خانه » پیشنهاد سردبیر » استقبال معمولی از فیلم سلام بمبئی در اراک/گیشه به زور عشق

استقبال معمولی از فیلم سلام بمبئی در اراک/گیشه به زور عشق

دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵ شماره ۴۸۱

سمیه انصاری فر
وقایع استان

سینمای ایران در یک سال اخیر به واسطه فیلم های مختلف رکوردهای خوبی در فروش داشته است، گاه این فیلم ها کمدی های سطح پایینی بودند چون «پنجاه کیلو آلبالو» و « من سالوادور نیستم» و گاه آثار قابل توجهی چون «لانتوری» و «فروشنده»، فروش بالای فیلم هایی چون پنجاه کیلو آلبالو و من سالوادور نیستم نشان می دهد که هنوز برای مخاطب ایرانی کمدی هایی از این دست جذاب است؛ اما در مقابل فروش فیلم هایی چون فروشنده نیز نشان می دهد که فیلم های جدی هم می تواند مخاطب داشته باشد البته این را باید از دیدگاه های دیگر هم بررسی کرد اینکه فیلم توسط چه کسی ساخته شده است و چه تبلیغاتی پیش از آن صورت گرفته نیز موثر است و یا تعداد جوایزی که کسب کرده زیرا هستند فیلم هایی که با وجود ساختار خوب گاه از اقبال خوبی در گیشه رو به رو نیستند. البته نباید از نقش شبکه های مجازی در تاثیر بر فروش یک فیلم چشم پوشید، گاهی یک فیلم با تبلیغات زیادی رو به رو می شود که در این روند تاثیرگذار است. یکی از فیلم هایی که این روزها بر پرده سینماهای ایران آمده است فیلم پرهیاهوی سلام بمبئی است که گویا آمده است تا در گیشه رکورد شکنی کند که البته با توجه به سابقه مخاطب ایرانی بعید نیست که این اتفاق بیفتد. فیلم سلام بمبئی فیلمی است که این روزها در سینما فرهنگ اراک بر روی پرده است البته اکران تقریبا دو هفته ای آن نشان داده است که این فیلم حداقل در اراک آنطور که سخن از فروش و اعجاب در گیشه آن می گویند خیلی مورد استقبال نبوده و فروش متوسطی داشته است.
مدیر سینمای فرهنگ اراک در این خصوص می گوید: فیلم سینمایی سلام بمبئی تاکنون فروش متوسطی داشته است و خیلی با آن چیزی که پیرامون فروشش بحث و هیاهو است انطباق ندارد.
احسان بیات افزود: البته دیگر در سینما همچون قبل به یکباره هجوم مخاطب برای یک فیلم نیست بلکه این حرکت کند و در طی زمان شده است، در واقع فیلم باید جا بیفتد تا مخاطب سراغ آن بیاید.
وی ادامه داد: هم اکنون شرایط تغییر کرده و اغلب مخاطب تحت تاثیر تبلیغات مختلف از جمله تبلیغات دهان به دهان یعنی اینکه به سفارش افرادی که فیلم را دیده اند برای تماشای یک فیلم می رود.
بیات گفت: از ابتدای سال تا کنون فیلم های پنجاه کیلو آلبالو و فروشنده فروش قابل قبولی داشته اند و در مورد سلام بمبئی هم منتظریم تا ببینیم بعد از این چه پیش می آید.
اما سلام بمبئی چگونه فیلمی است و برای تماشای آن با چه دیدگاهی باید وارد سینما شد؟ بیشتر به نظر می رسد این فیلم از همان فیلم هایی است که می توان با خیال راحت پای آن لم داد و تخمه و پفک خورد. ملغمه ای از فیلم های هندی و فارسی چند دهه گذشته ، داستان تکراری عشق یک پسر و دختر که در راه وصالشان موانع مختلفی وجود دارد از جمله خواستگار بدطینت و سمج دختر زیبای داستان.
این فیلم تلاش کرده با حضور سوپراستارهای تاریخ گذشته ای چون محمدرضا گلزار در کنار مشهوریت بنیامین بهادری و بازیگران هندی از جمله دیا میرزا مخاطب را ترغیب به حضور در سینما کند؛ البته از سابقه قبلی کارگردان این فیلم چیزی بیش از این برنمی آمد فیلم هایی چون داماد خجالتی، خروس جنگی، آنچه مردان درباره زنان نمی دانند آثار قبلی او نشان می دهد که این کارگردان قبل از هر چیز سازنده فیلم هایی است که بیشتر جنبه تجاری دارند تا حرفه ای، از آنجاییکه سینما یک صنعت است قطعا داشتن گیشه یک امتیاز مثبت است اما به چه قیمت و با چه المان هایی، قطعا در سینمای ایران هنوز تصاویر کارت پستالی، رنگ و رقص در جذب مخاطب به سینما یک شاخصه است و بسیاری از کارگردانان خیلی خوب این را فهمیده اند و سینما را تا سطح یک فیلم تاریخ گذشته و دم دستی پایین آورده اند و جالب است که مخاطب هم از آن استقبال می کند. اولین وجهی که باعث شد این فیلم برای مخاطب ایرانی جذاب باشد ساخت آن در کشور هند است حافظه تاریخی مردم ایران با این سینما عجین است و زمانی فیلم های هندی طرفداران پروپا قرصی در میان مردم داشت که نمونه بارز آن فیلم شعله بود که اتفاقا در یک بدسلیقگی بخش هایی از آن دراین فیلم تکرار می شود.
بعد از آن کارگردان به سراغ سوژه دستمالی شده و تکراری عشق با یک نگاه بر اثر اتفاق می رود. علی دانشجوی ایرانی عاشق دختر هندی کاریشما می شود؛ ولی این عشق با این شدت که بستر اتفاقات بعدی که البته آن ها نیز اغلب بی منطق روایی هستند همه از یک پنچر گیری ماشین شروع می شود. عشق میان علی و کاریشما در ساده ترین و کودکانه ترین نوع روایتی خود یعنی پنچر شدن لاستیک ماشین کاریشما و پیدا شدن سر و کله علی در قالب یک منجی و عاشق شدن این دو به تصویر در می آید!علی که داخل اتوبوس است به ناگاه می بیند که همکلاسی اش که با او جزوه رد و بدل کرده بود کنار خیابان برای پنچرگیری ماشینش دچار مشکل شده او بلافاصله نقش قهرمان را ایفا می کند و به کمک دختر می رود و در همین حین عشقی عمیق بین این دو جوان شکل می گیرد. فیلم پر است از این حفره های فیلمنامه ای و شخصیت پردازی، آدم ها واقعی نیستند و ماجراها، دختر هندی خودکشی می کند و بعد در تصویر بعدی بلافاصله در ماشین خود پشت فرمان دیده می شود و حتی علی را نیز سوار ماشینش می کند.
به گفته یکی از منتقدان «سلام بمبئی را می توان نماد بارزی از سطحی ترین نوع فیلمنامه در سینمای ایران برشمرد ، یک فیلم فارسی تمام عیار با کلیشه ترین شکل ممکن در داستان که هم از لحاظ فرم و چه از جنبه محتوا به وادی ابتذال بسیار نزدیک می شود.
سازنده های ناتوان عموما به چینش های جذاب ناپخته در ویترین نمایش برای تماشاگران عام با تمسک به چهره های سرشناس و پولساز برای فیلم، خود را علاقه مند نشان می دهند و این اثر نیز از این قاعده مستثنی نیست، کنار هم قرار گرفتن محمدرضا گلزار و بنیامین بهادری همان رویه تکراری شوی توخالی سوپر استارهاست که اساسا نمی تواند خلاء های عمیق سناریو را جبران کند.»؛ اما گاه نظرهای دیگری نیز در این خصوص شنیده می شود چون « سلام بمبئی “ را باید بعد از ۳۷ سال، یک پدیده و نوآوری خواند، لذا نقد چنین فیلمی بر پایه نرم ها، معیارها، پارامترها، شاخص های سینمائی و سنجش آن با خط کش سینما ره به جائی نخواهد برد. “سلام بمبئی” را باید همانگونه که هست، دید و بر درایت و تیزهوشی نویسنده و کارگردان( قربان محمد پور) نسبت به استفاده از عناصر و مولفه های فراموش شده در سینمای امروز ایران، آفرین گفت. ساخت چنین فیلمی چه با هدف نگاه به گیشه و چه با هدف ایجاد لحظاتی شاد و مفرح و در عین حال دراماتیک برای مردمی که غالب اوقات عزادارند، صورت گرفته باشد، قابل تحسین است.»
بهرحال سلام بمبئی فیلمی است که این روزها با تمام رنگ و رقص و آوازش سینماهای زیادی از جمله سینماهای حوزه هنری را برای پخش در اختیار دارد و بعید نیست که بتواند رکورد شکن باشد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.