خانه » پیشنهاد سردبیر » گزارش «وقایع استان» از میزان خشونت جنسی علیه زنان متاهل در اراک/پیکر زن همچون میدان نبرد

گزارش «وقایع استان» از میزان خشونت جنسی علیه زنان متاهل در اراک/پیکر زن همچون میدان نبرد

پنجشنبه ۴ آذر ۹۵ شماره ۴۷۰

روشنک مشتاق
وقایع استان

آنچه که اهمیت موضوع خشونت علیه زنان را چند برابر می کند، وجود خشونت در تمامی جوامع چه درحال توسعه و چه توسعه یافته می باشد. خشونت خانگی بیشتر متوجه زنان ۴۵- ۱۵ ساله است که این زنان واقع در سنین باروری هستند. شیوع این خشونت در بین زنان واقع در این سنین عواقب ناگواری را برای آنان در پی خواهد داشت. پیامدها و عواقب خشونت علیه زنان دارای طیف گسترده است که نخستین پیامد خشونت خانگی علیه زنان، متوجه خود آنان است که عبارتند از آسیب های جسمانی از جمله کبودی زیر چشم تا زخمی شدن و آسیب جدی که منجر به بستری وی در بیمارستان شود. بُعد دیگر این آسیب ها،عوارض روانی است، به عبارتی می توان گفت خشونت بدنی افزون برآسیب های جسمانی، عوارض روانی نیز دارد، به گونه ای که خشونت همسر یکی از عوامل پیش بینی کننده افسردگی،استرس،کاهش اعتماد به نفس،ازدست دادن استعدادهای خود،فشارهای عصبی و تبدیل آنها به مسائل جسمانی (ریشه سردرد، کمردرد، خستگی های مزمن، روانی)است که متاسفانه تمامی این مشکلات می تواند بر سلامت فرزندان زنان قربانی نیز تاثیر گذارد و آنان را دچار بیماری هایی از این قبیل کند. خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جاده ای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در گروه سنی ۱۶ تا ۴۴ سال است. گاهی نیز مشکلات ناشی از خشونت خانگی موجب کاهش بهداشت باروری آنان نظیر سقط خود به خودی جنین میشود. همچنین خشونت اثرات منفی بر سلامت جنسی این زنان دارد.گاهی خشونت های جنسی همانند روابط جنسی اجباری می تواند موجب به وجود آمدن بارداری های نا خواسته شود و این موضوع علاوه بر اینکه می تواند به علت روابط جنسی اجباری باشد می تواند به سبب عدم توانایی زن در صحبت برای استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری نیز حاصل می شود، از دیگر مشکلات و پیامدهای ناشی از خشونت علیه زنان رواج بیماری های مقاربتی از جمله ایدز می باشد . دومین پیامد این پدیده متوجه خانواده قربانیان است که می توان به فروپاشی نظام خانواده در اثر عدم تحمل زن به ادامه زندگی و افزایش طلاق که یکی از مباحث جدی اجتماعی است اشاره کرد. سومین پیامد این پدیده متوجه جامعه می باشد، چراکه رواج این پدیده در سطح خانواده سبب می شود خشونت، ترس، عدم اعتماد اجتماعی، محرومیت، محدودیت، انزوای اجتماعی و آسیب های اجتماعی(ترک خانه توسط زن، فحشا، اعتیاد و…) در سطح جامعه ترویج یابد. در حقیقت رواج گرفتاری های اجتماعی موجب مشغول شدن افراد جامعه به این مشکلات و فراموشی اهداف توسعه ای جامعه می شود به عبارتی برای داشتن جامعه ای سالم نباید با خشونت برخوردی هنجاری داشته باشیم و بر روی آن سرپوش گذاریم چراکه پیامدهای منفی این پدیده ارتباط مستقیمی با اهداف توسعه ای جامعه دارد که در ۳ سطح فرد، خانواده و جامعه تاثیر می گذارد و در ایـران نیز مبارزه علیه چنین پدیده ای از ضرورت های اولیه ای است که باید مدنظر برنامه ریزان و سیاست گذاران قرار گیرد.
خشونت علیه زنان با توجه به قدمت و عمومیت این پدیده در خانواده ها همچنان از میان نرفته است چراکه عواملی که موجب شکل گیری این پدیده شده اند هنوز ریشه کن نشده است به عبارتی جامعه و اعضای آن به سبب برخی ارزش ها سعی در هنجاری کردن این پدیده دارند در جامعه ای همانند ایران آداب و رسومی که در بین عموم قرار دارد به این پدیده دامن می زند رسومی مثل بند ناف بریدن دختران برای پسران که سبب ازدواج تحمیلی آنان می شود و پذیرش خشونت و سوختن و ساختن از سوی زنان و حمایت قانون از مردان در زمینه هایی مثل اجازه تحصیل،ازدواج و بیرون رفتن زن از خانه که همگی جز حقوق مردان به حساب می آید در کنار مشکلات اقتصادی زنان، وابستگی به همسرانشان، مواجهه با فقر در صورت طلاق، چراکه زنان درصورت تقاضای طلاق از دارایی شوهر سهم نمی برند. این عوامل سبب می شود خشونت در جامعه ای همانند ایران چهره ویژه ای به خود گیرد.
این هفته روزنامه وقایع استان با ۵۰ زن متاهل در شهر اراک درباره خشونت جنسی گفت و گو کرده است. خشونت جنسی عبارت است از برقراری هرگونه روابط جنسی اجباری، توام با زور و نارضایتی که این تعریف شامل رابطه جنســی اکراه آمیز میان زن و مرد و یا بی‌تمایلی یکی از زوجین به برقراری رابطه جنسی در زمان مورد نظر طرف مقابل نیز می‌باشد، در این گفت و گو خشونت جنسی تحت عنوان (عدم مراعات بهداشت زناشویی و خودداری از به کارگیری وسایل پیشگیری توسط همسر پاسخگو، مجبور کردن زن به حاملگی ناخواسته و جلوگیری از مصرف داروهای ضد بارداری، متهم کردن پاسخگو به بی‌مبالاتی در مسایل ناموسی، نظیر داشتن رابطه با دیگران یا پوشش نامناسب،مجبور کردن زن به دیدن عکس و فیلم‌های خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته یا غیر متعارف، مجبور کردن زن به سقط جنین) بررسی شد. در این گفت و گو مشخص شد که ۳۹ درصد از ۵۰ زن متاهل شهر اراک که در این گفت و گو شرکت کردند حداقل یک بار تحت یکی از مواردی که به عنوان خشونت جنسی عنوان شده است، قرار گرفته اند. ۸۴ درصد از این زنان موارد گفته شده را خشونت تلقی نمی کردند. همچنین ۹۵ درصد از زنانی که تحت این نوع خشونت قرار گرفته بودند، این خشونت را به هیچ شخصی گزارش نداده بودند.

از ابتدای زندگی مشترک تحت یکی از مواردی
که ذکر شد قرار گرفته اید یا خیر؟
۳۹-بلی
۶۱ -خیر

مهم ترین دلایلی که زنان خشونت جنسی را گزارش نداده بودند به ترتیب اولویت عبارتند از:
۱- این موارد خشونت نیست و حقی برای مرد به حساب می آید.
۲- ترس از آبروریزی و خجالت از بازگو کردن این نوع خشونت
۳- ترس از طلاق
خشونت علیه زنان در همه کشورها وجود دارد اما آنچه اهمیت دارد تلاش برای ریشه کنی این پدیده است.
به علت پنهان کردن این پدیده توسط زنان و نداشتن آمار دقیق از شیوع آن و نیز باور زنـــان نسبت بــــه پذیرش خشونت، مبارزه در جهت کاهش خشونت علیه زنان کاری بس دشوار است. اما همانند دیگر کشورها موثرترین راه برای کاهش این پدیده پیشگیری از وقوع آن می باشد؛ بنابراین باید سعی کنیم با توجه به شرایط جامعه علل به وجودآورنده خشونت را شناسایی کنیم و سعی در برطرف کردن این علل داشته باشیم. تلاش برای ساخت خانه های امن، مراکز مشاوره و آموزش زنان در رسانه ها و کلاس های دولتی برای مواجهه با این موقعیت از مهم ترین راهکارها برای مواجهه با شرایط خشونت است اما برای جلوگیری از این پدیده باید علل آن را شناخت، نتایج بررسی ها نشان می دهد، شرایط اقتصادی و اجتماعی خانواده، اختلاف پایگاه های اقتصادی و اجتماعی زن و مرد و وضعیت اقتصادی و تحصیلی زن از مهم ترین عوامل بروز خشونت خانگی علیه زنان است که مسئولان باید آنها را کنترل کنند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.