یکشنبه ۲۵ تیر ۹۶ شماره ۶۳۱
***
وقایع استان
سحر یاری
***
« قبله عالم»، «سلطان صاحبقران»، «شاهِ شهید»، این ها هم القاب پادشاهی است که در میان پادشاهان ایران از شهرت بسیاری برخوردار است. ناصرالدین شاه در ۲۵ تیر ۱۲۱۰ به دنیا آمد. پادشاهی که به واسطه روحیات خاص خود و تنوع طلبی اش به دنبال تمدن غرب بود و از فرنگ سوغات های زیادی برای ایران آورد که برخی منشا اتفاق های خوب در این سرزمین بود. هرچند که در تاریخ بخاطر برخی تصمیم هایش به پادشاهی مستبد و عیاش معروف است؛ ولی روحیه هنری و لطیف او منشا برخی از آثار مثبت بوده است که همچنان ادامه دارد. از خوش شانسی های او صدارت امیرکبیر در دوران حکومتش بود که به تاسیس دارالفنون منجر شد. دوران قاجار و بیشتر از آن دوران سلطنت ناصرالدین شاه همزمان با دورانی در دنیا بود که شاهد تغییرات بنیادی و حرکت به سمت مدرنیته در جهان بودیم که نمی توان از تاثیرات آن بر روی پادشاهان ایران چشم پوشید. ناصرالدین شاه نزدیک به نیم قرن بر ایران حکومت کرد و می توان گفت حکومت طولانی ناصرالدین شاه از هر جهت در تاریخ ایران استثنایی است. در زمان او بود که اولین نشانه های مدرنیته به ایران آمد و روزنامه و صنعت چاپ در کشور فعال شد، سنگ بنای اکثر موسسات جدید در کشور گذاشته شد و تهران امروزی شکل گرفت. او اولین پادشاه ایران بعد از اسلام بود که به اروپا رفت و روابط ایران و جهان، در دوره او بیشتر از هر زمان دیگری گسترده شد.
از جالب ترین اتفاق های دوران حکومت ناصرالدین شاه وجود یک صدراعظم برجسته بود، صدراعظمی که پایه گذرا اتفاق هایی در کشور شد که هنوز آثارش پابرجاست بر خلاف پنج وزیر بعدی اش که همگی بی عرضه بودند و البته گاه نیز خائن. آن صدراعظم کسی نبود جز میرزا محمدتقی فراهانی ملقب به امیرکبیر درست در زمانی که به علت نارضایتی مردم از حکومت محمدشاه، کشور بعد از مرگ او دچار هرج و مرج شده بود، ناصرالدین ۱۶ ساله را در سفر سخت ۳۳ روزه ای به تهران رساند تا پادشاه شود، مخالفان را سرکوب کرد و حکومت را برای او فراهم ساخت. ناصرالدین شاه هم در عوض نوشت که «امیر نظام! ما تمام امور ایران را به شما سپردیم و شما را مسئول هر خوب و بد که اتفاق می افتد می دانیم». بعد هم برای پایبند کردن امیر، خواهرش را به عقد ازدواج او درآورد. امیرکبیر اولین مدرسه مدرن را در ایران تاسیس کرد، آموزش علوم و فنون جدید را متداول ساخت، دانشجو به اروپا فرستاد. گرچه کمتر از ۴ سال حکومت کرد اما تاثیر مثبتش بیش از تمام صدراعظم های دیگر بود.
مرگ امیرکبیر بیشترین لطمه را به پادشاهی ناصرالدین شاه زد و او بارها از عزل و رضایت برای قتل او اظهار پشیمانی کرد. او اولین پادشاهی بود که یادداشت روزانه می نوشت و شرح سفرهایش را به رشته تحریر در می آورد. شاه قاجار در جریان برخی مسافرتهای خویش به شهرها و ولایات مختلف ایران و مشاهده پارهای نابسامانیها، به کرات از توفیقات امیر در اداره بهینه امور کشوریاد میکرده وخاطرات خود را از مسافرتهای مکرر خود با او، به یاد میآورده است. وی در یکی از سفرنامههای خود، ضمن ذکر وقایع روزانه، اینگونه نقل میکند:«در چند سال قبل با مرحوم میرزا تقیخان امیرنظام به این آبادی رسیدیم و خبر بیرون بود، فوراً دست دیگر خود را در آستین جبه کرد و مرتب ایستاد و با قیافه جدی جواب داد: یک نفر پادشاهی میخواهد مثل شاه اسماعیل اول و یک نفر سپهسالار قشونی میخواهد مثل نادرشاه افشار و یک نفر صدراعظمی میخواهد مثل من تا به این بدبختیهای گوناگون خاتمه داده شود!»
جدای از سیاست ناصرالدین شاه که به مدد ناآگاهی و روحیه خوشگذرانش و همینطور نبود افراد باکفایت در دربار و همچنین شهرتش به عشرت گری و سرسره معروف او هرگز به نیکی از آن یاد نمی شد ، بی مناسبت نیست به فعالیت های هنری و علاقمندی هایش بپردازیم. او یکی از پادشاهانی بود که طبع لطیفی داشته و در گسترش هنر در ایران نقش مهمی ایفا کرد. او شعر می گفت، دفتر خاطرات داشت، حتی می گویند به سبک مدرن داستانی دارد و به نقاشی و عکاسی علاقه داشته و از این بابت تاثیرات مثبتی داشته که شاید در تاریخ کمتر به آن پرداخته شده است.
عکاسی
شاید علاقه ناصرالدین شاه به عکاسی به زمانی برگردد که ژول ریشار (نخستین معلم زبان فرانسه مدرسه دارالفنون در عهد قاجاریه) با دوربین اهدایی ملکه ویکتوریا از او عکاسی کرد. آشنایی او با دوربین عکاسی و ثبت چهرهاش، باعث شد خودش هم به این هنر علاقهمند شود و دوربین به دست بگیرد.
وقتی ۱۹ سالش بود دستور داد با دوربین عکاسی از تخت جمشید گزارش تصویری بگیرند که هیچ وقت به سرانجام نرسید. بعدها دستور داد آقا رضاخان اقبالالسلطنه، از درباریان نزدیک شاه، عکاسی را از فرانسیس کارلهیان عکاس فرانسوی) بیاموزد تا بتواند در سفرهای مختلف همراه ناصرالدین شاه باشد و از او عکاسی کند. نخستین عکسخانه ایران را هم ناصرالدین شاه دایر کرد و با تأسیس رشته عکاسی در دارالفنون از کارلهیان خواست عکاسی را به شاگردان دارالفنون آموزش بدهد. او گاه و بیگاه از زنان حرمسرا عکس میگرفت و در دوران او بود که حرمسرا کم کم از حالت خصوصی خارج شد.
نقاشی
ناصرالدین شاه قاجار جدای از اینکه به عکاسی علاقهمند بود از زمان ولیعهدی در نقاشی هم دستی داشت. اغلب نقاشی های او توضیحاتی نیز در حاشیه داشت. پس باید گفت یکی از هنرهایی که در عصر ناصری به دلیل ارتباط با غرب دچار تحولات گسترده ای گردید، بی شک نقاشی بود، چرا که این امر از سویی در علایق شخصی شاه و از سوی دیگر در روابط گسترده فرهنگی ایران با غرب نهفته بود. این گونه به نظر می رسد که ناصرالدین شاه از همان دوران ولایتعهدی به نقاشی علاقه فراوانی داشت، چنانکه گاه با مهارتی خاص از روی بعضی از طرح های کلمباری نقاشی می نمود. وی پس از رسیدن به سلطنت نیز به نقاشی می پرداخت، به نحوی که در یک صبح نیم رنگ بهاری ناصرالدین شاه که تازه به سلطنت رسیده بود، زیر چنار روی چهارپایه کوتاهی نشسته و با قلم آهنی و مرکب سیاه مشغول نقاشی بود. شاه جوان از ده سالگی عاشق هنرهای زیبا شده و به شعر و موسیقی و نقاشی علاقمند و از خدمت چندین استاد استفاده کرده و این ایام نزد میرزا ابوالحسن خان غفاری تعلیم می گرفت. در بیرون اندرون هر وقت که شوق هنرهای زیبا به سرش می افتاد شعر می گفت و نقاشی می کرد. در بیرون صورت وزرا، درباریان و سفرا را می کشید و در اندرون شبیه خانم ها و کنیزان و خواجه سرایان را می ساخت که همه در نهایت شباهت بودند و زیر هر کدام یک جمله مناسب اوضاع و احوال آن شخص و یا شعری یادداشت می کرد.
خوشنویسی
و اما خوشنویسی نیز در دوران ناصرالدین شاه پیشرفت هایی داشت. ناصرالدین شاه به خوشنویسی علاقه داشت و برای آموختن این هنر کوشش میکرد. او از خود آثاری درنستعلیق و شکسته نستعلیق برجای گذاشتهاست. گرچه تواریخ از استادان خطاطی او نام نبردهاند، اما گزارش شده که اومیرزا کلهر را به حضور خود میخواند و گاه از سر تفنن از روی سرمشقهای میرزا مینوشت. دوران سلطنت او به دلیل ظهور خوشنویسان بسیار و تجربه شیوههای نو یکی از درخشان ترین اعصار خوشنویسی ایران به شمار میرود. تشویق و ترغیب به خطاطی از سوی شاه و خط شناسی او که باعث میشد خوشنویسان آثارشان را به بهترین شکل ممکن به وی ارائه کنند، در شکوفایی خوشنویسی در این دوره موثر بود. پیوسته چندین تن خوشنویس در دربار ناصری حضور داشتند و ناصرالدین شاه آنان را به لقبهایی چون کاتب المیرزا سلطان، خوش نویس باشی و اشرف الکتاب مفتخر مینمود. او همچنین با خوشنویسان معروف عصر خود از جمله میرزای کلهر، میرزا غلامرضا اصفهانی و محمد حسین شیرازی ارتباط داشت.
موسیقی
می گویند ناصرالدین شاه به موسیقی نیز علاقه داشته است و برخی سازهای غربی از جمله پیانو در دوران سلطنت او وارد ایران شد. دربارۀ ناصرالدین شاه هم روایتی مطرح است چنان که میگویند اتاق خواب او دارای چهار در بود که یکی از آنها به اتاق رامشگران باز میشد و او عادت داشت هنگام خوابیدن به نوای ساز گوش کند. معیرالممالک در کتاب «یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدینشاه» در این باره مینویسد: «عملۀ طرب خاصه مانند سرورالملک (نوازندۀ سنتور) و آقا غلامحسین (نوازندۀ تار) و اسماعیلخان (کمانچهکش) هر کدام به نوبت برای شاه مینواختند تا اینکه او به خواب میرفت و زمانی از نواختن باز میایستادند که دیگر نشانی از بیداری در او نمیدیدند.» گویا در این لحظات، سرورالملک چون میدید خواب اندک اندک بر شاه چیره میشود، دستمالی به روی سنتور پهن میکرد تا نوای ساز ملایمتر به گوش شاه برسد.
اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات دربار ناصری، نیز در خاطرات خود با اشاره به ۱۵ سال آخر عمر ناصرالدین شاه مینویسد: «عملۀ طرب، بیشتر اوقات به هنگام صرف غذا حضور داشتند و برای شاه مینواختند، به ویژه هنگام پختن آش سالانه.» اشاره او به مراسمی است که در عصر ناصری هر سال یک بار برگزار میشد و بدین ترتیب بود که در حضور شاه آشی میپختند و رسم بر این بوده که وزیران و رجال دربار همگی در پاک کردن سبزی و حبوبات و پختن آش شرکت کنند. به گفتۀ اعتمادالسلطنه در این مراسم همیشه چند تن از خواص نوازندگان حاضر بودند و در کنار وزیران و رجال دربار بر سر سفره مینشستند.
ادبیات
این را دیگر نمی شد حدس زد که یک پادشاه آن هم از نوع قاجاری اش شیفته ادبیات باشد اما همین طور بود. او تنها پادشاهی است که داستان زندگی خود را روی کاغذ آورده و چندین سفرنامه هم دارد. سبک داستان های اروپایی را دوست داشت و درباریان را ملزم می کرد بعضی از داستان های دوست داشتنی اش را بشنوند. عجیب تر این که در خودش توانایی سرودن شعر را هم می دید اما در واقع هیچ وقت نتوانست با نوشته هایی که خود شعر خطاب شان می کرد، برود در لیست شاعرهای ایران.
معماری
ناصرالدین شاه در دوران سلطنت طولانی اش به عرصه شهرسازی هم ورود کرد. مهم ترینش این بود که کاخ گلستان را گسترش داد. شمس العماره، تکیه دولت، تالار سلام، تالار آینه و کاخ ابیض را ساخت و اولین موزه ایران را در تالار سلام کاخ گلستان احداث کرد. بخش دیگری از اقدامات ساخت و ساز ناصرالدین شاه، گسترش پایتخت بود. او دیوار قدیمی تهران را برداشت و خیابان های وسیعی را به سبک اروپا ایجاد کرد. ایجاد اولین موزه ملی، اولین باغ وحش از جمله کارهاییست که در زمان او انجام شده است. بیش از یک و نیم قرن از ترور او به دست میرزا محمد رضای کرمانی می گذرد؛ ولی همچنان آثار مثبت او در هنر این مرز و بوم باقی مانده است.