خانه » جدیدترین » گوستاو مالر؛ مانند جهان

گوستاو مالر؛ مانند جهان

سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ شماره ۱۳۴۶

گوستاو مالر؛ مانند جهان

رضا باجلان

آهنگساز و مدرس موسیقی

نیاز به شنیدن موسیقی در افکار و جوامع مختلف خود تعاریف و اشکال متفاوت و متنوعی را در بر دارد.گاه برای سرگرمی،گاه برای شادی،گاه اندوه و گاهی غرق در دنیای فردی که شاید دقایق و ثانیه هایی خنثی را حس می کند. اما این شنیدن ها گاهی ما را به سمت کشف و چگونگی ساخت آن اثر می برد. اینکه چگونه این نظم صدایی این چنین کلمات و افکاری را به سمت ما پرتاب می کند که دقایقی را متوقف و نگاه را به شکل یک ایست به هستی نشان می دهد. در این موقعیت پرسش ها بیدار می شوند و ناپدیدارها به سخن در می آیند،تاثیری گاه جسمی و گاه نگاهی ازلی به تمامی روزگار. مرزها به کنار می روند و موضوع، تمامیت انسان می شود.نوع افکار، نگاه به دنیا، مرور تولد و فرجام هایی که اکثرا تلخ شکل می گیرند. انسان هایی در گذشته وجود داشتند که اثر آن ها همچون آذرخش ، صاعقه های خود را به سمت انسان پرتاپ می کنند. فردریش هلدرلین در یکی از اشعار خود می گوید:
تو از پی آن ها می پرسی؟
روح آن ها در ترانه جاری است.
در ترانه، آن زمان که از آفتاب روز و گرمای زمین بر می روید.
و از بطن طوفان هایی که در گرفته اند؛
یا آن دیگر طوفان ها
که آماده تر در اعماق زمان،
و پر تعبیر شنیدار بر ما،
در چرخش میان آسمان و زمین و مردمان،
اندیشه های روح همگانی اند…
اندیشه های روح همگانی اند و در سرتاسر این دنیا

اندیشه های روح همگانی اند و در سرتاسر این دنیا، عواطف انسانی مشترک امکان همزاد پنداری دیده ها و شنیده هایی از تاریخ و جغرافیایی با مسافتی دور را میسر می کنند. تا ما بشنویم و ببینیم جاودانگی هنرمندانی را که سال ها پیش در این دنیا بوده اند.
در دوران های تاریخ هنر،که هر کدام از این دوره ها مشخصه هایی مخصوص به خود را داشته اند سبب ثبت آن مکتب در دوره خود بوده اند که افرادی در میان این مکاتب که منتقدان این افراد را یا پلی میان این مکاتب می دانستند و یا واسطه گری برای مکتبی جدیدتر. گوستاو مالر که جزو این افراد قرار می گرفت میان دوره رمانتیک و مدرنیسم بود. در ادامه هدف نگارنده این مطلب صرفا تاریخ نگاری و آثار این هنرمند را لازمه شناخت کامل از این آهنگسـاز اتریشـــی نمی داند. هدف کلی دانستن اینکه در تمامی سال های زندگی مالر اعم از ده سال رهبری ارکستر وین و ساخت نه سنفونی بزرگ، این است که در ذهن مالر چه می گذشته است. شنیدن آثار او احساس های متنوعی را به شنونده منتقل می کند. تعلیق، تشویش، آویزان شدن مانند نخ در آونگ زندگی، سراب، امید، وداع و…
مالر قطعا تراژدی هایی شاید بدتر از مرگ را در زندگی تجربه کرده است.تراژدی هایی که ماندن او در این دنیا را فقط با ساخت موسیقی تاب می آورد.معصومانه ترین کار برای مالر.
غور در چگونگی ساختن سنفونی دوم مالر که به رستاخیز معروف است و بیان گر شکوهی عظیم در زندگی آهنگسازی است که عمر زیادی نداشت.
در زندگی واقعی مالر که ما شاید با شنیدن آداجیوی او به قرص کامل ماه و یا شهری یخی فکر کنیم افسردگی شدیدی در ذهن او قدم می زند .زندگی آهنگسازی که با شنیدن دقیق آثارش نگاه عمیق او به زندگی را درک می کنیم. مردی که آنقدر در ناپدیدارها غرق شده است که لطمه به باورهای او در این دنیــا می تواند برایش بسیار سهمگین باشد. از بدترین اتفاق های زندگی او عشق ناکامش به آلما بود. زنی که عاشقان بسیاری داشت و یا مرگ دخترش پوتزی که او را سرانجام بیمار فروید کرد. موسیقی مالر در اکثر موارد مالیخولیایی و مانند پایان فیلم های تلخ بود و نکته جالب در این آهنگساز چند وجهی الهام گرفتن او از طبیعت بود تا جایی که خودش می گوید سنفونی سوم حاصل شنیدن صدای او از طبیعت است.
موسیقی مالر زنده بودن تمامی عواطف او را روایت می کند از تاویل های عرفانی تا قهرمان پرورایی های ذهن خلاقش.در سنفونی سوم مالر که بسیار مورد علاقه اینجانب است نیایشی آرام را می شنویم که به نظرم شخصی را روایت می کند که می خواهد عاداتی که گاه ناخودآگاه ما را غمگین می کند را ترک کند و قهرمان لحظه های خودش باشد.
سنفونی باید مانند جهان باشد
باید همه چیز را در بر بگیرد
(گوستاو مالر ۱۸۶۰ -۱۹۱۱)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.