خانه » پیشنهاد سردبیر » گفتگوی «وقایع استان» با «کامران رسول زاده» شاعر و ترانه سرا در حاشیه مراسم امضای کتاب هایش/از تنم ترانه می ریزد/شیوه زیست خود را شعر کنید

گفتگوی «وقایع استان» با «کامران رسول زاده» شاعر و ترانه سرا در حاشیه مراسم امضای کتاب هایش/از تنم ترانه می ریزد/شیوه زیست خود را شعر کنید

یکشنبه ۸ اسفند ۹۵ شماره ۵۳۹

سمیه انصاری فر
وقایع استان

مراسم امضای کتاب و گفتگو با علاقمندان شعر با حضور کامران رسول زاده شاعر، ترانه سرا، خواننده، آهنگساز و نمایشنامه نویس در دهکده کتاب اراک برگزار شد.
«فکر کنم باران دیشب مرا شسته، امروز تو ام…»، «کوتاه بیا! عمرم به نیامدنت قد نمی‌دهد…»، «دستورهای زبانی یک دیکتاتور عاشق»، « دست هایم را باز بگذارید می خواهم بنویسم عاشق»، «مردماهی» از جمله مجموعه اشعار وی و «زَنمَرد» نیز نمایشنامه ایست که از وی منتشر شده است.
از وی آلبوم هایی چون «بی سرانجام»، «پیغام سحر»، «واژه‌های بی قرار» و «دستای نامحرم» منتشر شده است. وی به تازگی کنسرتی با بداهه خوانی و اجرای پرفورمنس با همکاری ارشا اقدسی با گره زدن به حال و هوای شهدای آتشنشان در فاجعه پلاسکو و گرامیداشت یاد آن ها به روی صحنه برد.
در این مراسم که با حضور جمعی از شاعران و علاقمندان حوزه ادبیات برگزار شد، رسول زاده از برخی تجربه های دوران هنری خود گفت و همچنین تعدادی از شاعران جوان اراک نیز شعر خوانی کردند.
این شاعر و نویسنده در تعریف خود از شعر گفت: شعر از نامگذاری جهان اطرافمان شروع شد و هم اکنون نیز شیوه جدید نامگذاری جهان اطراف تبدیل به شعر می شود و این روند به شکلی است که شاعر و مولف و مخاطب را بر اساس تجربه ها و شناختی که از گذشته تا به امروز کسب کرده است هدایت می کند.
رسول زاده با توصیه به علاقمندان حوزه شعر افزود: اگر می خواهید شاعر شوید ابتدا باید انسان باشید، زیرا شعری که در آن روح انسانی متجلی نباشد ماندگار نخواهد شد زیرا هدف ما این است که از تجربه انسانیت به شعور و آرامش برسیم.
وی تصریح کرد: برای اینکه شاعر خوبی باشید سعی کنید که شیوه زیست خود را بنویسید تا آنچه می نویسید تصنعی نباشد در واقع این خیلی شاعرانه تر از تلاش برای نوشتن شعر است.
رسول زاده ادامه داد: مطالعه متون کهن و همچنین شعر معاصر از الزامات برای شاعر شدن است زیرا تا به آنچه بر ادبیات و شعر این سرزمین گذشته آگاهی نداشته باشی، نمی توانی اثری غنی خلق کنی.
وی در خصوص وضعیت اسف بار چاپ و نشر در کشور گفت: من بعنوان یک شاعر نباید از رسیدن به چاپ سیزدهم کتابم خیلی خوشحال شوم زیرا این در برابر تیراژ هر چاپ که هزار و دویست نسخه است باز هم به نسبت جمعیت کشور چیزی نیست در حالیکه تیراژ کتاب در کشورهای دیگر میلیونی است.
رسول زاده ادامه داد: متاسفانه این روزها همه ناشران در حال رقابت برای چاپ عنوان های بیشتر کتاب هستند در حالیکه من اعتقاد دارم نویسندگان و شاعران باید تلاش کنند تا دیرتر کتاب چاپ کنند و تجربه های خود را بالاتر ببرند.
وی با بیان اینکه اولین کتابش در ۳۵ سالگی چاپ شد، اظهار کرد: این موضوع پانزده سال بعد از زمانی بود که به من توصیه می شد مجموعه ای چاپ کنم و من در تمام این سال ها تجربه اندوختم.
این شاعر و خواننده در خصوص آشنایی اش با دنیای شعر گفت: برای من ورود به دنیای شعر یک کشف و شهود بود و یک بیت شعر مرا متحول و وارد دنیای شاعری کرد. در دوران دبیرستان در اعتراض به ممانعت مدرسه برای بازی فوتبال دانش آموزان متنی را با توجه به متن آغازین گلستان سعدی نوشتم« منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قرب است و به شکر اندرش مزید نعمت…» که مورد توجه دبیر ادبیاتمان قرار گرفت.
رسول زاده ادامه داد: دبیر ادبیاتمان به من گفتند تـــو می توانی بنویسی و قلم خوبی داری ولی متاسفانه در راه درست آن را استفاده نمی کنی و قلم تو پر از خشم است و با این خشم به جایی نمی رسی. وی در پایین متن من این بیت را نوشته بود که «تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت/ از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد.» همین بیت و برخورد دبیر ادبیات مسیر زندگی من را برای همیشه تغییر داد.
وی ادامه داد: بعد از آن بر روی اشعار کلاسیک و معاصر کار کردم تا اینکه بالاخره زبان خود را پیدا و با نوشتن غزل کار خود را آغاز کردم بعد با موسیقی سنتی آشنا شدم و تصنیف نوشتم و کم کم ترانه و شعر آزاد و نمایشنامه نیز نوشتم. در این میان به خوانندگی نیز روی آوردم.
رسول زاده با بیان اینکه بعد از تمام این تجربه ها هم اکنون به شعر چند دستوری رسیده، اضافه کرد: احساس کردم که بعد از شعر دهه هفتاد نیاز به نوعی از ساده نویسی که عمق و تکنیک پیچیده تری داشته باشد وجود دارد، زیرا مخاطبان بسیار باهوش شده اند و به این آسانی از شعریت یک شعر لذت نمی برند بنابراین تصمیم گرفتم بر روی موضوعی شبیه یک نظریه زبانی کار کنم که نام آن را شعر چند دستوری یا شعر هولوگرامی گذاشتم که در آن دستور زبان در تشخیص نقش واژه ها با ترفندهای شاعرانه دچار اشتباه می شود.
وی در خصوص گرایشش به هنر نمایشنامه نویسی نیز گفت: به نظر من یک مولف هنری مهم نیست در چه قالبی و به چه شکلی اندیشه خود را مطرح می کند، زمانی که احساس کردم موضوعی که می خواهم به آن بپردازم نیاز به فضایی گسترده تر از شعر کوتاه دارد به نمایشنامه نویسی پرداختم.
رسول زاده ادامه داد: در مواردی نیز ترانه را برای پرداخت به دغدغه خود انتخاب کردم زیرا برخی مفاهیم مانند خشم و اعتراض دارای موسیقی هستند بنابراین با ترانه آن را مطرح کردم و موسیقی به من کمک کرد تا یک مفهوم و اندیشه را وارد فضای ترانه کنم و آن را انعکاس دهم.
این نمایشنامه نویس در خصوص سوالی که بیشتر در مورد تِم اندوه و درونمایه غم شعرها و ترانه های وی می شود، گفت: اشعار و ترانه های من چیزی جز انعکاس فضای خود جامعه نیست، حال عمومی جامعه ما خوب نیست و احساس می کنم ما غمگین تر از آن چیزی هستیم که منابع ملی، اقلیم و فرهنگ برایمان مهیا کرده است.
رسول زاده ادامه داد: من نمی توانم با دیدن یک کودک فال فروش یا اعتیاد هم نوعانم همچنان شاد باشم. رسالت شعر این است که هر چه در جامعه می گذرد را نشان دهد و در واقع هنرمند آینه تمام نمای جامعه ایست که در آن مردم از گفتن رنج ها و غم هایش عاجز هستند.
وی ادامه داد: یکی دیگر از دلایل مشکلات موجود در جامعه ما عدم آگاهی مردم است و هنر با پرداختن به فضاهای اندیشمندانه به مردم آگاهی می دهد. همه ما یکپارچه ایم و هرچه سطح آگاهی عمومیان بالاتر برود مواجهه با مسائل آسان تر خواهد شد و با هنر و فضای اندیشه می توان به سطح فرهنگ و آگاهی مردم غنا بخشید.
***
این هنرمند مطرح در حاشیه این مراسم نیز به سوالات خبرنگار وقایع استان پاسخ داد که در ادامه آن را می خوانیم.

وضعیت ترانه امروز ایران را چطور می بینید؟ و به نظر شما دوران طلایی ترانه در ایران چه بازه زمانی بوده است.
هم اکنون وضعیت ترانه در کشور نقاط قوت و ضعف مختلفی دارد که البته به نظر می آید نقاط ضعف آن بیشتر باشد. نظر من این است که علت اصلی این ضعف این است که ذائقه مردم با توجه به جریان بازار دائما تغییر می کند و متاسفانه سطح توقع مردم از ترانه ها پایین آمده و ترانه هایی که اندیشه و زبان محور اصلی آن هاست به تدریج در حال کمرنگ شدن است. هرچند در چنین شرایطی نیز همچنان ترانه های پرقدرتی نوشته می شود؛ ولی امیدوارم ذائقه مردم به طور کلی تغییر نکند و حدس من این است که در آینده ای نه چندان دور یک دوره بازگشت به فضاهای فاخر و اندیشمندانه را تجربه خواهیم کرد. دوران طلایی ترانه ایران مربوط به دهه ۵۰ بود که بیشتر تحت تاثیر شعر دهه ۳۰ و ۴۰ بوده است.

به نظر شما علت سطحی شدن نگاه مردم به هنر چیست و چقدر متاثر از شرایط کنونی جامعه است؟
وضعیت اجتماعی در این روند موثر است. به عنوان مثال اختلاف طبقاتی که این روزها بیشتر هم شده است باعث می شود مردم درگیر دغدغه ها و مشکلاتشان باشند و آرزوها و آرمان هایشان عوض شود. در واقع مردم وقتی می بینند طبقه غنی و اندک جامعه به راحتی دارند زندگی می کنند در حالیکه طبقه ضعیف در سختی و فشار زیاد گذران زندگی می کند آرزوها و آمال یک ملت تغییر می کند به طوریکه همه می خواهند وارد آن فضای طبقه اندک مرفه شوند، بنابراین معیارها و سطح توقع و آگاهی ها مادی می شود و همه چیز را تحت تاثیر قرار می دهد.

شما در توصیه هایتان به شاعران جوان در این جلسه بر نوشتن زیست خودشان تاکید داشتید، آیا در جامعه ای که معمولا نمی توان خود را به راحتی مطرح کرد چنین امکانی وجود دارد و هنرمند چطور می تواند نگران متهم به تجربه یا در مجموع سو برداشتی نشود؟
استعاره برای همین مواقع است، هنر با استعاره می تواند سوتفاهم ها را رفع کند. هنر یک مولف اثر هنری در این است که با استعاره از رک گویی و پرده دری پرهیز کند و در این شرایط حتی تاثیر، اثر هنری نیز بیشتر خواهد شد.

همانطور که اشاره کردید و البته مخاطبان اهل فن می دانند نظریه ای بعنوان شعر چند دستوری مطرح کرده اید، در مورد آن بیشتر توضیح دهید.
بله من نظریه ای در حوزه شعر مطرح کردم که بر اساس آن گونه ای از شعرها را می نویسم که در آن ظرفیت واژه ها این امکان را ایجاد می کند که دستور زبان در تشخیص نقش واژه شبیه یک هولوگرام رفتار کند و ابهام برانگیز باشد بعنوان مثال«تنها فرق ما همین تنهایی من است. تو نه تنها تنها نیستی، که تنها نیستی..». این رفتار هولوگرامی یعنی اینکه واژه ها جای خودشان ثابت نیستند و با توجه به اینکه از چه زاویه ای به دستور زبان نگاه و پرداخته شود نقششان را تغییر می دهند بنابراین این نام را بر روی آن گذاشتم. در واقع من می خواهم در کوتاه ترین زمان ممکن یک اتفاق شاعرانه در شعر خود رقم بزنم بنابراین در آثار کوتاه چنین روندی را پیش گرفتم. هم اکنون به دنبال بررسی آن در زبان فارسی هستم ولی اصولا شعر آزاد می گویم و ترجیح می دهم که با ساده ترین ابزار و امکان زبانی لایه های پنهان معنی و عمق زیاد را در شعر ایجاد کنم

شما در حرف هایتان به ساده نویسی و نوشتن شعر آزاد اشاره کردید ولی تاکید نیز داشتید کــــه در این ساده نویسی پیچیدگی های زبانی وجود دارد، می خواهم در مورد تلقی که برخی از ساده نویسی دارند و آن را شعر عنوان می کنند خصوصا آنچه در فضای بدون فیلتر مجازی دیده می شود بگویید؟
نمونه این ساده نویسی و در عین حال پیچیدگی را در این شعر می توان دید « پستوی خانه پُر از توست، از لحظه‌ها تو پیش می‌روی، از بوی بودنت، بو می‌کشم تو را، تا توی بودنم،پس توی خانه پُر از توست بی‌گُمان…» یا پرداخت به فضاهای کوتاه که هر کدام جریان مستقل دارند ولی در ارتباط با یکدیگر هستند و یا تجلی وضعیت اجتماعی در اشعار، در واقع مفهوم ساده نویسی در یک اتفاق شعری است. همانطور که گفتید خیلی چیزها نوشته می شود که دچار شعریت نیست بنابراین معنی که دچار شعریت نباشد نمی تواند شعر باشد در واقع آن برداشتی که از ساده نویسی می شود همیشه شاعرانه نیست و این باعث شده که هجمه زیادی از این آثار تولید شود البته این ناراحت کننده نیست زیرا زمان همه را غربال می کند و در نهایت آنچه که شعر است باقی می ماند. شعر اصالت خود را خودش تعیین می کند شاعرانگی در طول زمان از بین نمی رود بلکه تازه قدمت پیدا می کند و خوشرنگ تر، کهنه تر و عمیق تر است.

مدت ها بود که کنسرت اجرا نکرده بودید علت آن را بگویید و در مورد کنسرت تئاتری که در حال برنامه ریزی برای آن هستید بگویید؟
بیشتر تمرکزم روی شعر و نمایشنامه بود؛ ولی کم کم وارد فضای کنسرت شدم و به دنبال ترکیب فضای کنســـــرت و نمایش می شوم. تاکنون نمونه هایی از کنسرت تئاتر بوده و من به دنبال نمونه هایی تجربه چند هنر با هم هستم به خصوص ترکیب موسیقی، نمایش و ویدئو آرت تا به یک فضای تالیفی جدید برسم.

شما از علاقه خود به تجربه هنرهای مختلف گفتید و در صحبت هایتان به موسیقی و تئاتر بعنوان هنرهای اصیل و تاثیر گذار اشاره کردید. شما ترانه سرا، شاعر، خواننده، آهنگساز و نمایشنامه نویس هستید کدام برایتان اولویت دارد؟
همانطور که در پاسخ به سوال دوستان هم گفتم اولویت هر کدام از آن ها با توجه بـــه ضرورت شکل گیری است اگر لازم باشد در قالب یک تــرانه اندیشه هایم را مطرح می کنم اگر لازم باشد در قالب یک نمایشنامه و اگر لازم باشد در قالب شعر آزاد یا شعر کوتاه آن را مطرح می کنم. بنابراین تصمیم گرفتم به ژانرهای مختلفی بخصوص نمایشنامه و تئاتر روی بیاورم.
در مورد اهمیت تئاتر و موس
یقی با توجه به علاقمندی تان به این دو حوزه نیز بگویید؟
تئاتر یکی از جدی ترین هنرهای بشر است به نظر من دو هنر می تواند فرهنگ یک مملکت را سرپا نگاه دارند یکی موسیقی ارکستر بزرگ یا ارکستراسیون و دیگری تئاتر است. تئاتر یک فلسفه است و بقیه بحث ها جانبی و وابسته به تئاتر هستند. بنابراین تئاتر یکی ازدغدغه های من شد و این باعث شد که اندیشه و ذهن من نیز گسترده تر شود. موسیقی ارکسترال نیز یکی از بی واسطه ترین زبان های دنیا است موسیقی حامل یک زبان گسترده و اگر این بخش در کشور ما قوت پیدا کند اتفاق های خوبی رخ خواهد داد.

در مورد کتاب جدیدتان بگویید؟
به زودی یک مجموعه شعر سپید کوتاه ار من منتشرخواهد شد که برای انتشار آن خیلی هیجان دارم زیرا تجربه های جدید ذهنی و زبانی ام است.

آیا به فضای شعر اراک آشنایی دارید و آن را چطور ارزیابی می کنید؟
بله با این فضا تا حدودی آشنا هستم. خاصیت اقلیمی اراک تاثیر خود را بر نظام فرهنگی گذاشته است و مردمی بسیار عاطفی و در عین حال سخت و سخت کوش دارد و شاعران بسیاری دارد که نمونه های آن را در این جلسه دیدیم و من مطمئن هستم در عرصه ادبیات اراک حرف برای گفتن بسیار دارد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.