دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ شماره ۱۰۴۵
***
بخش سوم/ فصل دوم
***
مهدی لعل بار/ نویسنده:
پیشینه تاریخی
وجه تسمیه
از نیمور کنونی در کتب تاریخی و جغرافیای قدیمی به نام های«آوَرد، نیمآوَرد، ممنور، نیسور، خاور، خاورزمین وتیمور» یاد شده است.
در کتب تاریخ قم و مجمل التواریخ نام آن «نمیور» ضبط گردیده است. حمزۀ اصفهانی در کتاب تاریخ پیامبران و شاهان آنرا «ممنور» ذکر کرده و حمدالله مستوفی نیز در کتاب نزهه القلوب از نام نمیور در متن نام برده و در پاورقی از نام هایتیمور،نیسور، نیمور نیز ذکر شده است.
دربارۀ علت نامگذاری این منطقه اختلاف است. به عقیدۀ برخی، نام این شهر در دوران اشکانیان آورد به معنای میدان جنگ بوده است. پس از پـایان جنگهای اشکانیان به علت خاموش شدن شعلۀ جنگ به«نیم آورد» تغییر نام پیدا کرده و اکنون پس از گذشت زمان به نیمور تبدیل شده است. برخی نیز معتقدندکه نام این شهر از کلمه «ور» که در زبان اوستایی و پهلوی به نام دژ که اشاره به دژ ساروجی ستونی شکل میل میلونه دارد،گرفته شده است.
البته نظریه دیگر دربارۀ نامگذاری این است که نیمور توسط یکی از پادشاهان سلسلۀ کیانیان به نام همای دختر بهمن ساخته شده که لقب او «نیمه ور» بوده است. چنانچه محمد تقی خان حکیم در کتاب گنج دانش مینویسد: «… جاسب از بناهای یکی از امرای عسکریه همای دختر بهمن بن اسفندیار مشهور به نیمهور میباشد و این امیر در نراق و دلیجان و دهات پشت گدار حکومت داشته و در آن حدود بنای محکم گذاشته و از جمله سدی است که بر رودخانۀ انار بار قم(لعل بار) بسته و نهری برای زراعت نیمهور جاری ساخته…»
در لغت نامۀ دهخدا در زیر لغت نیمور میخوانیم: «نیمور قصبۀ(آبادی ، دهات ، روستا) مرکزی دهستان نیمور بخش حومۀ شهرستان محلات در ۱۱ هزارگزی جنوب محلات، متصل به جادۀ دلیجان به محلات و در دامنۀ سردسیری واقـع است.آبش از رودخـــانۀ لعل بار، محصولش غلات، پنبه، کنجد، صیفی، میوهجات، قیسی، بادام، انگور و شغل اهالی زراعت و صنایعدستی وکرباسبافی است. این ده سر راه شوسۀ دلیجان به خمین واقع است .مزرعه و چشمهسارهای آب رباط که یک خانوار دارد و سر راه گلپایگان است، آب بالا که دارای دو قنات است یکی متعلق به خود مزرعه و دیگری به نیمور میرسد، و آب نوده در جنوب قصبه و مهدیآباد و حسینآباد آب قمرود جزء نیمور میباشند. این قصبه از قراء بسیار قدیمی است. قبرستانی در کنار آبادی وجود دارد که معروف به قبرستان بیت المقدس بوده و در گذشته اکتشافاتی شده و انواع ظروف سفالی در آن کشف گردیده که مورد توجه عتیقه شناسان واقع شده است.»
برخی از مردم نیز اعتقاد دارند که نام اول نیمور«خاور» یا «خاور زمین» بوده است اما به دلیل بارندگی و سیل، نیمی از آن ویران میشود و نام آنرا نیمور میگذارند. این اتفاق چند بار میافتد تا قسمت اعظم نیمور بر اثر سیل آب های بزرگ ویران میشود و آن چیزی که اکنون وجود دارد، واقع در محلی است که همیشه از گزند سیلها در امان مانده است. شواهد امر نیز حاکی از آن است که در سال های نه چندان دور باران و برف به وفور میباریده به طوری که حتی سابقه بارش برف در اواخر بهار نیز وجود داشته است. البته در برخی کتب به وقوع سیلهایی در شهرهایی مثل خمین و اصفهان نیز اشاره شده، اما نمیتوان قطعاً گفت که وقوع سیل در این شهرها با نیمور هم مرتبط باشد. شعری از گذشته به جای مانده که میگوید : بعد از هفتاد / برفی افتاد/ به حق این پیر/ به اندازۀ این تیر
این شعر نقل شده از آقای امیر براتی است و در تفسیر آن همین بسکه در روز هفتادم بهار (اوایل خرداد) برفی بسیار سنگینی با دو متر ارتفاع باریده است. باور این مطلب در این سال ها که ما در خشکسالی به سر میبریم غیر ممکن به نظر میرسد.
تا دهه ۶۰ نیز بارانهای بهاری علاوه بر آنکه دشت را سیراب میکردند، طراوت خاصی به شهر میدادند، چرا که از اواسط فروردین تا اوایل خرداد باران هر روزه میباریده، چنانچه این ایام را چهل پسین (پسین به معنای عصرونزدیک غروب می باشد.) میگفتند، یعنی چهل عصری که باران میبارید.
املای آن را«نیمهور»یا «نیمور» یا «نیمور» هم مینویسند و هنوز هم این نوشتارها مورد استفاده قرار میگیرد، و در این کتاب آن را «نیمور» خواهیم نوشت.