سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۵۶۱
نگهبانان فرهنگ
فاطمه حبیبینژاد
آداب و رسوم مختلف در فرهنگ مردم ایران جایگاه ویژهای دارد. برخی از این باورهای مردمی مانند جشن چهارشنبهسوری که از مجموعه جشنها و مناسبتهای نوروزی است و با پریدن از روی آتش و برخی رفتارهای نمادین دیگر برگزار میشود، بعد از گذشت سالهای طولانی نقش پر رنگی در رفتارهای جمعی ما ایفا میکند. اما بسیاری از آداب و رسوم فرهنگ ما به دلایل مختلفی به فراموشی سپرده شدند. این روزها در فضای مجازی تبریکهای عجیبی از سوی کاربران منتشر میشود، از گرامیداشت روز مو فرفریها گرفته تا تبریک روز لوازم التحریر… تبریکها الزاماً بد نیستند اما این که نگاهی به ریشه خودمان داشته باشیم و آداب و رسوم خاص فرهنگ خودمان را فراموش نکنیم هم نکته حائز اهمیتی در برابر این ماجرا است.
هنرمندان بسیاری با نگاه به اهمیت فرهنگ عامه، آثارشان و سرزمینشان را به جهانیان معرفی کردهاند. از تصاویر ناب فیلمهای عباس کیارستمی که چنگ در گذران لحظات زندگی انسان میزند تا کلمه به کلمه نمایشنامههای بهرام بیضایی که همگام با قصه نمایش، تاریخ را تصویرسازی میکند و جان میبخشد. بسیاری از مردمشناسان معتقدند که آداب و رسومی که ریشه در فرهنگ ملتی دارند، ماندگارتر از آداب و رسومی هستند که در آن فرهنگ ریشه ندارند. پس با توجه به این اصل مهم میتوان بیشتر به خود پرداخت و به طور خاص، فرهنگ غنی کشورمان را در مسیر توسعه و بازنشر آداب و رسوم شناخت. افسانهها و داستانهایی که از دل فرهنگمان زاده شده اند، لالاییهای مادرانه، پایکوبیها، نمایشها، ضربالمثلها، آئینها و سنتها که با نشانههای بزرگ و کوچکی در اطرافمان وجود دارند ما را به مفهوم «فولکلور» یا همان «فرهنگ عامه» نزدیک می کنند، میراثی ارزشمند که از گذشتگان برای ما به جا مانده و هر کدام مفهوم ویژه خودش را داراست. اما چطور این میراث ارزشمند گاهی نادیده گرفته میشود و صحبت از آن جای خودش را به مفاهیمی بیگانه میدهد؟ راه تغییر این نگرش چیست؟ چگونه میتوان دغدغههای مهم انسانهای هنرمند را به دغدغههای خود بیافزاییم و به بیراهه نرویم؟ شناخت فرهنگ خود و افزودن بارزههای آن به آثار هنری چگونه اتفاق میافتد؟ اینها سوالاتی هستند که ما را به سوی متخصصین امر سوق میدهند. دکتر محمد عارف انسانشناس، نویسنده، کارگردان، عضو هیات علمی دانشگاه، پژوهشگر برگزیده هنر دانشگاههای ایران و نامزد دریافت قلم طلایی سینمایی بینالمللی با فیلمنامه «روز تولد تو» میباشد. وی تاکنون هشت کتاب در زمینه انسانشناسی هنر نوشته است. یکی از کتابهای شاخص وی با نام «کمیجان سرزمین تاتها و مادها» به بررسی آیین و رسوم سنتی شهرستان کمیجان و به طور خاص تئاتر و فرهنگ عامه این شهر از دید انسان شناسی آئینی میپردازد.
با توجه به تجربه وی در مسیر پژوهش، تدریس و تولید هنر و آثار هنری با نگاه مردمشناسی و فولکلور و به مناسبت گرامیداشت خردادگان گفتگویی با وی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
***
خردادگان به چه معناست و دلیل پاسداری از این روز در فرهنگ ما چیست؟
خردادگان در گاهشماری ایران باستان مانند ماه های دیگر دارای ویژگی های طبیعی و تاریخی و مردمشناسی فرهنگی است. مهم ترین انگیزش و دلیل اجرایی هر آئین یا رسم یا سنت در فرهنگ نیاکان و ایرانیان باستان در قلمرو انسان با بوم نهفته شده است. در واقع مردم ایران رابطهی تنگاتنگی با طبیعت و باشندگان برای بقای خود، امنیت، معرفت شناسی، گرامیداشت بزرگان و قهرمانان و در آخر برای سرگرمی و تفریح اقدام به اجرای آئین ها یا نمایشگریهایی بومی میکردهاند. خردادگان نیز به دلیل احترام به آب و آناهیتا در گاهشماری ایرانیان از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است. ماه آب های روان، دریاها، زندگی و پیشرفت و سرسبزی و رشد و امید و پاکیزگی و نشاط فرهنگی اجتماعی است. ماه شکوفایی انسان ها و تجلی زمین و فراوانی دام و باراندازی کشاورزی برای مردم و باشندگان است. ماه خرداد به واسطهی اهمیت آب حیات به سرآمد ماهها هم مشهور است. در ادبیات کلاسیک ایرانیان دو پدیدهی باد و ابر فرورها به سرزمینهای خشک فرستاده می شدند که با کمک تیشتر باران ببارد و حیات را به سایر مردم جهان بدهند.
آداب و رسومی مثل خردادگان چگونه به هنر و تاریخ هنر وصل میشوند؟
معمولاً هر آئینی که برای بلاگردانی از خانواده یا باغات و دامها اجرا میشده، به دلیل این که برای جلب رضایت نیروهای ماورائ الطبیعه و اساسا برای خوشایند خداوند بوده به خودی خود شکلی از نمایش می گرفته است و از آنجا که نمایش در برگیرندهی همه هنرهاست در دیوان تاریخ هنر ثبت میشده است.
اهمیت پاسداشت این رسوم و به طور ویژه نگاه به فرهنگ عامه را در چه میبینید؟
جای بسی خوش وقتی است که ایران هم مانند کشورهای متمدن جهان از غنای فولکلور برخوردار بوده و همچنان هست. اهمیت به فرهنگ عامه یکی از نشانه های خردورزی ایرانیان است. نوروز و شب یلدا و چهارشنبه سوری و تیرگان و خردادگان و مهرگان و نمایشگریهای دیگر در فصول و مناسبت های دیگر همه ی پنج سود و ارزشهایی که جوزف کمبل به آن معتقد است را در خود دارند. به نظر من هیچ یک از آئین های ایرانیان باستان به دور از اخلاقیات و معنویت نبوده است.
شما مطالعات ویژهای در حوزه فولکلور و انسانشناسی دارید، لطفا در مورد رسوم مرتبط با خردادگان و دلایل شکلگیری آن بگویید
در باره خردادگان و آئین های مربوط به آن حتما پیشینیان و پژوهشگران مردم نگار مطالب فراوانی نوشته اند اما هر چه در این باب سخن رانده شود هنوز تمام نمیشود. ششم خرداد، دهم خرداد، پانزدهم خرداد و حتی سی و یکم خرداد دارای طرفیت های فراوان فرهنگ نگاهبانی از نشانه های خداوند است. آب و نگاهبانی از آب و موکلی آب و ستایش آب از ویژگی خردادگان و ششم خرداد است که منطبق بر هم می شوند و ایرانیان این روز را با جشن و شادی و سپاسگزاری از آفریدگار در کنار جوی های آب سپری میکنند.
طبق مشاهدات شما، مسئولین و مردم استان مرکزی برای پاسداشت آئین گذشتگان قدم موثری برمیدارند؟
یکی از استان های پیشتاز در زمینه ی نگاهبانی از میراث فرهنگی و مدنی ایرانیان باستان، استان مرکزی است. من در دو دهه حضور جدی و مطالعات میدانی توام با مشاهدهی مشارکتی که بخش مهمی از عمرم در مناطق بکر و گفت و گو با مردمی خوش ذوق استان مرکزی را به خود اختصاص داد، بالغ بر یکصد آئین چهار هزار ساله را کشف کردم که تاکنون در هیچ جایی از ایران و جهان نه دیده و نه خوانده و نه شنیده بودم. اغلب شهرهای استان مرکزی این ظرفیتها را دارند اگر چه من به طور ویژه به شهرستان کمیجان، میلاجرد، وفس و اسفندان و نقاط بسیار ارزشمند این منطقه پرداختم و بیش از چهل آئین نمایشی بومی اریژینال را یافتم که در کتاب «کمیجان سرزمین شگفت انگیز تات ها و مادها» توسط انتشارات معتبر طهوری منتشر گردید و اکنون چاپ پنجم آن در راه است. خب اینها نشانگر چند موضوع مهم است. مهم بودن جایگاه تاریخی منطقه، خوش ذوقی مردم منطقه، توجه ویژه مردم به فرهنگ و آفریدگار و سپاسگزاری از آفریدگار و رابطهی آئین مردم با طبیعت و کشاورزی و دامداری از نکات مهم تمدن در نجد فلات ایران بوده است.
آب و خرداد و زمین و زندگی در خرداد بیش از ماههای دیگر در ذهن و جان مردم منطقه جاری بوده و هست کما این که اکنون مرکز بزرگ جشن خوشه چینی گندم در ایران، زلف آباد فراهان است که سی و یکم خرداد با حضور دوهزار خانواده برگزار می گردد. آب با نشانه ی آناهیتا در فرهنگ مردم ایران به معنی شناخت مردم ایران از آب به عنوان هستی بخش ترین پدیده ی آفریدگار بوده و هست. آب پشت سر مسافر ریختن، آب به دسته گندم دادن پیش از درو، آب به دار قالی پاشیدن پیش از بریدن از دارقالی، قرار دادن ظرف آب در حیاط منزل به هنگام ورود مبارک عروس و داماد به حجله، آب در کوزه به هنگام فال کوزه در عید قربان، و صدها کارکرد پنهان و آشکار آئین های نمایشی مربوط به آب در منطقه کمیجان در کتاب آورده شده که همه نشانگر ارادت مردم به آفریدگار آب های روان و دریاها بوده است.
برای نجات سنتها، آداب و رسوم گذشتگان که اهمیت ویژهای در مطالعات شما دارند، چه راهکارهای موثری پیشنهاد میکنید؟
مدیران و متولیان فرهنگی هنری استان و کشور باید مردم و فرهنگ مردم را حمایت کنند چون هیچ یک از این آئینهای کهن منافاتی با فرهنگ و دین و فرامین الهی ندارند و بلکه تماماً بر اینها فکر شده و نیاکان به شدت سپاسگزاری از آفریدگار می کردهاند بنابراین حمایت از آئینهای موجود اطاعت از خداوند است.
آیا میتوان با توجه به آداب و رسوم گذشتگان، نگاهی به وضع تلخ امروز انداخت و چارهای در قامت هنر برای آن جست؟
مسلماً وقتی فرهنگ خودی را از بین ببرند فرهنگ بیگانه بلافاصله جایگزین آنها می شوند. سهم مدیران فرهنگی و سیاسی و اداری بیش از سهم مردم در نگاهداری از فرهنگها و آئینها و سنتهای کهن است.
اهمیت فرهنگ و نمادهای ایرانی در آثار شما به صورت واضح دیده میشود. لطفاً از تجربه خودتان در مسیر تولید اثر پس از پژوهش بگویید.
با توجه به قابلیتها و ظرفیتها و داراییهای مدنی موجود در ایران به جرئت می توان اذعان نمود که موفقیت آثار هنری ایران در جهان مشروط به مطالعه و پرداخت آئین های نمایشی و فولکلور و مردمی است. ویلیام شکسپیر سرآمد استفاده از فولکلور بریتانیاست یعنی اگر آن عناصر را از تئاترنوشت هایش خارج کنند به شدت فرو می ریزد. بنابراین همه هنرمندان باید برای موفقیت خود و سپس پرداخت بدهی خود به ایران، حتما به مطالعه و نشر فولکلور ایران در آثار خود اهتمام ورزند.
شما همیشه به دانشجویان تاکید میکنید که از مضامین آئینی و آنچه پیش از ما وجود داشته در آثارشان استفاده کنند. دانشجویان چگونه پژوهشها را به آثاری که میخواهند در آینده تولید کنند، وصل کنند؟
دانشجویان هنرهای نمایشی بدانند که جهان نیازمند دیدن و شنیدن تمدن و فرهنگ و کهن الگوهای ایران هستند نه سیاه نماییها و آسیبهای اجتماعی. بنابراین پیشنهاد میکنم یکبار دیگر با این دید به تمام آثار جاودانه جهان نگاه بیندازند و آنها را با رویکرد انسان شناسی هنری مطالعه کنند تا مرز بین ژرفا نگری با پهنانگری و امتیاز بین جاودانگی با تولیدات متکی بر نگرش های پروپاگاندایی، بیابند و بدانند که علاوه بر دو ضلع مهم تکنیک و محتوا، ضلع سوم این مثلث مهم یعنی مردم بسیار مهم اند و سپس به نگارش و تولید و نشر اثر خود مبادرت ورزند. آثار شکسپیر و اریپید و سوفوکل و آیسخولوس و آنتوان چخوف و ایبسن سرآمد اینگونه اندیشه های مردم شناسانهاند. در ایران نیز به نسبت پژوهشهای انسان شناسی فرهنگی می توان چند درام نویس فولکلوریست از جمله اکبر رادی، ساعدی، استاد محمد، مقدم، اسماعیل خلج، بیضایی، امیر یاراحمدی، شبی در تهران چرمشیر، تعدادی از نوشته های حسین کیانیان و محمد رحمانیان را نام برد.
نکته پایانی.
سپاسگزار هنرمندان فولکلوریست هستم و از این که مدیران استان مرکزی به نگاهبانی و جریان سازی فرهنگ و تمدن و میراث نیاکان توجهی ویژه دارند قدردانی می کنم.
بسیار عالی و قابل تامل بود