گزارش وقایع استان از طلاق توافقی/اینجا لاس وگاس نیست

پنجشنبه ۲۸ بهمن ۹۵ شماره ۵۳۲

وقایع استان
روشنک مشتاق

زن کنج دیوار جا گرفته و مرد جوری نگاه می کند و حرف می‌زند انگار که گرگ در مقابل بره‌ است، هنوز جای انگشتانش روی صورت زن معلوم است، آن طرف پیرزن ناله کنان، با دست و پای دردناک خود را به اتاق رییس می‌کشد و قسم و آیه که مهریه بخشیده شده‌اش را زنده کند تا آلونکی بگیرد و کارش به گوشه خانه سالمندان نکشد. رییس هم برای بار هزارم توضیح می‌دهد که قبلا مهریه‌ات را فروخته‌ای و خرج زندگی‌ات کرده‌ای، دیگر حقی نداری، پیرزن هم ناله می‌کند که جوان بودم و شوهرم نیاز داشت، زمین مهریه‌ام را فروختم که به زخم زندگی بزند و کار و کسب راه بیاندازد، حالا که سر و وضعی به هم زده دیگر من را نمی‌خواد و می‌خواهد زن جوان بگیرد، من طلاق می گیرم اما مهریه‌ام را می‌خواهم و آقای رییس باز توضیح می‌دهد که مهریه‌ات را با رضایت خودت فروختی، دیگر حقی نداری.
این روزها دادگاه‌های خانواده پر شده از جوان هایی که قبل از ازدواج زمزمه های عاشقانه می گفتند، اما امروز چشم دیدن یکدیگر را ندارند. همان عاشقان سینه چاکی که طاقت یک لحظه دوری از هم را نداشتند، امروز در آرزوی رهایی از لحظات با هم بودن هستند. هر کدام برای نواختن ساز طلاق آن را با دلایل موجه و غیر موجه کوک می کنند، غافل از مشکلاتی که در پس طلاق گریبان‌شان را می‌گیرد.
گزارش ها نشان می دهد تا ابتدای بهمن ۹۵ حدود ۱۳۸ هزار و ۳۵۳ مورد طلاق و در ۱۰ ماهه نخست سال ۱۰۵ هزار و ۵۳۳ مورد طلاق توافقی در کشور به ثبت رسیده است. از اول فروردین تا آخر دی ماه ۳۲ هزار و ۸۲۰ مورد از طلاق ها غیرتوافقی بوده است. بالاترین سن طلاق در میان مردان ۹۲ سال و پایین ترین ۱۶ سال بوده است و برای زنان بیشترین سن طلاق ۷۹ سال بوده است.

طلاق توافقی چیست؟
مریم رضایی وکیل دادگستری در گفت و گو با «وقایع استان» می گوید:«در این طلاق زوجین پس از اینکه ادامه زندگی مشترک را غیر ممکن دانستند با تنظیم دادخواستی مشترک مبتنی بر امضاء هر دونفر، با قید کلمه «طلاق توافقی» در ستون تعیین خواسته از دادگاه تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش به صورت توافقی می نمایند.
معمولا قاعده بر این است که نام زوج و زوجه با هم در ستون خواهان نوشته می شود همچنین روال بر این است که توافقات به عمل آمده از حیث مهریه و نفقه و در صورت داشتن بچه، حضانت وی و نیز حق و حقوق زوجه و غیره نیز در متن دادخواست نوشته خواهد شد.»
وی در رابطه با این موضوع که طلاق توافقی در بین چه کسانی بیشتر است، می گوید:«این روزها آنقدر طلاق توافقی زیاد و راحت شده که تا اراده کنی می توانی با رضایت طرف مقابل طلاق بگیری، طلاق های توافقی بیشتر در بین افرادی رخ می دهد که بدون مشورت با پدر و مادر و بدون هیچ آشنایی قبلی با هم ازدواج می کنند، این جوان ها وقتی سر خانه و زندگی اشان می روند تازه می فهمند از زمین تا آسمان باهم تفاوت دارند و نتیجه می گیرند طلاق را بر قرار ترجیح دهند.»
جمعیت زیادی در جلوی مجتمع قضایی ایستاده و منتظرند تا نوبت دادگاهشان شود. جلوی ساختمان مملو از دختران و پسران جوانی است که پرونده به دست در انتظار پایان دادن به زندگی مشترکشان هستند. وارد ساختمان که می شوم در دو طرف راهرو ایستاده اند، وکیل و موکل از هم قابل تشخیص نیستند. همه مدعی حق خود هستند، همه خود را دارای حق مطلق می دانند و گویی مقصر فرد دیگری است.

حسرت زندگی مجردی در دوران تاهل
مرد جوانی با جعبه شیرینی جلوی در محضر ایستاده، می گوید:” امروز قرار است که دوستم از همسرش توافقی جدا شود و من هم برای این بازگشت مقتدرانه به دنیای مجردی برایش شیرینی گرفته‌ام، البته قرار است شب مهمانی مفصلی بگیریم. خود من ۴ سال پیش طلاق گرفته ام. “ حین صحبت است که دوستش از محضر طلاق بیرون می آید. چشمانش برق می زند و می گوید:” فقط شیرینی که قبول نیست، باید کل شهر را شام بدم.”
وقتی از او درباره علت جدایی اش می پرسم، می گوید:” وای امان از دست زن ها. به خدا تمام روز و شبم این بود که به زنم برای تک تک کارهایم جواب پس دهم. دلم لک زده برای زمانی که با دوستانم بیرون بروم و کسی گیر ندهد. علت طلاق من اخلاق بد زنم بود.”
این ها را می گوید و با دوستش می رود. دختر جوان که بیرون آمده و چند دقیقه ای به حرف های همسر سابقش گوش می دهد، نگاهی به من می اندازد و می گوید:” کاش مردها معنی دلواپسی و نگرانی را گیر دادن نمی گذاشتند. چه خوب شد که راحت شد. حالا تا آخر عمر با دوستاش بره بیرون و خوش بگذرونه.”

برایم شاخ شده
تمام مدت به زنی که روبه رویش ایستاده، خیره شده است، به دختر روبه رویی اشاره می کند و می گوید :”وقتی ازدواج کردیم هر دو دیپلمه بودیم، با اصرار زنم و تشویق من، همسرم به دانشگاه رفت.
تمام خرج تحصیل زنم را من دادم، حالا بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک، پزشک شده است و می خواهد طلاق بگیرد، دلیلش هم این است که اختلاف فرهنگی داریم و من درکش نمی کنم، اما یکی نیست به او بگوید تو چرا سعی نمی کنی مرا درک کنی؟”
احمد ۳۶ ساله معتقد است:” بزرگترین اشتباه زندگی ام این بود که به همسرم اجازه دادم به دانشگاه برود، حالا به قول امروزی ها برایم شاخ شده و می خواهد طلاق بگیرد، من هم از این تصمیم راضی هستم و می خواهیم طلاق بگیریم. “