خانه » جدیدترین » اراک؛ شهری با هویت چند پاره

اراک؛ شهری با هویت چند پاره

دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹  شماره ۱۳۳۸

اراک؛ شهری با هویت چند پاره

بهتاش هزاوه. مدرس دانشگاه

چند روزی است که صحبت از روز اراک و بزرگداشت این شهر به میان آمده است. لازم است که مطالبی درباره این شهر بیان شود. همانطور که می دانیم اراک شهری دویست و اندی ساله و نوپاست، این شانس را داشته است که براساس آخرین دستاوردهای شهرسازی ایران و جهان در زمان خود ساخته شود. کاربرد اولیه آن نظامی بوده است و از همان آغازمردم و اقشار گوناگون از سایر شهرها و روستاهای اطراف به این شهر روانه شدند. همین تنوع قومیتی طبق روایت های تــاریخی پایه های اختلافات قومی و تضارب آرا را در این شهر گذاشته است. در دهه های اخیر که بیشتر مورد نظر ماست روند مهاجرت به اراک به دلیل مراکز صنعتی رو به تزاید بوده و به خصوص از طبقه کارگر برای امرار معاش به این شهر گسیل شده اند، به عبارتی برخلاف بسیاری شهرهای ریشه دار و دارای سابقه دیرینه شهرنشینی اراک از همان بدو تاسیس با این مشکل چند پارگی هویتی و فرهنگی مواجه بوده است. یکی از تبعات سهمگین این تفاوت های هویتی که امروز به شدت بحران ساز شده است، عدم وابستگی ساکنین اراک به این شهر و به ویژه بی تفاوتی نسبت به اتفاقات ناهنجارو ناخوشایند فرهنگی واجتماعی و شهرسازی اراک می باشد. اگر بخواهیم به طورملموس بحث را دنبال کنیم می دانیم که تعداد آثار و اماکن تاریخی اراک معدود می باشد اما همین تعداد اندک هم در این دهه های اخیر به شدت مورد بی مهری و تخریب واقع شده اند، ما شاهد ویرانی عمارت شیشه در سال های آغازین انقلاب بودیم. بـازار اراک در بخش های گوناگون همچنان دچار فرسودگی و آسیب های جدی است که بیم خرابی آن می رود در چند کیلومتری اراک امامزاده تاریخی مشهد میقان در سال های اخیر به طور کامل ویران شد و فضاهای تازه به جای آن احداث گردید. مجموعه بقعه آقا نورالدین و آرامگاه های اطـراف در این سال ها با تغییرات جدی رو به رو شد و بسیاری از بخش های تاریخی آن از میان رفت اما واکنش مردم به این همه تغییرات اسف انگیز چه بوده است؟ آیا شاهد اعتراضی بوده ایم؟ آیا اهمیت این بناها برای مردم شناخته شده است؟ دلیل آن واضح است، بسیاری مردم این شهر احساس تعلق به آن ندارند و خود را اهل مناطق و شهرهای دیگر می دانند، چرا باید به اتفاقات این چنینی حساس باشند؟ طنز ماجرا این است که به تازگی دست اندرکاران و مسولین اراک در پی ساخت پیاده راه در مرکز شهر هستند که با نیت حفظ اصالت بخش تاریخی اراک انجام می شود حال آنکه همین اندک آثار تاریخی در شرف نابودیست. درباره سرمایه های نمادین و مفاخر علمی و فرهنگی شهر اراک وضع بدتر است. حتی خود شهروندان اراکی نیز این شخصیت های برجسته و سرشناس را عموما نمی شناسند مثلا محمد خزایلی را که بنیانگذار مــدارس نابینایان در کشور و نابغه علـمی و فــرهنگی است چقدر می شناسیم؟ محمدمهدی فولادوند مترجم و دانشمند علوم انسانی را که مترجم شناخته شده قرآن است چقدر می شناسیم؟ عیسی بهادری بزرگترین طراح فرش صد سال اخیر ایران را چقدر پاس داشته ایم؟ درباره ابراهیم دهگان و خدماتی که علم و فرهنگ این شهر نمود چه می دانیم؟ از حبیب اله ذوالفنون نابغه ستاره شناسی چه اطلاعاتی داریم؟ آیا تا به حال از آثار فاخر نقاشان بین المللی این شهر ابوالقاسم سعیدی و هادی هزاوه ای حتی یک اثر در این شهر به نمایش درآمده است؟ متاسفانه هیچ گونه کار جدی برای شناسایی این افراد در سطح شهر صورت نگرفته و حتی کمترین اشاره ای و نمودی از وجود آنان در این شهر نمی بینیم. آثار هنری این بزرگان نام برده شده می توانست منبـع الهـام و آذین بخش خیابان ها و میادین شهر اراک باشد.
اراک مرکز استان است و قاعدتا می بایست از مواریث فرهنگی ملموس و ناملموس استان نیز صیانت نماید اما اراک حتی نمی تواند هویت خویش را تعریف و حراست کند چه برسد به استان. مراکز اصلی فرهنگی و هنری شهر اراک نظیر فرهنگسراها و گالری ها مدت هاست حتی قبل از ویروس کرونا به کما رفته اند و خبری از فعالیت در آن ها نیست وضعیت هنری و گرافیک شهری فاجعه بار است. دیوارنگاره ها به شهروندان دهن کجی می کنند و از زشت ترین نمونه ها در کشورند. سازه ها و مجسمه ها در میادین شرم آور هستند و به ویژه از بعد هنری نبودشان بیشتر مایه دلگرمی می شد. هنرهای ارزنده ای از جمله فرش و گیوه بافی که جایگاهی دیرینه دارند چقدر در این شهر نمودار هستند. هنرهای چوبی اراک چطور؟ سیما و منظر شهری در اراک به شدت ناهنجار است نمای ساختمان ها هریک سازخود را می زند و نمونه ای از لجام گسیختگی سلایق و تضارب آراست.
تاسیس دانشگاه های متعدد و پذیرش دانشجویان غیر بومی نیز در این سال ها به چند پارگی هویتی این شهر دامن زده است. به دلیل این وضعیت که اندکی از آن بیان شد، دل خوش کردن به بزرگداشت برای اراک و نام گذاری برای آن فرافکنی و هجو گونه است تا کی می خواهیم کم کاری ها و غفلت خود را پشت نام بلند آوازه امیرکبیر پنهان کنیم، به نظر می رسد که باید ستاد بحران برای اراک تشکیل داد نه ستاد بزرگداشت.
اراک بــه دلیل همین چند پارگی البته پتانسیل هـای ارزنــده ای نیــز دارد این شهــر می توانست نمونه خوب از همنشینی فرهنگ ها و قومیت ها باشد. اراک پر از استعدادهای هنری، علمی و اجتماعی است که شناسایی نشده اند و برای آن ها برنامه ای جدی وجود ندارد.
ما اکنون که خواسته یا ناخواسته در شهری زندگی می کنیم که به شدت درگیر صنعت است باید بپذیریم که بزرگترین عامل وحدت بخش مردم این شهر همین صنعت می تواند باشد پس کاش هوشمندانه از آن بهره می گرفتیم. جشنــواره های بزرگ مرتبط با صنعت می توانست وجهه ای قابل توجه به این شهر در کشور ببخشد مثلا جشنواره هنرو صنعت با بخش های گوناگون از جمله هنر بازیافت، جشنواره عکاسی صنعتی و مستند های مربوط به صنایع، مسابقه ی مهارتی کارگری در حیطه ی توانایی های ایشان و…
متاسفانه این از هم گسیختگی فرهنگی و صنعتی بودن این شهر بحران های روانی و اجتماعی جدی ایجاد کرده است، باید از طریق تقویت و تاسیس مراکز فرهنگی از بـــروز معضلات بیشتر پیشگیری کرد. ایجــاد کافه کتاب ها، پاتوق های فرهنگی و هنری، اماکن حضور پرشور دانشجویی و مراکز ورزشی، مکان هایی برای تخلیه انرژی نسل جوان و نوجوان می توانند هر یک به نوبه خود مرهمی بر زخم های این چند پارگی فرهنگی و هویتی اراک باشند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.