پنجشنبه ۹ آذر ۹۶ شماره ۷۳۳ *** سینا کمال آبادی مترجم *** بعضی وقتا یادمون میره پول بنزین رو بدیم یا بقیهش رو پس بگیریم یا چیزای دیگه. بیشتر مردم آمادهی مردن نیستن، حالا میخواد مرگ خودشون باشه یا مرگ آدمای دیگه. مرگ میخکوبشون میکنه یا باعث ترسشون میشه. یه چیز عجیب و غریبه براشون. لعنتی، آخه نباید این ...
ادامه مطلب »آرشیو برچسب: مترجم
چند ضربالمثل از بین النهرین باستان
پنجشنبه ۲ آذر ۹۶ شماره ۷۲۸ سینا کمال آبادی مترجم چاه من از آب دادن خسته نمیشود، تشنگی من در این حد نیست. جنایت نکن، وحشت هم نکن. بارداری، شیردهی هم میآورد. ماهی نگرفتم، لباسهایم را هم بردند. نمیشود تغییرت داد، مثل اجاقی قدیمی. دوستی یک روز ادامه دارد، بردگی یک عمر. خیلی ...
ادامه مطلب »نامه ای از فدریکو گارسیا لورکا به پدرش
پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶ شماره ۷۱۴ سینا کمال آبادی مترجم پدر عزیزم، نامه تان با لحن موقر و منطقی اش به دستم رسید، پس تلاش می کنم پاسخ من هم منطقی باشد. اشتیاق من برای ملاقات شما بسیار بیشتر است، هرچه باشد شما همه پیش هم هستید و من اینجا تنها هستم …. اما زمانی که پای شرایط و کار ...
ادامه مطلب »من، برتولت برشت
پنجشنبه ۴ آبان ۹۶ شماره ۷۱۰ سینا کمال آبادی مترجم برتولت برشت ۱ من، برتولت برشت، از جنگلهای سیاه آمدم. مادرم مرا خوابیده در بدنش به شهرها آورد. و سرمای جنگلها تا روز مرگم درون من خواهد بود. ۲ در شهر آسفالت شده، در خانه هستم. از همان ابتدا تقدیس نهایی برایم مهیا بود: روزنامهها، و توتون. و کنیاک. در ...
ادامه مطلب »