خانه » پیشنهاد سردبیر » گمگشتگانِ فرهیخته

گمگشتگانِ فرهیخته

چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸   شماره ۱۱۷۹

«وقایع استان» بررسی می کند؛ وضعیت افسردگی دانشجویان جدید الورود

گمگشتگانِ فرهیخته

بخشی از مشکلاتی که دانشجویان تحت عنوان افسردگی از آن یاد می‌کنند، همان فضای تیره و تار آینده شغلی است در واقع این علائم، بازتاب جامعه‌ای است که پس از فارغ‌التحصیلی، هیچ تضمینی مبنی بر استفاده از توانایی‌ها و استعداد‌های دانشجو نمی‌دهد

کوروش دیباج

در آزمون قبول شده است، دیگر خبری از استرس لعنتی کنکور و تست نیست، فکر می کند آینده دیگر برای اوست، هر چند در شهری به غیر از شهر خود قبول شده است ولی با خود می گوید به دور شدن از استرس کنکور و نگاه های کنجکاوانه اعضای فامیل و دوستان می ارزد، ولی انگار این آرامش لحظه ای بیش نیست. فقط کافی است یک هفته بیش تر دور بودن از محیط خانه را تجربه کرده باشد، آن وقت است که با خود کلنجار می رود که درسش را ادامه دهد یا خیر، با دلتنگی برای اعضای خانواده چه کند، حس و حال عجیبی دارد، کمی گوشه گیر می شود و پرخاشگر، ولی نمی داند او هم همچون دانشجویان جدیدالورود دچار افسردگی شده است. دو ماهی بیشتر از آغاز سال تحصیلی جدید نمی‌گذرد. براساس آمار رسمی در سال تحصیلی ۹۶-۹۷ چیزی در حدود ۱۲ میلیون دانش‌آموز و چهار میلیون دانشجو به مدارس و دانشگاه‌ها رفته‌اند. در کنار ضرورت مسائل آموزشی که هدف اصلی مراجعه این گروه به این مراکز است، موضوع سلامتی جسم و روح این قشر که تشکیل‌دهنده حدود یک‌پنجم اعضای جامعه هستند موضوع مهمی است که نباید نادیده گرفته شود. بر اساس آخرین آماری که منتشرشده، ۳۰ درصد دانشجویان دچار افسردگی و اضطراب و بیش از ۶۰‌درصد آنها دچار مشکلات و بیماری‌های گوارشی، دهان و دندان هستند. وقایع استان در این شماره به بررسی وضعیت افسردگی دانشجویان جدید الورود می پردازد.

رضا ، دانشجوی رشته برق یکی از دانشگاه های شهر اراک است، از امکانات شهر تبــریز که در آن زندگی می کند، می گوید: همه جور امکانات در شهر خودم داشتم اما امروز اراک کجا، تبریز کجا؟ مسافت زیادی است و مجبورم تعطیلات و آخر هفته را در اراک بمانم اینجا حتی برای جوانان خودش هم جای تفریح مناسب ندارد چه برسد به منِ دانشجو و غریب، تنها تفریح دانشجویان اینجا شده رفتن به خانه یکدیگر.
وی ادامه می دهد: به شدت احساس بی‌انگیزگی می‌کنم، دلتنگ خانواده شده‌ام، دیگر مثل سابق علاقه به شرکت در کلاس‌ها ندارم بیشتر وقتم را با همکلاسی‌ها در فضای سبز دانشگاه سپری می‌کنم.این گمگشتگی و حس غم، فقط به من اختصاص ندارد بلکه اکثر دانشجویان ترم اولی، چون مجبور هستند طول هفته را در آشتیان بمانند چنین حالی دارند.
خانم رضایی هم دانشجوی ترم اول شیمی است، او هم از حس عجیب غم که به سراغش آمده، می‌گوید: حوصله‌ام در اراک سر می‌رود دانشگاه هم هیچ برنامه تفریحی مناسبی ندارد، خوابگاه هم برنامه مفرحی برای ما ندارد. درس‌ها سنگین است و در طول هفته ۵ روز کلاس دارم پس نمی‌توانم به شهر خودم بروم.
وی ادامه داد: گاهی اوقات دوست دارم گریه کنم، ای کاش در این شهر یا حداقل در دانشگاه، برنامه‌هایی برگزار می‌شد که حداقل دانشجویان برای ساعاتی هم که شده بتوانند از این حس نجات پیدا کنند، متاسفانه تصورم نسبت به دانشگاه کاملا عوض شده و به فکر انصراف از تحصیلم.
برای بررسی مشکلات خلقی دانشجویان جدیدالورود سراغ هومن منشئی، روانشناس بالینی رفتم، وی با بیان اینکه دانشگاه به عنوان محیطی آموزشی، در طول تحصیل می‌تواند به عنوان فضایی حمایتی عمل کند گفت: شاید در نگاه اول، دانشگاه فقط واسطه‌ انتقال دانش باشد اما در حقیقت دانشگاه می‌تواند چند بعدی عمل کند.
وی ادامه داد: دانشجویان در بدو ورود به دانشگاه با مشکلاتی در حوزه‌ تحصیل، فردی و خانوادگی مواجه هستند یکی از این مشکلات افسردگی و تغییر خلقیات است. سطح مشکلات خلقی دانشجویان در بدو ورود به دانشگاه معمولا متعادل است و تجربه نشان می‌دهد افسردگی در سال‌های میانی ورود به دانشگاه اتفاق می‌افتد. این امر نشان از آن دارد که دانشگاه در ایجاد فضای امید، نشاط و طراوت، آنطور که باید موفق نبوده است. بعلاوه، این مشکلات، در دانشجویانی که در خوابگاه ساکن هستند، به علت دوری از خانواده و عدم دسترسی به منابع حمایتی بیشتر خودنمایی می‌کند.
منشئی تصریح کرد: بخشی از مشکلاتی که دانشجویان تحت عنوان افسردگی از آن یاد می‌کنند، همان فضای تیره و تار آینده شغلی است در واقع این علائم، بازتاب جامعه‌ای است که پس از فارغ‌التحصیلی، هیچ تضمینی مبنی بر استفاده از توانایی‌ها و استعداد‌های دانشجو نمی‌دهد.
این روانشناس بالینی با اشاره به مشکلات عاطفی دانشجویان گفت: روابط عاطفی آسیب‌زا را در همان مراحل ابتدایی می‌توان با ارائه خدمات حمایتی قطع کرد ولی متاسفانه روابطی از این دست، ادامه می‌یابد و زمانی به پایان می‌رسد که طرفین، آسیب‌های روانی جدی را متحمل شده‌اند.
وی اظهار کرد: آنچه تحت عنوان افسردگی دانشجویان جدیدالورود از سوی رسانه‌ها مطرح می‌شود، چیزی نیست که به عنوان یک مساله علمی جدی گرفته شود دلتنگی برای خانواده، همیشه بوده و هست و با توجه به سن و مرور زمان، دانشجو با محیط سازگار می‌شود.
منشئی تاکید کرد: یکی از علل مهم نارضایتی دانشجویان، کاهش کیفیت سبک زندگی است که قطعاً عدم برخورداری از تغذیه مناسب، نبود حمایت والدین و فشارهای تحصیلی در این نارضایتی مؤثر هستند.دانشجو فضای زندگی خوابگاهی را از خود نمی‌داند و برای ایجاد نشاط در این فضا نیز اقدامی نمی‌کند.
وی بیان کرد: در ترم‌های ۳ به بالا که معمولا دروس تخصصی آغاز می‌شود، بسیاری از دانشجویان متوجه می‌شوند علاقه‌ای به رشته تحصیلی‌شان ندارند و نارضایتی بر همه ابعاد زندگی دانشجویی آنها سایه می‌اندازد که این معلول نظام تحمیلی انتخاب رشته بر اساس رتبه کنکور است یعنی فرد بدون توجه به علائق و تنها بر اساس رتبه، تعدادی رشته را انتخاب می‌کند.
این روانشناس بالینی ادامه داد: البته مسأله افسردگی دانشجویان، یعنی افسردگی که از آن به عنوان یک اختلال بالینی نام برده می‌شود، در غربالگری‌های آغازین تا حدودی مورد توجه قرار می‌گیرد تا آنجا که بنده اطلاع دارم در فضای خوابگاه‌ها و تمام فضاهای دانشگاهی خدمات مشاوره‌ای ارائه می‌شود که برخورداری از این خدمات، کاهش نرخ افسردگی و شیوع آن را به دنبال دارد.
منشئی در پایان بیان کرد: برای رفع مشکلات خلقی دانشجویان باید دید دانشگاه‌های ما چقدر در ارائه و فراهم آوری محیط شبه خانه برای دانشجویان موفق بوده‌اند؟ چقدر حس تعلق را در دانشجویان ایجاد کرده‌اند؟ چقدر خدمات رفاهی مناسب ارائه داده‌اند؟ دانشگاه‌های ما چقدر شادی و نشاط به دانشجویان می‌دهند؟ تا آنجا که بنده به یاد دارم، جُنگ‌های شاد و متنوع و امروزی در دانشگاه‌ها انگشت شمار است و اردوهای تفریحی و علمی بسیار نادر و تمرکز بیشتر بر امتحان و درس است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.