خانه » پیشنهاد سردبیر » چرا ادبیات داستانی این روزهای ما مورد پسند مردم نیست؟/بی اقبالی به ۱۰ دلیل

چرا ادبیات داستانی این روزهای ما مورد پسند مردم نیست؟/بی اقبالی به ۱۰ دلیل

یکشنبه ۲۵ تیر ۹۶   شماره ۶۳۱

***

یوسف نیک فام، نویسنده و پژوهشگر

***

ادبیات داستانی این سالهای کشور ما با آسیبهایی روبه روست. آسیبهایی که به نوعی از جنسی دیگر است و مناسب با فضای عمومی نشر و تولید کتاب در کشور است. همه اذعان دارند که شمارگان پائین کتاب نشانگر آن است که کتابخوانی چندان اقبالی در بین مردم ندارد و متاسفانه این بی اقبالی در کتابهای داستانی هم دیده می شود. به طور خلاصه وار سعی می کنم به این آسیبها نگاهی گذرا داشته باشم.
-۱ بسیاری از کتابها به ویژه آثاری که نوشتۀ اول نویسندگان آنهاست، در حد اتودهای اولیه هستند و خام و ابتدایی اند و هنوز به داستانهایی جذاب و خواندنی تبدیل نشده اند. متاسفانه انتشار این گونه کتابها از طریق ناشرانی انجام می شود که کارشناس خبرۀ داستان ندارند و صرف پرداخت هزینۀ انتشار کتاب توسط نویسنده وارد بازار نشر ادبیات داستانی می شوند. برای رها شدن از این ضعف عمده، پیشنهاد می شود، اگر کسی داستانی برای انتشار دارد، به هیچ وجه خودش برای چاپ آن سرمایه گذاری نکند، چرا که چنین ناشرانی که تصمیم می گیرند کتابی را چاپ کنند، فقط به انتشار آن می اندیشند و چندان به کیفیت و جذابیت اثری که نوشته شده اهمیتی نمی دهند. ناشران هر طور شده برای حفظ مجوز انتشاراتشان نیاز به چاپ چند کتاب در طول سال دارند که اگر چنین نکنند، مجوزشان باطل می شود.
-۲ اگر کسی داستانی آمادۀ انتشار دارد، اصلاً نباید عجله کند و بهتر است چند گروه مختلف را انتخاب و از آنها بخواهد تا داستان را بخوانند و نظراتشان را شفاف و بدون تعارف بدهند. نظر یک نفر به تنهایی کافی نیست. این افراد بر اساس مخاطب داستان باید انتخاب شوند. داستانی که برای کودکان نوشته شده را حتماً باید چند نفر کودک بخواند. کارشناسی که با داستان نویسی آشنایی کامل دارد و به نوعی در این حیطه صاحب نظر است فراموش نشود. برای خوانندگانی که چندان از نظر فنی با داستان آشنا نیستند، احساس اولیه شان با داستان بسیار مهم است.«خوشم نیامد»، «داستان خوبی نیست»، «داستان تکراری است»، «داستان را با ولع تا آخر در یک نشست خواندم»، «چند صفحۀ اول را که خواندم، داستان جذبم نکرد و رهایش کردم»، «داستان خوبی است» اینها اغلب نظراتی است که خوانندۀ معمولی خواهد داد. این نظرات را باید جدی گرفت و آسان و ساده از کنارش رد نشد. کارشناس داستان-نویسی نیز با استدلال و منطق و بر اساس تکنیکها و فنون شناخته شدۀ داستان نویسی به بررسی داستان می پردازد و به خوبی می تواند دلایل ضعف و قوت اثر را از لابه لای واژه ها بیابد و بدون تعارفهای معمول و صرفاً بر اساس متنی که نگاشته شده و نه حواشی موجود که متاسفانه بسیارند، منصفانه و با دقت نظرش را بیان کند.
-۳ شرکت در محافل داستان نویسی دو رویه دارد. رویۀ اولش که مثبت است و ایجاد انگیزۀ نوشتن می کند و نویسنده را در حال و هوای نوشتن قرار می دهد، بسیار کارگشاست و می تواند تأثیرگذار باشد. رویۀ دیگرش خطری است که همواره نویسنده را تهدید می کند. فضای دوستی و نان به هم قرض دادن و به به و چهچه گفتن و تعارفات معمول، آسیبی جدی در این مراکز و محافل است.
-۴ خیل انبوه داستان های کوتاه ضعیف انتشار یافته در این سالها آسیب جدی به این نوع داستان زده است. علیرغم بالا رفتن کمیت، متاسفانه شاهد افت کیفیت هستیم. در این وضعیت پیش آمده، همۀ افراد دخیل در انتشار آنها سهیم هستند و به نظر من، نویسندگان سهم بیشتری دارند.
-۵ به نظرم یکی از آسیبهای جدی، رویکرد فرم گرایانه و سوار شدن بر موجهای زودگذر و مد روز است. انتخاب شیوه و فرم نگارش اثر باید از دل خود اثر و موضوع آن بجوشد. تقلیدگرایی صرف چندان راه به جایی نخواهد برد. در بطن این گونه آثار، نوعی تفرعن وجود دارد و گویی خالق اثر می خواهد بیش از هر چیز به خواننده تکنیکش را به رخ بکشد و بگوید که«ببین چه می کنم و چقدر نویسندۀ توانمندی هستم.» این رویکرد، یادآور از پای بست ویران بودن خانه و در بند نقش ایوان بودن خواجه است.
-۶ خوانندگان به آثار ترجمه شده اقبال بیشتری نشان می دهند. به نظرم دلیل اصلی توجه خوانندگان به این آثار از «انتخاب» آنهاست. مترجم پس از خواندن کتابی تصمیم می گیرد، اثر را ترجمه کند. در ابتدا با انتخاب او روبه رو هستیم. او پس از ترجمه آن را به ناشر تحویل می دهد. در این مرحله نیز با انتخاب ناشر روبه رو هستیم. هر چند ترجمه یک کتاب می تواند در ابتدا با سفارش ناشر همراه باشد. با این حال باز همچنان انتخاب اثر اهمیت زیادی در ترجمه و انتشار کتاب در بازار نشر کشور دارد. متاسفانه «انتخاب» در کتابهای داستانی فارسی چندان رویکرد سامان یافته و درستی ندارد و همین باعث می شود، آثار بسیار ضعیف نیز منتشر شده و خوانندۀ داستانهای فارسی را نسبت به این گونه آثار دلسرد و بی تفاوت کند.به طوری که خواننده خوراک داستانی خود را از کتابهای غیرفارسی و در جای دیگری تأمین کند.
-۷ وضعیت نقد و نقدنویسی همچنان مثل گذشته است، حتی بدتر از گذشته. نشستهایی در طول سال برای نقد کتاب برگزار می شود و اغلب آنها حکم تعارف و بگو و بخند و خوش باشی و «من خوبم» و «تو خوبی» است. یک دورهمی شیرینی خوری که دوستان نویسنده در آنها حضور می یابند و با هم خوش اند. خدا نکند که یکی مخالف این جریان در نشست از سر اتفاق و کنجکاوی حضور یابد. آن وقت اگر کوچکترین ضعفی از کتاب را رو کند، تیرهای بلا بر سر بیچاره اش نازل می شود. نقد مکتوب هم چندان سامانی ندارد. اصولاً آداب نقد رعایت نمی شود و همچنان فرسنگها راه مانده تا یاد بگیریم که نقد یک مقولۀ عالمانه است و نه فرصتی برای مهربانی به دوستان و یا تخریب و روکم کنی.
-۸ کتابهای داستانی منتشره شده چندان جذاب نیستند. جذابیت در داستان چندان مقولۀ پیچیده ای نیست و بسیار ساده و مشخص است. مهم ترین عامل ایجاد کشش و تعلیق است. عامل مهم دیگر رعایت آداب قصه گویی است. داستانهای قصه گو و ماجرایی موفقیت بیشتری نسبت به داستانهایی با رویکردهای دیگر دارند. خلق شخصیتهای نو و غیرتکراری و پرداخت همه جانبه و عمیق آنها می تواند در جذابیت بخشیدن به داستان بسیار مؤثر باشد. بسیاری از داستانهای موفق را با شخصیتهایشان می شناسیم. به نظرم در بسیاری از کتابهای داستانی منتشر شده، نویسنده با چنین فنونی به صورت کامل آشنا نیست و یا رویکرد دیگری را دنبال می کند.
-۹ همیشه بر «تجربۀ زیستن» در داستان نویسی تأکید شده است. عموما چشم اسفندیار داستان نویسان جوان در همین نکته است. اصولا به نویسندگان مبتدی توصیه شده است از چیزی بنویسند که با آن زیسته اند.
-۱۰ عرصۀ پژوهشهای داستانی چندان جدی گرفته نمی شود. مراکز پژوهشی و دانشگاهی چندان اهتمامی بر چنین پژوهشهایی ندارند. اگر پژوهشی نیز انجام شود، برای مخاطبان و علاقه مندان عرضه نمی شود و در چنین مراکزی بایگانی می شود و کمتر به صورت کتاب وارد بازار نشر کشور می شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.