سه شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۵۴۸
مواد لازم برای ساخت یک نمایش
سمیه انصاری فر
نمایشنامهخوانی یکی از شیوههای پر اهمیت اجرای نمایش است که بازیگران با روخوانی نمایشنامه مشخصی به آن میپردازند. نمایشنامهخوانی همانند اجرای نمایش با حضور مخاطبان اجرا میشود. در اجرای نمایشنامه خوانی گاهی دستور صحنهها خوانده میشود تا مخاطب توانایی تصور ذهنی از صحنهی مورد نظر موجود در نمایشنامه را دریافت کند. اگر بخواهیم به دو رکن اساسی نمایشنامهخوانی اشاره کنیم، ابتدا متن نمایشنامه مورد نظر و سپس خوانش بازیگران است.
به همین بهانه ضمن معرفی دو اثر (چشمان منتظر مهتاب و رولور)، گفتگویی با کارگردانان این آثار که در نشست نمایشنامهخوانی حوزه هنری استان مرکزی که به مناسبت گرامیداشت هفته هنر انقلاب اسلامی برگزار شد، ترتیب دادهایم.
نمایشنامه «چشمان منتظر مهتاب» به نویسندگی و کارگردانی سید محمد محمدی و یکی از آثار اولیهی این نویسنده است و تولید آن به سال ۱۳۸۵ برمیگردد و نشست نمایشنامهخوانی حوزه هنری فرصتی دوباره برای بازخوانی این اثر بود. چشمان منتظر مهتاب به یکی از اتفاقات همیشگی در دوران جنگ میپردازد. پدر و مادری که فرزندشان به جنگ رفته و در نبود او روزگار تلخی را میگذرانند که این انتظار تا به امروز هم ممکن است برای بعضی از خانوادهها ادامه داشته باشد. پدر این خانواده سالهاست رازی را در سینه محفوظ نگاه داشته. پدر میداند چه اتفاقی برای فرزندش افتاده اما یک عمر این راز را به همسرش نمیگوید. پدر با چشم خودش شهادت فرزندش را دیده اما سالهای سال با این غم سوخته و ساخته و دم نزده تا این که یک شب در همسایگی خانهشان عروسی برپا میشود و این عروسی باعث میشود که پدر از این راز چندین و چند ساله پرده بردارد.
نمایشنامه «رولور» به نویسندگی پوریا کاکاوند و کارگردانی پوریا رضایی است. قصه این نمایشنامه بازگویی خاطرات دو نفر به نامهای رضا و محسن از یک ترور ناموفق یک سرهنگ که حدود ۴۰ سال از آن میگذرد، است. مکان طبقه پنجم یک ساختمان نیمهساز است که رضا و محسن روبهروی هم ایستادهاند. رضا که دست و چشم چپش را در آن عملیات چریکی از دست داده و سالها بعد به زندان افتاده، رولوری را به سمت محسن (هم رزم قدیمیاش) نشانه گرفته تا او را به جرم خیانت به قتل برساند. این نمایشنامه با تم اصلی «رنج» از تکگوییهای محسن و رضای ۶۰ ساله در حال یادآوری خاطرات عملیاتشان میگذرد. کینه، انتقام، خیانت و عشق تمهای فرعی این نمایشنامه است.
در ادامه گفتگوی وقایع استان با سید محمد محمدی و پوریا رضایی را می خوانید.
شما تجربه اجرای صحنهای و اجرای نمایشنامهخوانی را داشتهاید، به عنوان کارگردان کدام یک در الویت کارهای شما قرار میگیرد؟
سید محمد محمدی: به اعتقاد من اتفاقی که باید برای یک نمایشنامه بیافتد، اجرا درآوردن آن با تمامی امکانات است. به نظرم نمایشنامهخوانی برای مواجهه اولیه یک سری از افراد خاص و متخصص برای متن باید اتفاق بیافتد زیرا نمایشنامه یک اثر ادبی ناقص است و زمانی که شکل میگیرد، کامل میشود. با نمایشنامه خوانی این نقص برطرف میشود و قطعاً نقصهایی باقی میماند اما برای مواجهه در یک فرصت کوتاه با یک سری از مخاطبان خاص و به نظر من برگشت واکنشها نسبت به متن نمایشی به عنوان پایهای برای یک اجرا خوب و مواجههای با هدف برطرف کردن ایرادهای متن نمایشی است. به هر حال نمایشنامهخوانی خالی از لطف نیست اما آن اتفاقی که باید هم نیست.
پوریا رضایی: این اولین تجربه نمایشنامه خوانی بود که به این شکل انجام دادم و تاکنون اجرای نمایشنامه خوانی را تجربه نکرده بودم ، به همین خاطر برایم تازگی داشت و تجربه جالبی بود .
به نظر من یک هنرمند حوزه نمایش ( بازیگر، کارگردان و … ) باید گونه های مختلف اجرایی را محک بزند و توانایی انجام آنها را داشته باشد، درست است که ما عادت کردهایم به اجرای تئاتر صحنهای (بلک باکس، قاب صحنه ) و از ابتدا فعالیت های هنری خود را به این شکل آغاز کرده ایم، اما این دلیل نمی شود که گونه های اجرایی مختلف و متفاوت را تجربه نکنیم و اجرای صحنه ای را در اولویت قرار دهیم . متاسفانه اجرای نمایشنامه خوانی به ندرت انجام می شود و امری طبیعی و جاافتاده نیست، به همین دلیل به اندازه اجرای صحنه ای از آن استقبال نمی شود و بیشتر در نشست های این چنینی، همایشها و یا در حاشیه جشنواره ها انجام می شود. به نظرم این مسئله را با برنامه ریزی درستف هدفمند و اجراهای جسورانه و خلاقانه می شود حل کرد و می توانیم شاهد اجراهای نمایشنامه خوانی بیشتری در سال باشیم.
با توجه به رویکرد هفته هنری انقلاب اسلامی «هنر متعهد به حقیقت» موضوع نمایش شما چه میزان به این رویکرد نزدیک است و آن را بازتاب میدهد؟
سید محمد محمدی: هنر به ذات متعهد به حقیقت است و هنری که متعهد به حقیقت نباشد ناقص است و ریشه ندارد. حال اینکه بخواهیم به چه نوع واقعیتی بپردازیم یا چه موضوعی مدنظر ماست، تفاوتی ندارد. اصل تعهد به حقیقیت منسوب به ذات هنر است.
پوریا رضایی: قصهی رولور بازتاب حقایقی مانند رنج، خیانت، عشق، دروغ، کینه و انتقام است. این ماجراها بازتاب حقیقت زندگی انسانی هستند. زمانی که این حقایق از فیلتر قصه، نمایشنامه و یا فیلمی میگذرند و به مخاطب ارائه میشوند، نام هنر به خود میگیرند و این اتفاق باید متعهد به حقیقیت باشد.
در مورد تجربهی ارتباط با بازیگران در نمایشنامه خوانی و تفاوتهای آن با اجرای صحنهای بگویید.
سید محمد محمدی: بازی در نمایشنامهخوانی بسیار نزدیک به بازی در نمایشهای رادیویی میشود. یعنی حرکت از بازیگران گرفته میشود و میزانسن نداریم. صحنه خالی و قدرت تصویر بسیار پایین است و تمرکز روی کلام و اجرا در بیان باید جای این نقصها را پر کند. نمایشنامهخوانی بازیگری با بیان خوب میخواهد که بتواند جای نقصها را با بیانش پر کند.
پوریا رضایی: در رابطه با ارتباط کارگردان با بازیگران در اجرای نمایشنامهخوانی، به نظر من تفاوت خاصی ندارد زیرا این نوع خوانش متن را در تمرینهای نمایشهای صحنهای، هنگام تمرینات دورخوانی تجربه کردهایم. زمانی که متن و عوامل انتخاب میشوند و پیش از این که اسکیس کارگردانی و تصمیم شیوه اجرایی توسط کارگردان مشخص شود، دورخوانی توسط بازیگران گروه زیر نظر کارگردان انجام میشود. که در این مرحله تمرکز بر روی خوانش صحیح بازیگران از متن است. بازیگران فراز و فرود موقعیتی و حسی شخصیتهای نمایشی را در این مرحله طی میکنند. تنها تفاوتی که نمایشنامهخوانی با اجرای صحنهای دارد این است که میزانسن به معنای حرکت کارکرد خودش را ندارد البته نه این که به طور کلی حذف شود، به عنوان مثال حرکات دست و میمیک بازیگر که جزو میزانسن محسوب میشود را در اجرای رولور استقاده کردیم مثل استفاده از اسلحهای که شبیه رولور بود البته اسلحه اسباببازی بود اما مشابه همان اسلحه موجود در قصه نمایش را به عنوان ابزار صحنه استفاده کردیم. این اسلحه به اندازه یک کارکتر نمایشی در قصه اهمیت دارد و محدود به این نیست که فقط نویسنده آن را به عنوان نام نمایش انتخاب کرده باشد. شخصیت رضا در نمایشنامه را خودم و محسن را رامین قادر و پژمان نوروزیه توضیح صحنهها را میخواند. درباره این نمایشنامه باید گفت رولور جدای از این که نام یک اسلحه است، در زبان اسپانیایی معنای بازگشت هم میدهد و در داستان هم شخصیت محوری به نام رضا پس از گذشت چهل سال بازگشته و از همرزم خودش محسن انتقام بگیرد. در نمایشنامه رولور این مفهوم به این اتفاق وصل میشود.
اهمیت برگزاری چنین برنامه هایی را در چـه می بینید؟
سید محمد محمدی: اتفاق نشست نمایشنامه خوانی که حوزه هنری رقم زد در نوع خودش ارزشمند است زیرا ما خیلی از یکدیگر دور شدهایم، هم ما هنرمندان از یکدیگر و هم هنرمندان از مخاطب. در اجراهای اخیری که خاصه در شهر اراک اتفاق افتاده است، فاصلهی هنرمند و تماشاگر عام کمتر شده و هر اتفاقی که بتواند اجرای نمایشها را مستمر کند و چراغ تئاتر را روشن نگاه دارد، ارزشمند است. کوچکترین اتفاقها هم میتواند بهترینها را رقم بزند. اما آنچه من در این نشست دیدم عدم حضور پررنگ مخاطب بود. شاید نمایشنامهخوانی آنطور که باید برای مخاطب جا نیافتاده است و شاید مخاطبها فکر میکنند که در نمایشنامهخوانی اتفاق خاصی نمیافتد، اگر در این مورد اطلاع رسانی، تبلیغات صورت پذیرش و قرائت نمایشنامه خوب اتفاق بیافتد در نوع خودش ارزشمند است.
پوریا رضایی: رویدادهای نمایشی در سطح استان و دیدار دوباره هنرمندان خصوصاً پس از شیوع کرونا و دوری از مخاطبان مسئلهی حائز اهمیتی است که باعث رشد هنر و هنرمند میشود. امیدوارم که برای هنرمندان استان مرکزی بهترین اتفاقهای بیافتد.
——————————————————————————————————————–
سید محمد محمدی فعالیت در حوزه بازیگری، کارگردانی و نویسندگی را از سال ۱۳۷۵ آغاز کرد. وی یکی از هنرمندان رادیوی استان مرکزی نیز میباشد. آثار نمایشی او عبارتند از غمنامهی حضرت رقیه، خط سبز، انتظار، آنسوی زندگی، میراث، پیرمراد، خاک در آبادی و… محمدی یکی از مدرسین حوزه نمایش در آموزشگاههای شهر اراک نیز میباشد.
پوریا رضایی فعالیت هنری را از سال ۱۳۸۶ آغاز کرد. وی بیشتر در زمینه بازیگری فعالیت داشته اما کارگردانی نمایش را هم تجربه کرده است. از تجارب کارگردانی نمایش رضایی میتوان به نمایشهای خانهای با پلاک چند، یک روز مرغی، سوپ موش و من عاشق صدا هستم یاد کرد. وی در عرصه تصویر هم حضور فعال داشته که میتوان به قصههای یاسین، خانه امن، ایستگاه سلام، قصههای پهلوان، دختر گمشده، سالهای دور از خانه، شیپور و آب شدن تدریجی یک دانه برف اشاره کرد. رضایی یکی از مدرسین حوزه نمایش در آموزشگاههای اراک نیز میباشد.