دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۹۶ شماره ۶۷۲
علی امیدی
«هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد»، «هر دم به لباس دگر آن یار بر آمد» شاید آنگاه که مولانا این ابیات را میسرود گمان نمیکرد که بتواند وصف حال افراد چند قرن بعد را این چنین دقیق به تصویر بکشد. حکایت تقلید و همسانسازی، حکایتی است بس عجیب که متأسفانه امروز بسیار در حال رخ دادن است. آخرین نمونه این پدیده را امروز در نامهای سرگشاده که بهقلم یکی از فعالین سیاسی استان نگاشته شد، مشاهده کردیم. این نامه گرانسنگ واجد رموزی است که صاحب این قلم در حد وسع برخی از آنها را میگشاید هر چند که گمان میبرم صرف انرژی و قلم زدن انتقادی در باب برخی افراد جز توهم ارمغانی برای آنها نخواهد داشت. اهم موارد مطرح شده به شرح ذیل هستند: -۱ «[اینجانب] آمادگی انصراف به نفع گزینه منتخب و نهایی فراکسیون امید برای شهرداری اراک را دارم.» نخستین فراز نامه با این عبارت آغاز میشود. خواننده ناآگاه هدف نویسنده این نامه را با هدف دکتر محمدرضا عارف در انتخابات ۱۳۹۲ و انصراف بهسود دکتر حسن روحانی تفسیر میکند و آن را عملی اصلاحطلبانه و تشکیلاتی میپندارد. اما باید پاسخ این بخش نامه را به لسان الغیب واگذار کنیم، آنجا که میگوید: «برو این دام بر مرغی دگر نه». این شهردار بالقوه تا آخرین نفس برای تکیه زدن بر صندلی بلدیه تلاش کرد و از هیچ کوشش (اصلاحطلبانه و غیراصلاحطلبانهای) فروگذار نکرد و دست آخر در جلسه که باید به دفاع از خود میپرداخت حضور نیافت بنابراین این شخصیت عارفنما با عدم حضور در جلسه مذکور عملاً از فهرست کاندیدا خارج شد. به علل و چرایی عدم حضور وی ورود نمیکنیم اما به همین نکته بسنده میکنیم که «آمادگی انصراف» بهلحاظ زمانی [و البته قانونی] خالی از معنا است حال چه شده که این شهردار بالقوه در پوشش استاد مخابرات خود در آمده و میخواهد عدم حضورش را به قیمتی گزاف به شهردار آتی بفروشد. والله اعلم. -۲«اینجانب به دلیل درخواست برخی از اعضای محترم فراکسیون امید شورای شهر اراک، مدیران ارشد استان و نیز جمعی از فعالان اجتماعی و سیاسی اصلاحطلب، تحولخواه و علاقهمند به پیشرفت همه جانبه اراک، به عنوان یکی از گزینههای شهرداری اراک مطرح شدم.» اولاً، میدانیم و میدانند و میداند که بخش اصلی رزومه وی در حوزه مهندسی برق بوده است؛ البته که اهالی مغالطه (و نوچگان) ممکن است به چند پست متأخر وی اشاره کنند؛ که البته چگونگی انتصاب و کیفیت عملکرد و میزان کارایی وی مبین سابقه تحولخواهی میباشد.
ثانیاً، آنهایی که اندک سابقهای در حوزه فعالیت سیاسی و اجتماعی دارند حتماً با سازوکار کمپینها و نامههای حمایتی آشنایی دارند. چنانکه در برهه انتخابات (در نامههای حمایت از کاندیداها) و در برهه انتخاب کابینه (در نامههای حمایت از وزرا) دیدهایم نامهها ممهور به مهر سندیکاها، تشکلها و انجمنها هستند و یا به امضاء چهرهها منقوش میشوند. حال باید پرسید این ارتش تحولخواه چه افرادی بوده و از چه طریق از ایشان حمایت کردهاند. والله اعلم.
-۳ «در ادامه با حضور در جمع اعضای فراکسیون امید، برنامهای برای مدیریت شهری در اراک ارائه کردم که حاصل دانش، تجربه و شناخت برخی بزرگان از شهر اراک بود.» «این برنامه در قالب یک سند توسعه راهبردی تقدیم اعضای محترم فراکسیون شد، با این امید که یک گام در راستای برنامه محوری و حاکمیت خرد جمعی در مدیریت شهری اراک و از مجرای فراکسیون اصلاحطلبان شورای شهر برداشته شود.»
در گلایه یکی از شهروندان [که با توجه به محتوا بیگمان در مییابیم که هدف گلایه وی بوده] که در کانال نشریه وقایع استان منتشر شد، از جایگاه رفیع این برنامه سخن گفته شده است. اما از این پاراگراف نامه سرگشاده میتوان با یک سؤال گذشت و آن این است که «برخی بزرگان» اشاره به چه افراد، با چه درجهای از تحصیلات و با چه کارنامه تخصصی دارد؟ بخش بعدی این نامه سرگشاده به توصیههای جناب عارفنما اختصاص پیدا کرده است که در ادامه سطوری از آن را بررسی میکنیم. -۱ «از نظر اینجانب مسؤولیت مدیریت شهری اراک در چهار سال آتی به عهده اصلاحطلبان بوده و افکار عمومی شهروندان اراکی انتظار دارد که فراکسیون امید با قبول این مسؤولیت، نسبت به انتخاب شهرداری اصلاحطلب و همراه و همسو با رای و نظر شهروندان اقدام کند.» اولین توصیه این استاد سخن و تئوریسین سیاسی! از شدت بداهت شایسته نقد نیست. چرا که اولاً هر کودکی که اندکی با مثال رنگها و اعداد آشنا باشد و ثانیاً در نوجوانی با درس جبر و احتمال مواجه شده باشد، به یقین مفهوم اقلیت و اکثریت را نیک دریافته و آن را مبنای مباحث تئوریک! خود قرار نمیدهد. از این گذشته این که عملکرد شهردار به حساب اکثریت شورا نوشته میشود، سخنی جدیدی نیست که فرد (خواه وی خواه هر فرد دیگر) بخواهد آن را مصادره به مطلوب کند و آن را با عبارت «به نظر اینجانب» به خورد مردم بدهد. -۲ «پیشنهاد میکنم اعضای محترم فراکسیون امید از دو گزینه نهایی فراکسیون برای شهرداری و یا حتی گزینه اجماعی سومی، با رایگیری دو مرحلهای؛ یعنی یک مرحله در فراکسیون و مرحله بعد در صحن شورا نسبت به تعیین شهردار منتخب اقدام و با یک گزینه به صحن شورا بروند و تعیین سرنوشت شهرداری اراک را به اقلیت محترم اصولگرا واگذار نکنند.» این پیشنهاد را میتوان به فال نیک گرفت اما لاجرم باید به پیشینه واضعان این سخن گرانمایه نیز توجه کنیم. راه دور نمیرویم و به همین پروسه معرفی گزینههای شهرداری بسنده میکنیم. در این پروسه فعالیت افرادی را شاهد بودیم که استراتژیشان این بود که باید رگخوابها را بیابیم؛ یکی پُست، دیگری پیشنهاد مالی و… . بحمدالله اعضاء شورا به این قبیل پیشنهادها «نه» صریح گفتند. حال که بعضی اعضای شورا (همانهایی که عکس و فیلمشان ثبت و ضبط شد) بههمراه برخی دیگر (از اصلاحطلبان) راه توسعه و فسادگریزی و عقلانیت پیش گرفتهاند و با اصولگرایان بر سر حداقلهایی به توافق رسیدند و واگرایی و تنش را به همگرایی و مدارا تبدیل کردهاند، مشخص نیست آقای مذاکره ما چرا چنین پیشنهادی را طرح فرمودهاند و موجبات تنشآفرینی را فراهم کردهاند؟!-۳«امیدوارم فراکسیون امید با انتخاب شهرداری اصلاحطلب و آشنا به وضعیت شهر بار مسؤولیت سنگینی را که بر دوش گرفته است، به سرانجام مطلوب برساند.» مقابل بخش اول این فرمایش «انتخاب شهردار اصلاحطلب» باید کلاه از سر برداشت؛ اما باز هم نمیتوان تا انتهای جمله با نویسنده نامه همدل بود. حافظ میفرماید: «من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست.» وی به گمان خود خواسته به سیاق حافظ اظهار فضل بفرماید اما دم خروس نامه از جایی بیرون میزند و ما ناگزیریم شعر حافظ را اینگونه تغییر دهیم: «تو این حروف نوشتی و غیر هم بدانست»؛ آن عبارت این است: «[شهردار] آشنا به وضعیت شهر». حال اینکه این عبارت اشاره به گزینه خاصی دارد و تخطئه گزینه دیگر از آن مستفاد میشود را به خوانندگان و اعضای شورای شهر میسپاریم.