تنگ‌نظری‌ها از فعالیت اصلی خود که جست‌وجوگری و حقیقت‌یابی به‌معنای پژوهشگری در کار حرفه است، باز مانده‌اند و تن به شرایطی داده اند که نه تنها به روح انتقادی جامعه کمک نمیکنند بلکه حتی به کمک برخی ساختارهای بازمانده از دوران سنت سعی در خفه کردن رسانه های منتقد و بیدار جامعه می پردازند که این شرایط نه تنها جامعه را بیدار نخواهد کرد بلکه فرایند خواب آن را جاودانه خواهد ساخت.
در زمینه شغلی نیز ارتباط با همه چیز و همه کس، تقریباً بدون محدودیت مهمترین راهکاری برای موفقیت یک خبرنگار است خبرنگار باید بتواند خود را با صحنه تصادف، زلزله، سیل، آتش سوزی، جنگ، جشن‌های ملی و مذهبی، مراسم ویژه، راهپیمایی‌ها و نمونه‌های مرتبط وفق دهد و مرتبط سازد. همچنین بتواند با کودک خردسال، نوجوان، جوان، پیر، کارگر و کارمند، هنرمند، قهرمان، دانشمند، افراد مثبت و منفی ارتباط برقرار کند. او باید بتواند هم با دختر خردسالی که تازه به مدرسه وارد شده گفتگو کند و هم با پیرزن ۹۰ ساله‌ای که در خانه سالمندان دوران سخت زندگی خود را سپری می‌کند، هم کلام شود. خبرنگار مهارت ارتباط کلامی و غیر کلامی را باید بیاموزد در غیر اینصورت مصاحبه‌های مضحکی به دست خواهد آمد. فراموش نشود که حضور خبرنگار در صحنه خبر برای عینیت بخشیدن به خبر است؛ نه تحریک احساسات مردم یعنی مردم نیازی به دیدن صحنه‌های احساس خبرنگار ندارند؛ آنچه آنها می‌خواهند دقت، صحت و جامعیت خبر در اسرع وقت است.
همچنین آشنایی با نگارش و تنظیم خبر، خبرنگار را در نوشتن متن خبر یا مخابره آن موفق می‌کند. امروزه خبرگزاریها و رسانه‌ها و بخش‌های ممتاز خبری به کلمات و واژه‌ها و عبارت‌های خبری بسیار توجه دارند. بار روانی برخی از کلمات تأثیر ویژه دارند برای مثال تیترعلاوه بر آنکه باید ایده مقاله را برساند باید بتواند توجه خواننده را نیزجلب کند. اغلب موضوع مقاله‌است که تعیین می‌کند تیتر چه باشد. علاوه بر آن، ژورنالسیت‌ها باید سخت تر کار کنند تا در هنگام نوشتن تیتر و دیگر اجزای مقاله ایماژها و واژگان کلیشه‌ای تولید نکنند. البته این به معنای تلاش برای ورود به عرصه خبرنگاری زرد نیست .زیرا این عنوان به خبرنگارانی اطلاق می‌شود که پایشان را از اصول حرفه‌ای و اخلاقی روزنامه نگاری بیرون گذاشته و در مورد موضوعاتی مانند رسوایی و تهمت‌های جنسی، دلالی تهمت و شبهه وارد کردن به دیگران و یا دست آویز کردن موضوعات احساسی برای سو استفاده کردن از آنها، اطلاق می‌گردد که به صورت نیمه تعریف شده‌ای توهین ناتمام لقب گرفته‌است.
برای مثال یک تیتر اشپیگل دنیا را بهم ریخت. قضیه از آنجا شروع میشود که کارل پوپر (زاده ۲۸ ژوئیه ۱۹۰۲ – درگذشته ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۴) که در حدود یک قرن از عمرش را صرف این امر کرد که تحت هیچ شرایطی برای دسترسی به دموکراسی نباید دست به خشونت زد، در مصاحبه‌ای که هفته‌نامه اشپیگل در سال ۱۹۹۲ میلادی و در ایام جنگ اول خلیج فارس با پوپر انجام داد و مجله آدینه همان موقع آن را ترجمه و منتشر کرد فقط یک جمله دو پهلو میگوید. در مصاحبه پوپر به علل فروپاشی کمونیسم و به تئوری‌های مارکس می‌پردازد و اینکه پیشگویی‌های مارکس در مورد جوامع صنعتی غرب درست از آب درنیامد. «پوپر» از فقر و گرسنگی در برخی کشورهای جهان سوم می‌گوید و دیکتاتورهای حاکم بر این سرزمین‌ها را عاملان اصلی آن می‌داند. او در همین گفت‌وگو با اشاره به فاجعه عظیم هیروشیما، می‌گوید برای جلوگیری از گسترش سلاح‌های اتمی و برای رسیدن به صلح و تا زمانی که دیکتاتورهایی مانند صدام حسین در تلاش برای دستیابی به سلاح‌های اتمی‌اند، جهان متمدن ناگزیر است که برای حفظ صلح، جنگ کند. با این همه تاکید می‌کند که این سخن «هگل» را که بدون جنگ و خشونت، تاریخ پیش نمی‌رود، به هیچ‌وجه نمی‌پذیرد. اما «اشپیگل» شیطنت کرده و تنها همین سخن که «برای حفظ صلح باید جنگ کرد» را تیتر می کند و پوپر و تمام نظریه‌ها و اصولا فلسفه او را به زیر سوال کشیدند و این باعث مسخره شدن نویسنده کتابهای بزرگی مانند جامعه باز و دشمنانش و بسیاری از آثار بزرگ فلسفی در سرتاسر جهان شد.
دلیل اصلی مثال بالا هم همین پرهیز از زرد شدن و سانتی مانتالیسم خبری بود چون مهمترین آسیبی که در حال حاضر خبرنگاران و روزنامه نگاران ایران کلا اصحاب رسانه را تهدید میکند سانتی‌مانتالیسم خبری است چنین حالتی به چشم داشت نویسنده یا گوینده یک خبر از وقوع نوعی واکنش عاطفی از سوی مخاطبانش اشاره دارد که با واقعیت موجود در خبر تناسبی نداشته باشد و یا زمینه لازم برای آن فراهم نشده باشد یعنی همه دچار چنین توهمی شده اند که تنها خبر رسانی آنها مورد پذیرش مردم و گروهها قرار گرفته است و تنها آنان اصحاب واقعی رسانه مردمی اند.
اما حالا سوال پیش می آید خبرنگار واقعی و اصلی کیست؟ «والترلیپمن» روزنامه نگار و نظریه پرداز بزرگ و برنده جایزه معتبر پولیتزر، معتقد است که خبرنگار می‌بایست به عنوان یک میانجی یا مترجم بین عموم و سیاست گزاران عمل کند. بر این اساس خبرنگاری تبدیل به یک واسطه می‌شد یعنی هنگام سخنرانی نخبگان، خبرنگار گوش فرا می‌داد و اطلاعات را ثبت می‌کرد، آنگاه این اطلاعات را تصفیه کرده و برای استفاده عموم در اختیار آنان قرار می‌داد. دلیل خبرنگار برای این کار آن بود که عموم در موقعیتی نبودند که بتوانند قادر به هضم اطلاعات فزاینده و پیچیده جامعه مدرن باشند، در نتیجه یک واسطه می‌بایست اخبار را برای آنان تصفیه می‌کرد. لیپمن این موضوع را به این صورت شرح می‌دهد: عموم از هوشیاری کافی برای درک مسائل پیچیده سیاسی برخوردار نیست. علاوه بر این، عموم آنقدر در زندگی روزمره خود غرق است که توجه چندانی به سیاست‌های پیچیده دولت ندارد؛ بنابراین آنان نیاز به فردی دارند که تصمیمات و نگرانی‌های نخبگان را تفسیر کرده و اطلاعات را ساده و قابل فهم کند. این نقش یک خبرنگار است. «لیپمن» معتقد بود که عموم از طریق رای خود بر تصمیم گیری نخبگان تأثیر می‌گذارند. در همین حین، نخبگان (یعنی سیاست‌مداران، سیاست گزاران، مأموران دولت، دانشمندان، و غیره) قدرت را اداره خواهند کرد. در دنیای لیپمن، نقش خبرنگار آگاه کردن عموم از اقدامات نخبگان و بازی های سیاسی پشت پرده بود. از آنجایی که عموم از طریق رای خود حرف آخر را می‌زدند یکی دیگر از نقش‌های روزنامه‌نگار نظارت بر عملکرد نخبگان بود. این روند عملاً عموم را در پایین‌ترین سطح زنجیره قدرت قرار می‌داد و اطلاعات را که از طریق متخصصان و و نخبگان جریان می‌یافت، دریافت می‌کردند.
به این ترتیب خبرنگار نه تنها باید به عموم اطلاع‌رسانی کند، بلکه باید گزارش خود را به گونه‌ای تدوین کند که هدف از آن صرفاً انتقال ساده اطلاعات نباشد. یعنی خبرنگار باید اطلاعات را درک کرده، آنگاه به ارزیابی پیامدهای سیاست‌های مصوب نخبگان بپردازد تا مردم را نسبت به نه تنها وقایع حال جامعه بلکه پیش آمدهای بعدی نیز آگاه سازد . لیپمن معتقد است که در جامعه ای که همه مانند هم فکر میکنند این یعنی این که اصلا فکر نمیکنند و این آگاه سازی را بیشتر به رسانه ها و افکار عمومی ربط میدهد. اما آیا در جامعه ما تمام تلاش بیشتر رسانه ها مگر غیر این است که ” همه مانند هم فکر کنید”.؟
آیا واقعا در کشور ما بهترین نشریات، خبرنگاران و اصحاب رسانه کسانی هستند که جامعه را نقد میکنند یا مجیز گو و جان نثار وضع موجود و حاکمیت هستند؟ در جامعه ما بهترین خبرنگار کیست؟ کسی است که بیش از همه از حاکمیت تعریف میکند و دردها را بیش از پیش پنهان میکند و بر آنها سرپوش میگذارد یا کسی است که بیش از پیش وضع موجود را نقد میکند و سعی در ترمیم دردهای جامعه دارد؟ در کشور ما بهترین روزنامه ها ، خبرگزاری ها آنهایی هستند که فقط از یک تئوری یعنی “توطئه ، کار کار انگلیسی ها و دیگران و دائی جان ناپلئونی ” استفاده میکنند و تمامی حوادث جهان را با دست های پشت پرده و آمریکا و صهیونیست تحلیل میکنند؟ یا بهترین نشریات و خبرگزاری ها آنها هستند که از دهها متخصص و صاحب نظر و از روش های تحلیلی مختلف با محوریت “ضعف های خودمان نه عوامل بیرون” تحلیل میکنند؟ در جامعه ای که منتقدانش به حاشیه رانده میشود و رسانه ها و خبرگزاری در بطن حوادث حضور ندارند و مورد تکریم قرار نمیگیرند یقین بدانید که هرگز دردی دیده نمی شود که درمان شود و روزی خواهد رسید که دردها به حدی متورم خواهند شد که عواقب آن را فقط یک خدا میتواند حدس بزند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.